شناسه خبر : 33850
یکشنبه 30 فروردين 1394 , 12:06
اشتراک گذاری در :
عکس روز

همسایه لبخند و تبسم

حبیب کاملا داوطلبانه و بی آنکه در فکر پیمودن مجرای رسمی برای دفاع از حرم معصومین باشد، عاشقانه رفته بود تا جهل را ازبین ببرد

جاسم زرگر- معمولا مردان بزرگ را منزلتی است که در دوران حیاتشان، فقط، تمام و یا بخشی از زوایای وجودشان قابل درک است... بسیاری از شهیدان این سرزمین خدایی هم از این قاعده مستثنی نیستند.... نمیدانم تو چقدر «حبیب جنت مکان» را میشناختی و یا میشناسی...؟ من بیش از سه دهه از عمرم را به تناوب با او سپری کردم. ایشان همسایه لبخند و تبسم بود / عشق را عاشقانه دوست میداشت / احساس مسئولیت او زبانزد دوستان بود / همه را دوست داشت / همه مخالفانش را ایرانی، مسلمان و قابل احترام میدانست / کارگر ساده ای بود در «کارخانه سپنتا» ی اهواز .

 در روزهای خاطره و مخاطره، بیش از آنکه در کارخانه و در سنگر تولید حضور یابد، در جبهه های دفاع مقدس بود/ او بمب خنده ای بود که هرجایی را با کلام شیرینش منفجرمی کرد، همه می خندیدند بی آنکه از شانه های شخصیت کسی بالا رود/ حرمت هارا می شناخت / ......و....

 اما آنچه موجب شد که او آسمانی شود و ره یافته قرب الهی ، دونکته بود .... ۱- عزت نفس ۲- احساس مسئولیت .... داشتن این دو خصلت حبیب ، موجب شد که الان مهمان خدا در کبریا باشد.... عزت نفس.... او عزت نفس داشت چون علیرغم آنکه جانباز و بیمار بود از مرگ در بستر بیزار بود و رفت تا رنگ رفتنش را خودش انتخاب کند.....حبیب سالها در آرزوی مرگ سرخ بود تا سرانجام در روز پنج شنبه که روز وصل عاشقان است، برای همیشه و عاشقانه این عروس زیبا را درآغوش گرفت....

 مسئولیت پذیری.... مسئولیت پذیری حبیب سال ها با دلش کاری کرده بود که همچون «مجنون» آواره یافتن گمشده اش گردد و سراغ «لیلی»اش را از بیابان ها بگیرد... .....او بیابان های ایران را سال ها زیر پا گذاشت و با خاکریزهایی که به ظاهر بی زبان بودند، مخلصانه نجوا می کرد تا رد پایی از لیلی بیابد.

 جنگ که تمام شد،حبیب اندکی ناامید شد و وصل لیلی را ناممکن می دید تا آنکه در ورای گذر زمان، فرزندان یزید را مشاهده کرد که حرم امامان ما را که یادآور خیمه های عاشوراست، مورد هجوم قرار می دهند....و آنگاه دوباره «لیلی درون» حبیب، بیدار شد و اینگونه شد که او رفت تا سراغ یار گیرد....

 حبیب کاملا داوطلبانه و بی آنکه در فکر پیمودن مجرای رسمی برای دفاع از حرم معصومین باشد، عاشقانه رفته بود تا جهل را ازبین ببرد و تجلی معرفت در دفاع از حرم محرمان رازهای الهی باشد. سرانجام، حبیب جنت مکان لیلی را در بیابان های عراق در محاصره دیوهای پلید داعش یافت که از دانایی، معرفت، اخلاق و دین هیچ بهره ای نبرده اند....

 او تا آخرین گلوله تفنگش جنگید و آنگاه که نجات لیلی اش را جز با بذل جان میسر ندید، در آستانه ظهر پنجشنبه ۲۷ فروردین ۹۴ با منفجر ساختن تله ای انفجاری، روح بلند پروازش را راهی دیار عاشقان کرد و به عنوان آخرین عمل خیر خویش، با هلاکت تعدادی از خونخواران انسان نما، وظیفه انسانی و اعتقادی خود را جامه عمل پوشانید..... و اینگونه، حبیب ما «حبیب خدا» شد و «جنت مکان».... روحش با «حبیب بن مظاهر » (ع) محشور باد.

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi