09 ارديبهشت 1403 / ۱۹ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 102314
دوشنبه 09 مرداد 1402 , 10:26
دوشنبه 09 مرداد 1402 , 10:26
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ولی فقیه عروةالوثقی و رمز پیروزی
امانالله دهقان فرد
صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
حسین شریعتمداری
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
زودتر از من به کربلا رفت...
فاش نیوز - یکشب خواب دیدم با دو موتور هوندا، همراه حاج اصغر محراب بهطرف میدان میرویم. حاج اصغر بر سرعتش میافزود و گاهی جلوی موتور را بلند میکرد. گفتم: «حاجی چه خبره؟ آهستهتر برو.»
دست بلند کرد و با خوشحالی گفت: «بهت نگفتم که میرسیم؟»
تعجب کردم و پرسیدم: «حاجی کجا؟»
- مومن خدا! کربلا دیگه. اینقدر کربلا کربلا میکردی این هم کربلا... ولی من با این سرعتی که میرم، زودتر از تو برای زیارت میرسم...
با این حرف از خواب پریدم.
ساعت 9 صبح روز بعد، یکی از دوستان تلفن زد و گفت: «باید بیایید مشهد.»
دلم هری ریخت پایین، پرسیدم: «محراب شهید شده؟»
درحالیکه صدایش پشت تلفن میلرزید گفت: «چه کسی این موضوع رو به شما اطلاع داده؟»
به خوابی که دیده بودم فکر کردم؛ حاج اصغر زودتر از من به کربلا رفت...
خاطرهای از شهید علیاصغر حسینى محراب
راوی: همرزم شهید
* مریم عرفانیان
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
دو روایت در رثای یک مرد
مجتبی شاکری
من و حسن باقری اولین گروه رسانهای در محل حادثه بودیم
بهرام محمدیفرد
معرفی کتاب