شناسه خبر : 108420
سه شنبه 24 بهمن 1402 , 14:40
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گوهر پاک!

فاش نیوز - امروز سوم شعبان زادروز تولد امام حسین ع و روز پاسدار است. به یمن امروز از یک پاسدار خوب و گوهر پاک "شهید کاظم علیزاده "خاطره دیگری را نقل می کنم.
روزی که با کاظم و بهمن علیپور برای مرخصی از اهواز حرکت می کردیم از سه راه سوسنگرد و یا جلوتر به مقصد راه آهن سوار تاکسی شدیم. تاکسی در دوراهی نادری - راه آهن حدود ۲۰۰ متر مانده به میدان راه آهن نگهداشت که ما پیاده شویم تا خودش به سمت چهارراه نادری برود. چنین چیزی معمول بود. اما تاکسی مسافر دیگری نداشت من به راننده گفتم ما برای راه آهن سوار شدیم باید تا خود میدان ما را برسانی و برگردی اینجا که میدان راه آهن نیست.
کاظم و بهمن (رضوان الله علیهما) هر دو سکوت کردند. تاکسی ما را در میدان راه آهن پیاده کرد و دور زد تا به نادری برود. وقتی پیاده شدیم بهمن خوشحال و شادمان گفت:"احسنت خوب حالش رو گرفتی! همیشه اینان زرنگ بازی در می آورند"
اما کاظم سکوت کرد خواستم نظرش را بدانم گفت: نه من از این کار خوشم نیامد. کلی حرص خوردم که بگویم حق با من بود و وظیفه تاکسیران بود که ما را تا میدان راه آهن بیاورد. کاظم در پاسخ گفت: "مگر نمی گویی حق با ما بود؟! می توانستیم از حقمان بگذریم!"من دیگر خلع سلاح شدم و پاسخی نداشتم!
بعدها در درس فلسفه اخلاق دوره کارشناسی(استاد مصطفی ملکیان) خواندم که اخلاق عدالت پایه اخلاق اثرگذار و جذاب نیست. اخلاق باید شفقت محور و با نوعی از خودگذشتگی همراه باشد. تا دل ها را نرم کند.
برخی از متفکران فیلم جدایی نادر از سیمین را هم از این منظر نقد کرده اند و اصرار نادر بر اخلاق عدالت پایه را موجب جدایی سیمین و واکنش تند حجت، شوهر خدمتکار خانه (شهاب حسینی) تحلیل کردند. یعنی اخلاق عدالت پایه برای طبقات محروم  تر که بی عدالتی زیادی را تحمل کرده اند نه تنها خشنودی ببار نمی آورد بلکه  موجب خشم و خشونت می شود.
شهید کاظم در ماجرای تاکسی راه آهن مروج اخلاق شفقت محور بود. سکوت او هنگامی که من با راننده بحث می کردم  در حالی که از لحاظ سن بزرگتر هم بود، با توجه به موضع محکم استدلالی اش (اخلاق شفت پایه) هم درس بزرگتری برای من بود.
روح او و شهید بهمن علیپور با امام حسین  علیه السلام مظهر و اسوه اخلاق و از خودگذشتگی محشور باد!

|| دکترخسرو قبادی

(۲۴ بهمن ۱۴۰۲ خورشیدیمطابق با سوم شعبان ۱۴۴۵ قمری)

اینستاگرام
سلام . چی شد؟ چی شد؟
خب شفقت قبول . اما چرا در اینجا؟
چرا باید کار کاظم را تایید کنیم ؟
من خودم در حال کار کردن روی تبیین سبک نگرش و زندگی شهدا هستم.
کاظم شفقت به خود نداشت در مقابل کار اشتباه راننده . شفقت جا و مکان داره . شفقت که باعث گستاخ تر شدن یک انسان شود مورد تایید خدا نیست. مگر راننده به اندازه همان دربست کردن کرایه نمی گیرد؟
آن وقت در مسافتی دورتر مسافر را پیاده کند و پول کامل را بگیرد ، ما بیاییم درباره شفقت حرف بزنیم؟
اسکولیم مگه؟ کار راننده قابل تایید نیست. شاید مسافر نداری به تورش خورد. آن وقت چی ؟ شفقت بی موقع امثال ما او را گستاخ تربیت می کند.
مرحله سوم شفقت را توضیح ندادید. می شود عشق. یعنی هر کاری را برای خدا انجام دادن .
اما همان خدایی که سر چشمه عشق تمام کائنات است اگر چند بار حرمت احکام و روابطش را نگه نداری؛ چنان می زند پس کله ات که مغزت از توی دماغت بریزه بیرن. اینو چی می گویید؟
چند بار مطلب خواندم ولی این تحلیل به این خاطره نمی خورد . لطفا بازنگری کنید.
اخلاق شفقت یعنی بدون اینکه دنبال سود و منفعتی باشی به آدم گرفتار کمک کنی . بدون اینکه او بیفتد به دست و پایت و التماست کند. اخلاق شفقت اینجاست .
حالا حاج کاظم اگر بود خودش می گفت چی داری می گی ؟ منم بعد فکر کردم دیدم کار اشتباه به راننده یادم می دم . دارم تقویت می کنم با حرف نزدنم . اگر هر راننده یاد بگیرد ، اگر هر خیاط و نانوا و بنا و زن و مرد و هر موجودی یاد بگیرد کارش نصفه انجام دهد و ما شفقت بورزیم می دونی چی می شه ؟ بزرگه که بزرگ باشه . باید بعد سی سال بفهمه چقدر داره اشتباه می کنه . یاد نگرفته که کارهاش اشتباهه.
پای شفقت نکشید وسط خواهشا.
من کسی هستم که شفقت به خود نداشتم و سالهاست مبتلا به بی خوابی در این ساعت از شب شده ام .
من نظر شما را در اینکه این ساعت شب بیدارم را یادمه . ولی کسی نپرسید چرا بیداری؟
اگر این خاطره راست باشد من دیگه حرفی ندارم. باید بروم بمیرم که با چنین خاطراتی . اصلا اینکه من از بخطر افتادن امنیتم برای شما می گویم ، کار درستی نیست. چون شما آن را درک نمی کنید تازه نمک به زخم می پاشین که اگر از ترسها و دردهایت حرف بزنی حرمتت شکسته می شود.
من در این ساعت از شب یه سوال دارم. احیانا فکر کردید شاید خواننده از خواندن این خاطره چنان شوکه شود که از شما بپرسد شما با این برداشت ، اصلا چرا رفتید جنگیدید؟ خب حالا یه کم از حق تان می گذشتید تا بعثی ها قسمتی از خاک ما را اشغال کنند؟ مگه چی می شد؟ حالا یه چند متر عقب تر از خطوط مرزی خط مرزی خود را دوباره تعیین می کردیم . مگه چی می شد؟
عزیزم
بحث تجاوز از حد و حدود و قوانین شرعی و عرفی و اجتماعی و بین المللی است. این طور نباید تحلیل و تبیین کرد .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi