چهارشنبه 18 خرداد 1401 , 14:31
حضور در جشنواره های خارجی به چه قیمت؟!
این اِلمان های ضد دینی و ضد میهنی را پررنگ و تیرهتر نشان دهند، تا در ازای آن، یک تندیسی به همراه چند عکس سلفی با لباس رسمی شب، با پاپیون بگیرند که نشان دهند وطن فروشی، به مبلغ چند دلار آمریکا یا فرانک فرانسه می ارزد؟!
فاش نیوز - در خصوص عملکرد سینمای ایران در تولید و پخش فیلم، باید این موضوع را در دو بخش کاملا" مجزا بررسی کرد؛ سینمای قبل از انقلاب و سینمای بعد از انقلاب.
تاریخ سینمای ایران، در سال 1279 شمسی با ورود سینماتوگراف توسط مظفرالدین شاه کلید خورد و پس از آن تاریخ پر فراز نشیب سینمای ایران رقم خورد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این فیلمها به سینمای "فیلمهای آبگوشتی" شهرت داشت. مانند سکانس معروف فیلم گنج قارون که در آن مرحوم فردین با مشت پیاز می شکند و با آبگوشت ایرانی صرف می کند و شاید در این میان فیلم "گاو" داریوش مهرجوئی (1348) یک استثناء محسوب می شود.
مهم ترین دستاورد ایران در قبل از انقلاب به (جشنواره جهانی فیلم تهران) به دهه 50 خورشیدی بازمی گردد که در زمان خود پراهمیتترین جشنواره آسیایی، مبدل می شود.
پس از پیروزی انقلاب و جمله تاریخی حضرت امام (ره) "ما با سینما مخالف نیستیم، بلکه با فحشاء مخافیم" یک پدیده جدید سینمائی در کشور شکوفا شد و سینماگران با اندیشه های ارزشی وارد این حیطه شدند و این سینما کلید خورد که از جمله این فیلمسازان می توان به افرادی چون بهرام بیضائی، داریوش مهرجوئی، عباس کیارستمی و محسن مخملباف نام برد و پس از آن جشنواره فیلم فجر در ایران به عنوان معتبرترین جشنواره فیلمهای مفهومگرا، آغاز به کار کرد.
پس از آغاز جنگ تحمیلی، کارگردانانی چون ابراهیم حاتمیکیا، محمد علی سجادی، احمد رضا درویش، و مرحوم رسول ملاقلیپور در این حوزه، حرفهای جدیدی به مخاطبان خود تفهیم نمودند.
اما متاسفانه به موازات شرایط جدید موجود در پس از انقلاب و بحث حجاب و پوشش، معضلات اقتصادی و اجتماعی، عده ای از سینماگران اقدام به تابو شکنی کرده و پا را از محدوده خط قرمزهای ارزشهای پس از انقلاب، فراتر گذاشتند که با استقبال بسیاری از جشنواره های جهانی در پی این سوژه ها بحث (فیلمهای جشنواره ای) رقم خورد که هر فیلمی که به ارزشهای انقلاب بیشتر هتک حرمت کرده به سیاهنمائی بیشتر اقدام کند، استقبال بیشتری از این فیلمسازان به عمل میآمده و میآید.
در این بین محسن مخملباف شاید مشهورترین فیلمساز در حوزه "فیلمهای جشنواره ای" باشد. مخملباف که قبل از انقلاب به عنوان یک زندانی سیاسی که در 17 سالگی مبادرت به خلع سلاح یک مامور پلیس کرده بود، پس از آزادی از زندان از این رزومه سیاسی خود سواستفاده کرده، در ابتدا با ساخت فیلمهایی چون توبه نصوح، عروسی خوبان و... جای پای خود را محکم کرد و به یکباره علیه نظام و انقلاب در ایران موضع گرفت. بعد متوجه می شود در موضوع جامعه افغانستان، مسائل بکری وجود دارد که تا کنون به آن پرداخته نشده. در اولین گام در موضوع مردم افغانستان، فیلم "بای سیکل ران" ( 1366) را ساخت و هنگامی که فیلم "سفر قندهار" (1379) را در دست اکران داشت، از بخت بلندش اکران جهانی این فیلم مصادف با حوادث 11 سپتامبر و لشکرکشی آمریکا به افغانستان می شود و مخملباف، به شهرت جهانی می رسد و در واقع پروپاگاندای رسانه ای بوش پسر، رئیس جمهور وقت آمریکا برای این جنگ ها می شود؛ به نحوی که بوش پسر به همراه کابینه اش در سالن اختصاصی سینمای کاخ سفید، به تماشای این فیلم مینشیند و در انتها مخملباف را تحسین می کند و پس از آن مخملباف به همراه خانواده اش، ساکن کشور فرانسه می شود.
البته ماجرای "فیلمهای جشنواره ای" ابعاد وسیعتری به خود گرفته و در هر جشنواره بینالمللی معتبری حتی کن و اسکار، فیلمهایی که "جشنواره ای تر" باشد بیشتر مورد تحسین داوران قرار گرفته و از فیلمسازان ایرانی می خواهد به جد به سیاه نمائی جامعه و اجتماع در ایران پس از انقلاب تن دهد و هرچه این فیلمسازان، این اِلمان های ضد دینی و ضد میهنی را پررنگ و تیرهتر نشان دهند، تا در ازای آن، یک تندیسی به همراه چند عکس سلفی با لباس رسمی شب، با پاپیون بگیرند که نشان دهند وطن فروشی، به مبلغ چند دلار آمریکا یا فرانک فرانسه می ارزد؟!
در این قضیه نباید از زنان هنرپیشهی ایرانی، که برای حضور در فیلم های هالیوود، یکشبه شارون استون می شوند و در نشریه فیگارو، تصاویر بدون لباس گرفته و اقدام به نشر این عکس ها کرده اند تا هالیوودیتر به نظر بیایند، بی تفاوت گذشت که آیا برهنگی معیار قیاس یک زن هنرمند بازیگر میباشد؟! در حالیکه بازیگران زن بزرگ هالیوودی، همچون جولیا رابرتز با دریافت بالاترین دستمزد، پوشش عادی داشته و در فیلمهای پورن نقشی ایفاء نمی کنند و دارای محبوبیت خاصی در بین مردم تماشاچی دنیا می باشند.
از سوئی دیگر شاهدیم فیلمهائی که کارگردانان دیگر غیر ایرانی، با سوژه ایرانیمحور مانند: بدون دخترم هرگز، آرگو، سنگسار ثریا و... جوایزی معتبر بین المللی زیادی چون اسکار هم دریافت می دارد که از نیت خاص این جشنواره ها از فیلمهای ضد ایرانی حکایت دارد؛ که به قول دوست عزیز نگارنده مطلب، امسال هم مثل همیشه: جشنواره کن فرانسه بیانگر زور آزمایی قدرت و سیاست بود.
مرتضی قنبری وفا
متاسفانه این گفتار احساس می شود مشمول برخی تهیه کنندگان می شود. گسانی که خودشان و خانواده شان دارای اقامت آمریکا و فقط فکرشان درآمدزایی و کسب اقامت خارج از کشور و تولید فیلم سیاه برای کسب جایزه بین المللی هستند.سوال اینجاست مگر فیلم نامه های اینان خوانده نمی شود؟