شناسه خبر : 95822
چهارشنبه 09 آذر 1401 , 11:04
اشتراک گذاری در :
عکس روز

عایق بندی حیات دینی، و نشت تیراژه ی افکار

از آنجا که در عصر دیجیتال « دیگر نمی توان به درستی از مفهوم و معنی مرزهای ملی سخن گفت» نیاز به عایق بندی صورت های بنیادین زندگی دینمدارانه علیه نفوذ افکار سمّی! امری حیاتی است؛ و عدم شناخت مقتضیات زمان و غفلت موجب پشیمانی خواهد شد!...

فاش نیوز- در فرهنگ ایرانی اسلامی فضیلت اساس روابط اجتماعی است. ایرانیان مالکان گنجینه‌ای مشترک از شیوه‌های زندگی و افکار و رفتار و سازمان اجتماعی و... خاص خود هستند که از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و الگوی دیگران نیز شده است.

انقلاب‌های پیاپی تکنولوژی! درغرب؛ علی‌رغم جمله هنرها! فقط یک عیبِ کوچولو! داشتند: "تهدید تمام عیار زندگی به نابودی کامل! از رهگذر تغیییر و تحول در رفتار آدمیزادگی!"

با این خطر بزرگ؛ نوعی سطحی نگری نسبت به آموزه‌های دینی نیز دامن‌گیر بخشی از نسل جدید در جامعه‌ی ایران اسلامی شده است.

این جلوه فروشِ دانایی و بینش (‌شناخت بی‌واسطه)؛ با در اختیار‌گرفتن گروه‌های پرشمار از اشباح خدمتگزار و سازمان دیده‌ی غربی! در تضادی آشکار؛ به نسل نوظهور می‌گوید «ایمانت را بِدار» اما خود را از محظورات وجدان رها کن و به هر قیمتی که شده زندگی در عیش را پیشه کن!

مفروض است:

 رسانه‌های نو پدید با ارائه‌ی رنگین کمانی از افکار سمّی؛ مذبوحانه به نسل نوظهور القاء می‌کنند که:

" اکنون عصر فرو ریختن فرا روایت‌ها و از نابالغی درآمدن است؛ از این پس:

  • انتخاب هرنوع روش برای زندگی روزمره؛
  • رجوع به هر نوع رهیافت برای رتق و فتق امور زندگانی؛

حق مسلّم توست و به هدایت و راهنمایی کسی غیر از برادرِ بزرگتر! نیازی نداری.

به همین دلیل و با دو رویکرد:

اول: تدارک تضاد های مهم در آموزه های دینی؛

دوم: مدیریت بازسازی اندیشه در بخشی از نسل وب؛

و با آینده نگری! طرح های زود بازده؛ و برنامه های درازمدت ریخته اند. اما ویژگی تفکیک ناپذیر سبک زندگی و امور اعتقادی و باورها؛ صرفا با دیدگان سالم آدمیزادگی قابل مشاهده است نه« با چشمانی گربه وار! [ که به رغم دامنه ی دید وسیعتر؛ اما نزدیک بین و سرد است.] ( بار؛ روشن نگری چیست، روشنی یابی چیست؟ ص50)»

فرضیه

الف: سه فرزند چموشِ مدرنیته ( ویدئو، ماهواره، اینترنت) اعجوبه هایی هستند که با زیبایی کامل ولی پر معصیت، در بسیاری ازخانه های پیروان ادیان! بساط گربه رقصانی راه انداخته اند!

ب: دیر تدبیری! در برقراری توازن و تعادل در" الاکلنگِ  دخل و خرج "؛ برای فضل فروشانِ دروغ پرداز در رسانه های آن ور آب؛ بهانه های جدیدتر خواهد تراشید.

ج:  فضای مجازی؛ علی رغم تسهیل زندگی روزمره؛ محل ورود به عرصه ی فرشتگان را به نسل نو نشان نخواهد داد.


  به منظور ایجاد درکی تا حد امکان منسجم از شیوه ی زندگی دینی؛  رهیافتی را که « ستاری» در گفتارهای نو در جامعه شناسی صفحه ی 65 آن را با عبارت « بازی تمایز و تضاد» مفهوم بندی کرده است، چهارچوب نظری و تحلیلی بسیار مناسبی در اختیار واقع پژوهان قرارمی دهد.

بنابر تحلیل موشکافانه ی استاد برجسته ی دانشگاه تهران:

« هربازی؛ ساختارِ تفکر، شیوه ی زندگیِ روز مره و نظام اخلاقی را بَرمی سازد، و روحِ زمانه در آن دوره از حیات جامعه را بازتاب می دهد.»

بر این اساس؛ آگاهی درست و قابل اعتماد؛ از واقعیت تغییر و تحول در رفتار اجتماعی بر دو پایه استوار است:

  1. شناسایی اصول و قواعد بازی در فرهنگ خودی؛
  2. توجه به «تفاوت های ذهنی و زیستی در جوامع مختلف»؛

بدیهی است که دسترسی « به محتوای یک وضعیت زیستیِ ممکنِ بهتر» در گرو داشتن آگاهی از کارویژه ی باورها، ارزش ها و خصال خویشتن است؛ از این رو ست که:

  •  تغییرات سرشتی، ( ازپرده برون افتادن راز وارگی روابط خصوصی به بهانه ی آزادی...؛)
  • تحولات سرنوشتی، (کاهش دین ورزی و ترویج شیوه های نامأنوس زندگی امریکایی...؛)

بازی بزرگ تمایز و تضاد را گریزناپذیر کرد.

بدون تردید و به دلیل جایگاه والای شأن و شرف، مرام و مسلک و...؛ نزد ایرانیان، مسافران قرن پانزدهم هجری شمسی نیز تصویری امیدبخش از آینده ی درخشان ترسیم خواهند کرد!

قطار سیاست در قرن پیشین؛ حامل رفتارهای ناساز گار با مرام و منش و فرهنگ و تمدن ایرانی، از سوی سردم داران و دست اندرکاران حکومت ناروای طاغوت؛ بود!

 آمریکا نیز در چشم طیف هایی از جامعه تبدیل به سرمشق و نوعی « طرح واره فکری» برای سعادت شده بود! اما این الگو ها که زمینه ی غرق شدن در باتلاق پوچ گرایی اخلاقی را فراهم می کردند؛ ازملت بزرگ ایران شکستی سخت خوردند!...

 پیروزی ایرانیان"صلاحیت خصال ایرانی و تضاد آن با رنگین کمانی از اندیشه های مسموم امریکایی" را بر همگان اثبات کرد.

چنان که « گیدنز» در چشم اندازهای جهانی صفحه ی 27  خاطر نشان کرده؛ « سیاستِ زندگی و ارتقایِ خود شکوفایی فردی هر روز اهمیت بیشتری پیدا می کند.» بنابراین؛ در انداختن طرحی نو برای تداوم آن نیاز به تدبیر دارد.

زیرا آن سپر و ضربه گیر و دَرَقِ ساخته شده از تارو پود سنت که دیروز به شکلی نامرئی از عوامل اصلی پیروزی بود! در توفان مجازی مو برداشته است....

 بنابراین؛ برای عایق بندی "صُوَر بنیانی حیات دینی " از نشت سریع و گریزناپذیر افکار سمّی! باید دست به تلاشِ تازه و متناسب با مقتضیات این زمان زد.

 نتیجه ی طبیعی دست روی دست گذاشتن در چنین شرایط حادّی؛«  افتادن در یک دورِ بی پایان است. چرا که نه امکان چشم پوشی از مزایای تکنولوژی وجود دارد» و نه نتایجِ دگرگون سازِ تکنیک در حوزه ی هویت و رفتار دینی اساسا مهارپذیر است...

به خصوص امروز که در شبکه های اجتماعی؛ معرکه پردازان غیر مسئول، زندگی یعنی « پدیده ی ذاتا مبتنی بر زیبایی شناسی» را با خوانش آمریکایی معنا می کنند؛ و بر" منطق درونیِ تفاوت زیستی و ذهنی در جوامع مختلف"؛ خط بطلان کشیده اند.

بر طبق این نقشه؛ نسل نو از نابالغی درآمده و باید:

اولا: از فرهنگ آمریکایی " کپی رایت " کند؛

ثانیا: بساط" زندگی در عیش / مردن در خوشی " را از بیابان تا خیابان بگستراند؛

هدف؛ ایجاد آرامشی دروغین و خرسندی ای آنی ازکاهش رنج و الم و...؛ فهم طعم زندگی به شیوه ی غرب است.

 ابزار لازم برای ایجاد تغییر جهتِ عقربه ی افکار نوجوانان و وجوانان نیز رسانه های نوپدید هستند که با فراموش کردن کارویژه ی ارتباطی و اطلاع رسانی؛ تبدیل به آموزگاران بدی ها! شده و شیوه های غربیِ پرش از روی شرم و حیا! را به یک بخش از گل های خندان ایران! می آموزند.

البته از نقش ندانم کاری ها وکژکارکردی ها و اختلاس و ارقام آن و ...  نیز برای تحقق این هدف نباید غافل بود.

مهم ترین معضل افتادن در یک دورِ بی پایان " نشت همه نوع  فکر و معنا " است؛ واقعیت های انکار ناپذیر ازجمله:

  • کوچ دسته جمعی به تماشاخانه ی موبایل!
  •  وابستگی حیرت آور هرگونه درس و مشق و دستور و زبان و... به آن؛

و ماهیت بینش آفرینی بعلاوه ی قفل  ناپذیری درِ این "جعبه ی پاندورا " باعث شد تا افکار و معانی رنگین کمانی! حتی خردسالان را که در رمز شکنی، از بزرگترها بَلاترند؛ به خود مشغول سازد!

   این « هم جواری اجباری»؛  احساس نیاز به چیزی را که فرهنگ پژوهان« عایق بندی زندگی» توصیف کرده اند و اتفاقا عنصری نمادین از وحدت نظر ادیان ابراهیمی (ع) است؛ بیش از پیش ضروری ساخته است.

  به نظر می رسد مثلث قدرت در آمریکا ( سیاسیون؛ نظامیان؛ سرمایه داران ) که" وجدان خود را از محظورات اخلاقی پاک کرده اند"بر خلاف باور رایج؛ صفحه ی موبایل را به ابزاری برای:

 « یک طرفه بودنِ پیام رسانیِ زندگی های نا آشنا و اساسا ممنوع الملاقات ولی به آسانی قابل دسترس (تاملینسون؛ جهانی شدن و فرهنگ،ص238)»

تبدیل ساخته اند.  ...

یکی از دلایل اعلام انزجار آزاد اندیشان جهان از این خود قَیِّم پندارانِ جنگ افروز " که باتوهم خود برادر بزرگتر بینی"  هویت و وجود انسانی را شدیدا جریحه دار ساخته اند؛ " همین است!

 

نتیجه گیری

همانطور که قاعده ی تکوینیِ استفاده از پا و توپ در بازی فوتبال بیانگر معنای این بازی و هویت آن است؛ هدف از تأکید بر:

  • صلاحیت خصال خویشتن؛
  •  تفاوت های زیستی و ذهنی؛
  • ضرورت عایق بندی حیات دینی؛

اشاره به نقش معنا آفرین مفاهیم والایی چون حریم و حیا و ادب و آداب و احکام و شأن و شرف و...؛ با خوانش ایرانی و اسلامی است که به شهادت تاریخ؛ همواره زبانزد خاص و عام بوده اند!

از همان روزی که نگاهِ سرد دوربین دیجیتال پای نابالغان و نوبالغان را به جهان بزرگسالان باز کرد و آن را مانند حبابی خیال انگیز و در یک چشم بر هم زدن؛ در منظر و مرعی آنها ظاهر کرد باید چاره اندیشی می شد که نشد!

پیش از این و در قرن بیستم؛ دغدغه ی حفظ "هویت" غالبا یک دلیل داشت، "مدرنیته" که از دل مسیحیت در آمده بود:

« ادیان ابراهیمی با مدرنیته مشکلی ندارند؛ ...  ما به شکل صحیح وارد آن نشدیم و با آن مشکل پیدا کردیم! این مشکل را نه هندوها دارند، نه چینی ها، نه ژاپنی ها؛ ( رجایی؛ اندیشه و اندیشه ورزی، ص399)» حتی در خود خاستگاه نیز:

 "مردمان برای اینکه هم دیندار بمانند و هم با مدرنیته همراه باشند، مشکلی احساس نکردند؛ در آنجا « تکلیفِ مذهبِ مختار» و نقش آفرینی مردم، معلوم و مشخص بود...."

بدیهی است که مدرنیته  اخلاقیات خاص خودش را دارد؛ اما به بیان « رجایی» « ما ایرانیان نه سنت را جدی می گیریم نه مدرنیته را» و از نقشه ی راه بزرگانی چون معلم ثانی«  فارابی که هم دین را جدی می گیرد هم یونان را، و فردوسی و حافظ هم چنین اند؛»  غفلت کردیم!

تجزیه و تحلیل و واکنش ما سه حالت داشت:

-  تعرض و مقاومت در برابر ورود مدرنیته به کشور؛

-  تقلید نسجیده از سبک زندگی ای که با خود آورد؛

- تحسینِ دست آوردها و حلوا حلوا کردن و بر صدر نشاندن آن؛

 در قرن بیست و یک نیز در مقابل بدرفتاری و لگدپرانی نوباوگان آن نیز با همین فرمان پیش رفتیم! حالا انگار برای تلافی؛ به فرزندان ایران یاد می دهد" خُردی فراموش کرده درشتی کنند."...

یعنی در سرزمینی که «زندگی اجتماعی "سراسر" فرهنگی است»؛ و برای ترسیم نقشه ی راه سیاستِ زندگی  مبتنی بر خصال خویشتن و خود شکوفاییِ فرزندانش؛ هزینه های فرانجومی پرداخت.

به راستی که اکنون نیز کژکار کردی برخی جنا ح های سیاسی که « گاهی حتی خطر نزدیک به پیدا را نمی بینند و به جای اندیشیدن به خطر! شکوه و شکایت می کنند؛» و:

  • ندانم کاری های درک ناپذیر؛
  •  گل به خودی زدن های بسیار پرتکرار؛

مردم فضیلت دوست ایران را از اطمینان به درستی انتخاب مسیر دچار تردید نخواهد کرد.

 البته نظاره ی پنهان شدن ماهیت مشکل گشای سیاست ورزیِ دین محورانه؛ در پشت برخی« توجیهات و معقول نمائی ها» قدری کلیک فرسایی! را واجب می کند.

سرشت و سرنوشت آینده ی نسل آینده به طور کامل به عملکرد امروز خانواده و آموزش و پرورش و نهادهای مذهبی  بستگی دارد.

به نظر می رسد مربیان امور تربیتی و تهذیبی؛ هنوز از تعطیلات تاریخ بر نگشته اند که رسانه های نوپدید عملا عنان تعلیم و تربیت نسل نو را در دست دارند.

 اشتباهِ بزرگ آن بود وظایف خانواده و آموزش و پرورش که نوع و کیفیتِ تربیت در جامعه و سرنوشت آن را رقم می زد و آینده ی نسل را ترسیم می کرد به جای تأکید بر" شأن و رتبه و جایگاه معلم" به تکنولوژی های آموزشی تکیه کرد و تکنیکِ  فاقدِ اخلاق و رفتار اجتماعی و عقلانی را  در کنار کلاس درس و حضور معلم قرارداد.

و این درحالی است که هیچ نوع تربیتی، سخت تر از تربیت برای تعقل و تفکر نیست و پیش از این؛ آموزش عقل ورزی و تدبیر و بزرگ منشی و وقار و تحمل و احترام...؛ بر عهده ی"منابع روشناییِ نمادین" بود.

کم رنگ شدن جایگاه معلم( کلید دار گنجینه ی دانش ) و کلاس درس ( پنجره ای رو به آسمان ) و بی اعتنایی به آیین های رفتار اجتماعی و راه و رسم فهم و ادراک...؛ فاجعه ای نادر در جامعه و فرهنگ  به بار آورده و بسیاری از خانواده ها را گرفتار کرده است!

این اشاره به هیچ روی به معنی مخالفت با جهان مجازی نیست! اما به قول اندیشه ورز آلمانی،« امروز کسی احساس نمی کند که بحرانی وجود دارد و خود این وضعیت یعنی بحران.»

بجای سخن آخر

به بحران های قابل پیشگیری! از هم اکنون و با چشمانی که میان فرهنگ ایرانی و اسلامی قرار دارد باید نگریست؛ نه از " نگاهِ سرد دوربین دیجیتال"!

 در این عصر توفانی؛ صرفا سیاستمدارانی که توانایی درک قدرت تحول آفرین دیجیتال در جهان اجتماعی (جامعه و فرهنگ) را داشته باشند می توانند منافع بیشتر سیاسی و اقتصادی برای کشور و مردم فراهم سازند!

در کشور دو گرایش غالب موسوم به چپ و راست یا اصلاح طلب و اصول گرا به طور سنتی شناخته شده تر هستند:

  • « جریان چپ، بیشتر دولت و عدالت اجتماعی را می نگرد. آزادی سیاسی در مفهوم این گرایش عمدتا سیاسی و فرهنگی است، تا اینکه اقتصادی باشد.
  • راست، واگذاری کارهای عمدتا اقتصادی به بازار و بخش خصوصی را توصیه کرده و بیشتر آزادی، توسعه و پیشرفت اقتصادی را مدّ نظر دارد.

(صدرا؛ نقش راهبردی دولت در نظریه ی سیاسی امام خمینی(س)،ص57)»

در ادبیات سیاسی امروز؛ سایه ی عملکرد این دو گرایش؛ بر نتیجه ی بازی بزرگ تمایزو تضاد؛ گسترده شده است....

 دلیل تأثیر گذاری جوامع بر یکدیکر را  ارسطو  به صورت دقیقی پیش کشیده است: « همه ی ساختن ها به واسطه ی اندیشه و هنر (فن و صنعت) و توانمندی...  است. »

معلمِ اول حتی به نبوغ ریاضیدانی یونانی به نام آرخیتاس در اختراع ابزار جغجغه برای سرگرم کودکان در آن روزگار نیز اشاره دارد؛ (عنایت؛ سیاست ارسطو،ص340)»

اکنون این جغجغه (ابزار فراسرگرم کننده ی موبایل) بر حفظ نتیجه ی پیروزی و یا حتی طراحی بازی جدید تأثیر می گذارد!

 از آنجا که در عصر دیجیتال « دیگر نمی توان به درستی از مفهوم و معنی مرزهای ملی سخن گفت» نیاز به عایق بندی صورت های بنیادین زندگی دینمدارانه علیه نفوذ افکار سمّی! امری حیاتی است؛ و عدم شناخت مقتضیات زمان و غفلت موجب پشیمانی خواهد شد!...

 

* جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
تلاش بیش از حد یک حکومت در راه مذهبی سازی جامعه به این دلیل است که آنها بخوبی میدانند جوامع مذهبی دارای آستانه تحمل بسیار بالاتری در برابر بی عدالتی نسبت به جوامع عادی هستند زیرا معتقدند خدا در دنیایی دیگر انتقامشان را خواهد گرفت، پس هیچ گاه تلاشی برای احقاق حق خود نمی کنند.
الکساندر الکساندرفسکی


سلام دکتر. به عنوان یک نقاد می خواهم نظر شما را درباره این نظر بدانم ؟من این نسبت را درباره حکومت مذهبی خدا رو شکر در جایی ندیدم و تجربه نکردم . لذا آن را درباره و در حق حکومت اسلامی اصلا قبول ندارم . اما درباره مؤمنین زیادی دیدم . با این نظر ریشه زندگی ها را قطع کردند . تجربه سختی بود. زیاد دیدم . با این نظر نمی دانید چها که نکردند. نمی توانم همه جا بگویم چه کردند . حتی تحت شرایط خاص هم قابل گفتن نیست و نگفتم . آیا این افراد جزئی از حکومت مذهبی هستند یا نه ؟

با وجود دو دسته در جامعه :

ندانم کار های درک ناپذیر؛

 گل به خودی زن های بسیار پرتکرار

یه راهکار وجود دارد و بس :

ضرورت عایق بندی حیات دینی

حکومت مذهبی و رهبرش همیشه مظلوم است . حکومت مذهبی را چطور عایق بندی کنیم که به واسطه افراد شناخته نشود؟

دکتر ، تبیین های شما را باید بیش از یک بار خواند .

"اکنون عصر فرو ریختن فرا روایت‌ها و از نابالغی درآمدن است؛

"نوعی سطحی نگری نسبت به آموزه‌های دینی نیز دامن‌گیر بخشی از نسل جدید در جامعه‌ی ایران اسلامی شده است."


"برای عایق بندی "صُوَر بنیانی حیات دینی " از نشت سریع و گریزناپذیر افکار سمّی! باید دست به تلاشِ تازه و متناسب با مقتضیات این زمان زد.

"زندگی اجتماعی "سراسر" فرهنگی است»؛ "

درباره نکات بالا که بیان کردید من سوال دارم . کلا خط خط نوشته شما سوال برانگیز است . تبیین های خوبی ارسال می نمایید
بانام و یاد خد
سلام و درود خدا بر جعفری ، عزیز دل بردار
با ابراز خشنودی از تجدید دیدار و تشکر بسیار از حسن نظر حضرتعالی
و با سپاس و قدر دانی از فاش نیوزیهای عزیز که تعطیلی نمی شناسند!
۰۱به نظر می رسد :
نظر نمایش نامه نویس روسی ریشه در الهیات مسیحی دارد که به قول لایون در پسامدرنیته ص۱۴۹ با( مدرنیته و سکولار کردن مشیت الهی به صورت پیشرفت ، ریش ریش شدن تارو پود اجتماعی - فرهنگی را که امروز با هیچ انگاری تداعی می شود؛ اغاز کرد. ... )
۰۲ با حضرتعالی هم نظرم ( و آن را درباره و در حق حکومت اسلامی اصلا قبول ندارم .)
۰۳ اما درباره مؤمنین ... ؟ پاسخ :
اسلام به ذات خود ندارد عیبی / عیبی اگر است از مسلمانی ماست
مقوله ی حکومت داری دینی و مطابق با فقه سیاسی شیعه و خوانش امام خمینی( ره)! یکی از مهمترین مباحث اندیشه ی سیاسی و نمایانگر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران است که در صورت درست اجراشدن بدون اغراق در چارچوب سیاست های مقایسه ای ؛ هیچ بدیلی برای،آن نمی توان یافت. این ادعا با مدارک و منابع مستدل و مستند بسیار بسیارقوی ، قابل دفاع منطقی در تمام دانشکده های علوم سیاسی و اندیشکده ها در جهان است.

این از مطلب پیشین

اما مطلب جدید تر :
ضمن سپاس مجدد ، به راستی که در دقت نظر و رجوع دوباره به مطالب سرشار از عیب و ایراد ارسالی از سوی اینجانب ، و بازخورد ؛ باید بگویم که یه دانه ایی! دست مریزاد و ممنونم !

۰۱ اشاره به :
عصر فرو ریختن فرا روایت‌ها و از نابالغی درآمدن ...

برگرفته از مقاله ی معروف کانت با عنوان ( در پاسخ به روشنگری چیست؟) و دیدگاه روسو و توکویل و دیگران نسبت به دروغ بزرگ دموکراسی و در بوق و کرنا کردن آن در فضای مجازی است ... و توضیح بیشترنیاز به مجال دیگردارد.
۰۲ در رابطه با سایر خطوت به زعم حضرتعالی سوال برانگیز از جمله:
"نوعی سطحی نگری نسبت به آموزه‌های دینی نیز دامن‌گیر بخشی از نسل جدید در جامعه‌ی ایران اسلامی شده است."

"برای عایق بندی "صُوَر بنیانی حیات دینی " از نشت سریع و گریزناپذیر افکار سمّی! باید دست به تلاشِ تازه و متناسب با مقتضیات این زمان زد.

"زندگی اجتماعی "سراسر" فرهنگی است»؛ "
حضور مبارکتان عرض کنم که اغلب ریشه در ماهیت امر دیجیتال و ناخرسندیهای آن ... ، دارد که موضوع رساله ی دکتری اینجانب است و در دانشگاه تهران از آن دفاع کردم ...
همینجا جا دارد از اساتید محترم و همینطور برخی از دوستان جانباز از جمله مدیر محترم فاش نیوز که بزرگوارانه منت گذاشت و ضمن حضور در جلسه ی دفاع ، گزارش جلسه را در سایت وزین فاش نیوز انعکاس داد صمیمانه تشکر کنم.
با پوزش از تصدیع اوقات و به امید دیداری دوباره
ایام بکام
همانند ایران عزیز، همواره پاینده و سربلند باشید
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi