08 ارديبهشت 1403 / ۱۸ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 102255
شنبه 07 مرداد 1402 , 15:15
شنبه 07 مرداد 1402 , 15:15
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ولی فقیه عروةالوثقی و رمز پیروزی
امانالله دهقان فرد
صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
حسین شریعتمداری
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
یادادشت عاشورایی
فاش نیوز - تا همهٔ وجودت پر از زخم نباشد، مرهم دردها نمیشوی. تا همهٔ پر و بالهایت نریزد، بال پرواز همه نمیشوی. تا خونت را قطرهقطره ندهی، اینهمه در رگها جاری نمیشوی. تا جانت به لب نرسد، جان نمیدهی و زنده نمیکنی. هرچه بنده باشی، تا چنین بر سر نی علَم نشوی، دلبریات پیدا نیست.
اگر زندگیات عادی باشد، غمت عادی باشد، خودت هم عادی هستی، مثل بقیه؛ خاص نمیشوی. اگر این نبود، عاشورا ابدی نمیشد؛ داغش همیشه تازه نبود. سلام، صبحتون بخیر عاشورای حسینی ع تسلیت دلتون مالامال عشق حسین ع و دعاتون در حق یکدیگر مستجاب!
- با زمزمهٔ روضه، خود را آرام میکنیم. میدانیم اگر این بغض گلو تاب نیاورد و بشکند، باران، نگاهمان را تار میکند. با تمام وجود، دستهایمان را بالا میبریم. انگار میان آسمان، چشمبهراه دستان کوچک ششماهه و نخ چادر سهسالهایم. دستهایم را به امیدِ بندهنوازی ارباب بالا میبریم و چنان به سینه میکوبیم که دانهدانهٔ سهلانگاریهایمان، مثل دانههای تسبیح پراکنده شوند.
میخواهیم قلبمان را آزاد و بیدار کنیم. قلبی که ظهر عاشورا بیدار نشود، جا ماندهای بیش نیست؛ جاماندهای که شاید دفعهٔ بعد، با کربلای امام زمانش بیدار شود و ببیند این بار، آخرین امام هم یارانش را با خود برده و او مانده با دنیای کوچکش که بدون نگاه امام، فرق چندانی با کابوس ندارد. سلام، صبحتون بخیر عزاداری هاتون قبول دلتون گرم به ذکر خدا و زندگیتون پر برکت
- گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آن که سوخت او را کی ناله یا فغان است
گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
|| به کوشش علیرضا رجایی
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
دو روایت در رثای یک مرد
مجتبی شاکری
من و حسن باقری اولین گروه رسانهای در محل حادثه بودیم
بهرام محمدیفرد
معرفی کتاب