شناسه خبر : 32012
شنبه 02 اسفند 1393 , 11:46
اشتراک گذاری در :
عکس روز

سخنی از سردرد با استاندار خوزستان

جناب آقای استاندار خوزستان یک سال از فاجعه ای دردناک و مصیبتی بزرگ می گذرد ، آیا به نظر شما در این مدت امکان برقراری تماسی تلفنی وجود نداشت؟

مهدی حاتمیان -  جناب آقای استاندار خوزستان یک سال از فاجعه ای دردناک و مصیبتی بزرگ می گذرد ، آیا به نظر شما در این مدت امکان برقراری تماسی تلفنی وجود نداشت؟ آیا کسی که چنین اتفاقی برایش افتاد و باعث فوتش شد دزد بود!؟ قاتل بود!؟ یا شاید کلاهبردار!؟ یا شاید هم اصلاً از بین رفتن نه تنها یک انسان بلکه یک جانباز آن هم با یک مصیبت بزرگ و فاجعه ای فراموش نشدنی آنقدر مهم نبود که نه تنها شما بلکه هیچ کس در طی این یک سال نه تنها حضور خود را برای یک همدردی ساده بلکه حتی تماس تلفنی کوتاه هم دریغ کردند!
واقعاً چه شد؟ جناب آقای استاندار خوزستان! به خاطر دارید ظهر تاسوعا ساعت یازده و نیم در آبان سال نود و دو را ؟ روزی که به پدرم قول و وعده برای حل مشکلش را دادید؟ اصلش مشکلش را کنار هم که بگذاریم حداقل انتظار ما این بود در صورت عدم توانایی در حل مشکل ایشان ، مشکلی به مشکلات او اضافه نشود ؟! آیا این توقع زیادی بود؟ آیا از وضعیت روحی پدر من اطلاع نداشتید؟
جناب آقای استاندار خوزستان! اگر در پی ارجاع مشکل پدر به یکی از معاونت ها اتفاقاتی افتاده باشد که موجب رنجش شدید و بدتر شدن وضعیت روحی ایشان شده باشد آیا این مقوله از نظر جنابعالی قابل پیگیری نیست؟ آیا اگر در محل استانداری توسط یکی از معاونت های شما به پدر توهین شده باشد آیا لزوم برخورد با خاطیان احتمالی موضوع احساس نمی شود ؟ جناب آقای استاندار خوزستان آیا اگر جانبازی که از ناحیه اعصاب روان توسط کمیسیون پزشکی از کار افتاده کلی شناخته شده ، تحقیر شود ، پیگیری موضوع اساساً بی مورد و باطل است؟! آیا اگر به صرف ملاقات شما در خارج از محل استانداری و گزارش عدم پیگیری مشکل ایشان مسقیماً به جنابعالی ،  به او توسط یکی از معاونت های شما توهین شده باشد این موضوع اهمیتی برای پیگیری و برخورد ندارد؟!
و سوال مهم ما به عنوان مطالبه به حق در این موضوع این است که چرا در ظهر تاسوعا وعده حل مشکل را دادید اما در روز آخر پس از سه ماه رفت و آمد به استانداری خوزستان  به ایشان گفته شد استان شما جای دیگریست؟! اگر استان ایشان جای دیگریست پس چرا روز اول این حرف به ایشان گفته  نشد؟! پدر من در خوزستان متولد شد ، در همین استان تعدادی از اعضا خانواده خود را در جنگ تحمیلی از دست داد و در همین استان مشغول به کار شد. امثال ما و پدر من در این کشور هنوز هم هستند ، خانواده هایی که به واسطه مجروحیت جنگی یکی از اعضا باعث شده تمامی اعضا خانواده درگیر شوند. پدر من رفت گرچه در این یک سال هیچکس به خود زحمت برداشتن حداقل گوشی تلفن را هم نداد تا سراغی از بازماندگان بگیرد، نه مقام کشوری ، نه استانی و نه حداقل شهری و جناب آقای تاجگردون، رییس کمیسیون برنامه و بودجه کاش در این یک سال سراغی از ما می گرفتید و کاش به جای صرف وقت برای نگارش آن متن در سایت خود کمتر از نیمی از آن وقت را اختصاص به خانواده ما می دادید و کاش حداقل نام خانوادگی پدر من را در سایت خود به درستی ذکر می کردید.
نه کمک مالی از کسی خواهیم خواست و نه کمک شغلی ، کاش روزی برسد که به جای اینکه دوربین ها را با خود به ملاقات جانبازان ببریم، مشکلاتشان راپیگیری کنیم! آیا در این یک سال نباید کسی پرسش هایی را برای حل ریشه ای موضوع مطرح می کرد ، چرا این اتفاق افتاده؟ اصلاً اگر پدر مشکلات مالی هم داشت چرا در تهران این اتفاق صورت گرفت؟ چرا در وزارت نفت؟ چرا یک روز  پس از حضور در تهران؟
به هر حال هرچه که بود تمام شد ولی اتفاقی که برای پدر من افتاد قطعاً یک تلنگر بود ، یک تلنگر برای کسانی که قانون را مطابق با سلیقه خود تفسیر می کنند. آن روز پدر من نه برای بازنشستگی رفته بود و نه برای ماندن در خانه مسکونی و نه برای کمک مالی ، اما تأسف برای کسانی که قانون را به دلخواه تفسیر می کنند، همان هایی که باید خود را در قبال از بین رفتن مظلومانه یک انسان مسئول بدانند.
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi