دوشنبه 07 ارديبهشت 1394 , 09:58
به دهم برجم نمیرسه
پناهی ۵۵درصد- بنده در پنجاه ماه حضور درجبهه های حق علیه باطل سه مرحله زخمی شدم. باداشتن پنج فرزندو مستاجری ماهی فعلا ۵۰۰ هزار اجاره می دهم، به گناه جانبازی و شیمیایی که درقتلگاه شلمچه شدم! و چون سالی چندماه دربیمارستان بستری بودم تنها امتیازش این بودکه دو فرزند پسرم یعنی بچه اول و سومم در دوره راهنمایی ترم تحصیل مردند چون نه تمکن مالی داشتم ونه جسمی و روح و روانی
بنیاد لطف کرد وحقوق بگیرم کرد. ۵۵درصم وتاکتون هیچ وام مسکن و زمینی نگرفته ام، چون پارتی می خواهد،،،،،دخترم دوسال است عقدشده ولی شرمنده اش هستم. چون توان جهازخریدن راندارم. میترسم دخترم هم مانندپسرانم بدبخت شود،،،! چه کنم ازخدا رفتن را خواستم تابیش ازاین شرمنده خانواده ام نشوم! بعدازبیست ونه سال هنوز برای همسرم حتی یک گوشواره و یاحلقه ای نخریده ام! حقوقی که می گیریم تا دهم ماه نمی ماند. بایدبه دکان هارفته وباشرمندگی قرضی وسیله بیاوریم! آیا وقت آن نیست مسئولین دینشان را اداکنند ماکه اداکردیم.
بدان دراین شرایط باید پارتی کلفت داشته باشی تا حق ترا بدهند
منم همان درد بی درمان دارم برادر عزیز قانون برای ما حق قایل شده اما باسلایق متفاوت روبرو وبعضا اصلا اجرا نميشود
برای امثال من اگر اصلاح تبصره 2 ماده 39 اجراشود مشکلات مالیم حل میشود اما بااین مسئولین دلسوز که داریم هرگز اجرا نميشود
آنچه در اکثر این نوشته ها خیلی به چشم در می آید این است که این عزیزان ابراز می دارند از بابت خود شکایتی ندارند بلکه شرمندگی آنان در برابر خانواده های خود که همسر و فرزندانشان می باشد آنان را بشدت آزار داده و تحمل این همه فشار را ندارند.
داشتن فرزند دانشجو ، دختر دم بخت و سایر موارد که هزینه ها ی خاص خود را دارند از توان آنان خارج است و آنان نمی توانند این شرایط را تحمل کنند.
خدا هیچ مردی را شرمنده زن و بچه اش نکند. جمله ای که بارها شنیده ایم ولی اکنون بوضوح شاهد آن هستیم.
اما مقصر کیست ؟ بنیاد ؟ رئیس بنیاد ؟ وزرا یا رئیس جمهور؟
جواب این هست : هیچکدام .
مقصر واقعی روزمرگی ها و بی توجهی ها از طرف عام به این قشر است.
وقتی پزشکی از پذیرش جانباز ضایع نخاعی طفره می رود مقصر است ، اما او می گوید من نیازی به بنیاد ندارم و بیرون اند تومان در می آورم و بنیاد به من نیاز دارد.
این بی توجهی آفتی شده در برابر نیازهای اساسی جانبازان به حمایت های اکثرا" دولتی ، اما در دستگاه ها نیز قانون سلیقه ای اعمال می شود ، برای مثال فوق العاده ایثارگری طرح جامع خدمات رسانی به ایثارگران در برخی از ادارات پرداخت می شود و در برخی دیگر خیر و هیچکس هم پاسخگو نیست.
همه اینها به کنار، حال چه باید کرد ؟ آستانه تحمل این جانبازان هم حدی دارد.
مدتی پیش یک دستفروش از شدت فقر در خرمشهر سوخت و جان خود را از دست داد. حال اگر جانبازی چنین کاری کند هزینه آن به گردن کیست؟
آیا باید دست روی دست گذاشت و شاهد این همه وقایع بود و سکوت کرد؟
پرداخت حقوق مکفی به جانبازان زیر 25 و رزمندگان معسر هم باید به این موارد اضافه کرد.
یک روز آمدند به ما سهام عدالت دادند ، آنهم کارخانه های ورشکسته و کلی وعده حال انگار نه انگار.
ای بابا همین جوانها بودند چهار ستون سالم سینه ستبر کردند تا این مملکت روی آرامش را ببیند ، چه شده دیروز را یادتان نیست و امروز از کنار ویلچر همین دیروزی ها با عینک دودی رد می شوید که مثلا" شما را ندیدم.
اما ما شما را می بینیم و سنجش می کنیم از وعده های که دادید چه حاصل شده و اگر نیاز شود سکوت خود را مثل بسیجی های بی ترمز می شکنیم و شما را زیر سئوال در برابر جامعه خواهیم برد تا آنان قضاوت کنند.
چه کسی متضرر خواهد شد؟