شناسه خبر : 34686
یکشنبه 03 خرداد 1394 , 10:35
اشتراک گذاری در :
عکس روز

به بهانه پیدا شدن پیکر 175 شهید غواص کربلای 4

کربلای ٤ غمبارترین روایت تاریخ جبهه

تصورکنید کسانی که برای نفس‌کشیدن سر از آب بیرون می‌آورند، اما سرشان بریده می‌شود...
 
 
 
کربلای ٤ غمبارترین روایت تاریخ جبهه و شهادت است. همیشه شیرینی پیروزی طعم تلخ «نبودن‌ها» را ملایم‌تر می‌کند، اما روز سوم دی‌ماه، سال 65 برای جبهه‌ها روز سختی بود. 
عملیات لو رفته بود. آیت‌الله طاهری در خاطراتش این را به صراحت بیان می‌کند. سردار سلیمانی از جوی‌خون شطی گفته که بی‌واهمه به آن می‌زدند. بعضی‌ها معتقدند رادارهای آمریکایی که آن زمان توان تصویربرداری ماهواره‌ای داشتند، به تلافی عدم موفقیت در ماجرای مک‌فارلین، اطلاعات این عملیات را به عراقی‌‌ها داده بودند.
 
یکی از بازماندگان گردان ١٢٠ نفری درباره آن شب می‌گوید: «شب عملیات فرماندهان، ما را به دو صف کردند، حدود 120 نفر غواص بودیم. قرار شد سه نفر سرشان بیرون از آب باشد تا بچه ها در مسیر گم نشوند. زیر نور فیدر(منورهای قوی که یک ربع آسمان را روشن می‌کرد) من همه جا را به خوبی می دیدم. یک چهار لول نوک جزیره ماهی گذاشته بودند که تیر رسام (تیرهایی که روشن است و وقتی به طرف شما می آید ما به خوبی آن را می بینی) به عمق آب شلیک می کرد. وحشتناک و غیرقابل پیش بینی در تله افتاده بودیم!»
 
حاج‌قاسم سلیمانی جوی خون کربلای چهار را اینطور توصیف کرده: «در کربلای چهار، جوی‌های خون کوچکی روان بود و من این جوی‌های خون را به چشم خودم دیدم و دیدم چگونه آن‌ها بدون ذره‌ای ابهام، ترس و تردید به اروند زدند، در حالی که دشمن در بالای خاکریز‌ها به آن‌ها نگاه می‌کرد و تک تک آن‌ها را با تیربارهای خود نشانه می‌رفت و آن‌ها ذره‌ای ترس به خودشان راه ندادند.»
 
و این خاطره آیت‌الله طاهری اصفهانی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد: «عملیات‌ کربلای‌ چهار بود. [...] به‌ خط‌ مقدم‌ که‌ رسیدیم‌، دیدم‌ که‌ عراقی‌ها از منورهایی‌ استفاده‌ می‌کنند که‌ شب‌ را مانند روز روشن‌ می‌کند. به‌ خرازی‌ گفتم‌ خودت‌ را به‌ آقای‌هاشمی‌ برسان‌ و بگو که‌ عملیات‌ لو رفته‌ است‌. خرازی‌ رفت‌ و برگشت‌ و گفت‌ که‌ آقای‌هاشمی‌ گفته‌ که‌ من‌ مقلد امام‌ هستم‌ و باید عملیات‌ انجام‌ شود. من‌ پاسخ‌ دادم‌ که‌ امام‌ هم‌ اگر شرایط‌ را ببینند، اجازه‌ عملیات‌ نخواهند داد. اما به‌ هر حال‌ عملیات‌ انجام‌ شد. بچه‌های‌ ما چند دسته‌ بودند، گروهی‌ که‌ زیر آب‌ می‌رفتند و یک‌ لوله‌هایی‌ برای‌ نفس‌کشیدن‌ از بالای‌ سرشان‌ روی‌ آب‌ بیرون‌ می‌آمد و عده‌ای‌ هم‌ که‌ با قایق‌ می‌رفتند. عراقی‌ها این‌ لوله‌ها را می‌زدند و وقتی‌ بچه‌های‌ ما مجبور می‌شدند سرشان‌ را بالا بیاورند، آنان‌ را شهید می‌کردند. خلاصه‌ تعداد زیادی‌ از بچه‌های‌ ما را شهید کردند."
تصور کسانی که برای نفس‌کشیدن سر از آب بیرون می‌آورند، اما سرشان بریده می‌شود، دردناک است. براساس اطلاعات آقای هاشمی این عملیات هزار شهید و بیش از ٣٨٠٠ مفقودالاثر داشت. شهدایی که هنوز خانواده‌ها چشم‌انتظار بازگشتشان هستند. 
 
حالا پیکر 175 شهید این عملیات شناسایی و در راه بازگشت به ایران است. آیا هنوز پدران و مادرانشان زنده ماندند، تا بازگشت فرزندانشان را ببینند؟ چه کسی به استقبالشان می‌رود؟ 
هنوز صدایش را می شنوم که می‌خواند: گلبرگ سرخ لاله‌ها.... 
در کوچه‌های شهر ما.... بوی شهادت می‌دهد...
اینستاگرام
جانم فدای راه وخون سرخ ونفس مانده درسینشان الله اکبر
باید بحال اقای هاشمی تاسف خورد این اطلاع از این عزیزان داشت... و بعد از جنگ میگوید بس است دیگه اینقدر شهید شهید نزنید بزارید مردم نفس بکشند.. میخوام بکم باان تفکرات شما این مملکت میشه اینکه میبینی نمیدانم...........
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi