شناسه خبر : 35815
دوشنبه 15 تير 1394 , 15:36
اشتراک گذاری در :
عکس روز

به عشق مولا

نبرده بوئی از مهر و محبت کسی که عشق او را کم گرفته

دلم را غم دلم را غم گرفته 
زمین و آسمان ماتم گرفته

زمین و کوه و دریا در تلاطم 
زمانه حالتی مبهم گرفته

نشسته چهره ی خورشید در خون 
قرار از عالم و آدم گرفته 

تمام اهل عالم نوحه خوانند 
خدا هم با خلایق دم گرفته 

چه سنگین است بار این مصیبت 
که قلب ابن ملجم هم گرفته

فدای زخم خونین کسی که 
جراحت ها از او مرهم گرفته 

نبرده بوئی از مهر و محبت 
کسی که عشق او را کم گرفته 

به عشقت یا علی جان از خداوند 
دلم هر چیز می خواهم گرفته 

بهروز ساقی

کد خبرنگار: 18
اینستاگرام
سلام ، مولا امیر المومنین امام علی ابن ابیطالب (ع) یارتان است که میتوانید طوفان عشق را در قلب دریایی به نرمی نسیم بیان فرمایید. خوشبختانه تنها موضوعی که در این دنیای پهناور هرگز رنگ ریا نخواهد پذیرفت همین عشق مولایمان است. البته جانبازان محترم با جان و دل و خون سرخ تعهد عاشقی و منشور جانبازی را ثبت و امضا کردند تا مورد قبول حضرت حق تعالی قرار گیرد انشاالله
تمام آنچه پیامبران از طرف حق تعالی برای مردم بیان کردند فقط عشق ولایت است.

حیدریم که هنوز باج ندادم به کسی
جز نان علی نخورده ام نان کسی
هر جا که دم از شجاعت و غیرت بود
جز نامه علی نبرده ام نام کسی


کیمیای عشق، حب حیدراست
هرکه باور کرد خاک این در است
گر علی را دوست میداری بدان
این همان تاثیر شیر مادر است..
سلام و سپاس فراوان از دکتر عزیز. خیلی زیبا و تاثیرگذار بود. امیدوارم همیشه همیشه قدم و قلم و جسم و جانتان مستدام باشد.
طیب الله ...احسنت .... ماشاء الله به نفس حقتون ... چه عارفانه و عاشقانه خانه دل ما را با نور وجود مولا منور کرده اید ... مولا علی یاورت ...
با عرض ادب و احترام ....
استاد یه چیز بگم ؟ این مدت که در محضر شما کسب فیض می کردیم حقیقتا یه پا شعر شناس شدم از برکت وجود بعضیاااااا .... این شعر آخرش بسیار دلنشین و قابل تامل است ... هرچند دوخط اول نوشتارش در عین حال که یک نشانه است اما درش یه کنایه نیش دار هم مستتر است ...
بهر حال عرضم این است با وجود مهارت و تبحر ی که پیدا کردم اما بیت آخر شعر شما برایم گنگ است گرچه به تعبیر خودم مفهوم کلی را استنباط کردم اما برای آنکه بازم متهم به تفسیر دلبخواهی مطالب نشوم بفرمایید ... یعنی چه دلم هر چیز می خواهم گرفته ؟
وقت داشتید ... دوست داشتید ... قابل دونستید .... برایمان توضیح دهید !با تشکر


ما آمده بودیم که سرباز شویم ... ..
در معرکه ها شهید و جانباز شویم

تقدیر !!!چنان شد که تا زنده بمانیم.......
شرمنده ی یاران سر افراز شویم

از قافله ماندیم که تا هست زمانه .. ...
در حسرت آن لحظه ی پرواز شویم

ماندیم ولی بار امانت بردوش . ....
شاید که از این عقده دمی باز شویم

آن روزکه ما پای به این راه نهادیم......
تا با شهدا هم قسم و راز شویم

با رسم شهیدان شده بی مهرو وفایی .
تا دورتر از نقطه ی آغاز شویم

در من اگر چه نشان پیری پیداست
با اذن ولی مایه ی اعجاز شویم...........
خودت نگفتی این شعر از کیه. خودت نوشتی ؟
یحتمل همون قنبر عزیز هستی!!!
نخیر شعرم کجا بود ... ؟ این شعره یکی از بچه های گردان.... که توی دو تا از برنامه ها منو عضو گروهشون کردن ... میگم می خواید شما رو هم عضو کنم ..!
عارف بزرگ حاج اسماعیل دولابی: هر وقت کسی شما را اذیت کرد و یا از کسی ناراحت شدید،نمیخواهد به کسی بگویید.بلکه استغفار کنید، هم برای خودتان، هم برای کسی که شما را اذیت کرده است. بگو بیچاره کار بدی کرده است، اگر فهم داشت نمیکرد..وقتی استغفار میکنی؛؛ اگر قلبت حاضر نیست استغفار کند با زبان استغفار کن،آن وقت یکدفعه دلت نرم میشود. اگر دو سه مرتبه این کار را کردی،دیگر غم نمیتواند شما را بگیرد. چون راهش را بلد هستی. استغفار "امان گاه" انسان است ،یعنی پناهگاه، وقتی گفتی استغفرالله در پناه خدا هستی.و کجا امن تر و آرامش بخش تر از آغوش خدا..... 〰〰〰〰〰〰〰〰 شیخ رجبعلي خياط : جواني را در برزخ ديدم كه ميگفت : نميدانيد در اينجا چه خبر است .هنگامي كه به برزخ بيائيد خواهيد فهميد هر نَفَسي كه به غير ياد خدا كشيده ايد به ضرر شما تمام شده است ! 〰〰〰〰〰〰〰〰 آيت الله علی آقای قاضي : اگر كسي نماز را اول وقتش بخواند و به مراتب عالي نرسد مرا نفرين كند . اگر به جائي رسيده ام از دو چيز است : قرآن و زيارت حضرت سيد الشهدا . اما نماز شب ؛ پس هيچگاه چاره و گريزي براي مؤمنين از آن نيست و تعجب از كسي است كه ميخواهد به كمال دست يابد در حالي كه براي نماز شب قيام نميكند و ما نشنيديم كه احدي بتواند به آن مقامات دست يابد مگر بوسيله نماز شب . 〰〰〰〰〰〰 عبدالكريم كشميري رضوي : نسبت به خدا حالت توجه داشته باشيد تا با خدا رفيق شويد نه تنها رفيق كه او شفيق نيز هست . خيلي مهم است كه به نفس بها داده نشود . اگر يكي از استوانه هاي تقوي بميرد بعد آن مصيبت خواهد آمد. دائم الذكر باشيد و در همه حال ياد خداوند كنيد . 〰〰〰〰〰〰〰〰 شیخ جعفر مجتهدي : كوتاه ترين و مطمئن ترين راه كمال ، محبت اهل بيت و خدمت خالصانه به خلق است . گناه حجاب بين مخلوق و خالق است . اين آلودگي را با آب توبه بشویيد . 〰〰〰〰〰〰〰〰 آيت الله كوهستاني : من حرف بيهوده زدن را کمتر از غذاي حرام نميدانم؛؛؛مگر راهي غير از خدا هست؟ 〰〰〰〰〰〰〰〰 سيد رضا بهاء الديني : لذات روحاني نصيب زبان هرزه و چشم هرزه نميشود . بايد خود را اصلاح كرد . همه جا رفق و مدارا ميتواند دگرگوني بوجود بياورد . 〰〰〰〰〰〰〰〰 برگرفته از کتاب: ستارگان سپهر سلوک
باسلام و عرض تسلیت بمناسبت شهادت انسان کامل بشریت امام همام ؛ ولایت عدل و افتخار نبی اکرم ( ص ) خدمت حاج آقا ساقی و همه همرزمانم .
نیک سیرتان با درصد خلوص حق افتخار سرودن مدح مولایمان سرور دوعالم را دارا هستند ... عمر و عزت شما پایدار .

گوش کن این مدح ذات حیدر گردون وقار
گر تو هستی اهل معنا اهل علم و هوشیار
دم زنم از راه باطن بی ریا و مستعار
بنگر از دل تا ببینی روی ماهش آشکار
نور خورشید ولایت تاجدار هشت و چار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

یا علی دریاب این عاصی و رسوای جهان
یا علی رحمی نما بر این اسیر ناتوان
یا علی ساقی شو و جامی بده از خمر جان
یا علی لطفی نما بر این سیه روی این زمان
تا ز رنج و محنت ایام باشم پایدار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

یا علی من آرزوی وصل دارم ای شها
خسته گردیدم من از این گردش چرخ سما
یا بکش یا ده نجاتی ای خدیو منکلا
من دخیلم من دخیلم من دخیلم ای فتی
چاره ساز چاره ی بیچارگان ای شهریار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

آخر ای مولای من چندی به درگاهت شدم
در طریقت از دل و جان پیرو راهت شدم
محو روی آن جمال پاک چون ماهت شدم
ذره ای گشتم ز خاک و زیر پاهایت شدم
کی کنی سوی گدایت یک نظر ای راز دار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

من غلامی از غلامان حقیر حیدرم
چاکری از چاکران حضرت پیغمبرم
خادمی از خادمان بی قرار مضظرم
در طریق شاه مردان اهل حق و باورم
جان من جانان من شاهنشه دل دل سوار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
واقعآ دراین زمانه طبل جدايي هاي عشق و پایمردی و دفاع؛ با روزهاي باران هاي تند روي شيرواني هاي تنهايي جانبازان خسته ازرفتن به غربت جاده های وحشت قوانین پوچ و سردرگم ؛ با خنده هاي تلخ باد در گوش بيماردنیا طلبان متکبر در هم آمیخته است . روزهاي مدعیون مجازي در كوچه هاي تنگ و باريك توهمات لایعقل؛ روزهاي به جا ماندن ردپاهاي دستان گرم جانبازان برماشه های دفاع و پنجره هاي خاموش پرده درهم کشیده میزهای زنده نگهداشت ایثار وشهادت ؛ روزهاي پاره كردن جامه هاي رزم ایثار ومحبت از نفرت ؛ اين روزها جانبازان در كجايند؟ در كدام سراب متوهم قوانین جامع ایثار ؟ این قوانین در كدام كوچه علی چپ خود را پنهان کرده است ؟ واقعآ ما جانبازان كجاييم؟ در كدام كوچه پس كوچه دلخوشی بدنبال محبت و دست گرمي میگرديم؛ كه براي لحظه اي تاريكي ندانم کاری مدیران را از ما بگيرد؟ مگر دست گرمي هم دادند ؛ كه بوي خوب دوران عشق و وفاداري رابدهد؟ واقعاً ما جانبازان كجاييم ؛؟ شك ميكنم به زمانه؛ نكند زمانه ما را در گلوي تاريك روز مرگیها خفه كرده. ويا نه ؛ شايدروزگارجهل ؛ قلم برداشته و می خواهد مارا هم؛ هم رنگ جامعه کند؛ ما هرگز نمی توانیم هم رنگ این جماعت شویم ؛ ما فرزندان خمینی هستیم ؛ اي واي واقعا كجاييم ؟ به چه سبب این نسیان ظهوركرده؟ كه باید عشق هاي واقعی ومحبت و وفاداري رادرخود فرو برد؟ كجاييم كه نمي بينيم ناخلفی به نام نفرت وهوس ظهوركرده؟ ندانم کارانی به نام عشاق ایثار تازیانه بر پیکر ایثارگران نواختند ؛؛ شما نوادر کاهل پيروان که هستيد ؟ نمی دانید در كدامين چاه افتادید در كدام كوره راه،راه رابه بيراهه سپرديد ؟ تالبخندهاي نفرت ازعشق بر روزهاسايه بيفكند؟ سال های زیادیست كه لبخند ترك خورده جانبازان عاشق را در كوچه هاي تاريك هوس و اختلاس رها کرده اید ... والسلام
دلگیرم از زمانه بیا مهربان من
برلب رسیده از غم ایام جان من
دنیا مرا به بند اسارت کشیده است
رنگ قفس شده همه آسمان من
عمرم به سر شد و نشدم آنچه خواستی
باران شرم می چکد از دیدگان من
عشاق را به رنج و بلا آزموده اند
ای وای اگر فراق بود امتحان من
دستی بگیر تا نرود نوکری ز دست
هجران تو ببین که بریده امان من....!

اللهم عجل الولیک الفرج,,
★·.·´¯`·.·★احسنت ★·.·´¯`·.·★
★·.·´¯`·.·★طیب الله ★·.·´¯`·.·★
استغفرالله ربی و اتوب الیه .... حلال کن
.....................................................،،
خسته گردیدم من از این گردش چرخ سما
یا بکش یا ده نجاتی ای خدیو منکلا ...
..................................................................
قد نزل بی یا رب ما قد تکادنی ثقله ، و الم بی ما قد بهظنی حمله ، و بقدرتک اوردته علی و بسلطانک وجهته الی ، فلا مصدر لما اوردت ، و لا صارف لما وجهت و لا فاتح لما اغلقت و لا مغلق لما فتحت ......
...................................................
الهی رضی به رضائک و تسلیما لامرک ... یا من اسمه دواء و ذکره شفاء ...ارحم من راس ماله الرجا و سلاحه البکاء ....
اللهم اغفر لی اذنب التی تغیر النعم
اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا
اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء
من غلامی از غلامان حقیر حیدرم
چاکری از چاکران حضرت پیغمبرم .....
کی کنی سوی گدایت یک نظر ای راز دار
لافتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار

این روزها جانبازان کجایند ؟ این سوالی است که چند بار پرسیده ای ... ؟؟
بعنوان یک جانباز با درصد بالا به اندازه درک و فهمم جوابت را می دهم و منتظرم تا جانبازان والا مقام دیگر هم بگویند اینبار در بیان مقصود و منظور به خطا رفته ای! چرا ؟
من باید پاسخ تو را بدهم در عین حالی که دل از یاری تو کنده ام ... و بدان هرگز هرگز هرگز مشتاق دیدار تو حتی در هزار پستوی پیچ در پیچ عالم برزخ هم نیستم ... !
برادر ما همیشه هستیم فعال و پویا و سرزنده و با نشاط کما اینکه تا الان بوده ایم ... همین دور و برهاییم ... در حال رزم در سنگری دیگر ........ توانایی و قدرت ما بیش از آنی است که دیگران تصور کرده اند ...
معتقدم جانبازان هرگز دنبال نگاه تحسین کننده ای نبوده اند و این است که هر کدامشان در گمنامی مبارزند با محتسبان ... فضای مجازی هم یکی از عرصه های رزم آنان است ...
یادم نمیاد بابت جانباز بودنم دنبال دست گرمی بوده باشم ...یا منتظر تقدیر و تشکر ...تمجید و قدردانی ... تشویق و تقویت !...
جانباز پویاست ...و در روزمرگیهای زمانه گم نمی شود ... چه برسد که خفه بشود ... ؟؟...
دهان خود را آب بکش جانباز ... چه می گویی هوس و نفرت آن هم در دل جانباز ؟؟
هرگز و ابدا در دل جانباز آن هم فرزند خمینی کبیر بذر هوس و نفرت بروید ؟؟ بگو استغفرالله ...
اما با تو موافقم ... به آنچه که درباره عمل ریاکاران و متظاهران مرقوم فرموده ای ... همانها که به اسم عشاق ایثار تازیانه بر پیکر ایثارگران نواختند ... !
و تو نیز جمله از من قبول کن ...، ای وای ای وای چه بگویم از نیتهای پلیدی که در سایه مسامحه و سهل انگاری و ساده اندیشی و دل پاک جانبازان محق جلوه کرد و بعد از پشت به روی جانباز خنجر کشید ... و جانباز را به حاشیه راند ؟
اگر می توانی در این باب سخن بگو و بصیرت افزایی کن ... والا آنکه در دلش تخم نفرت و هوس می روید که دیگر جانباز نیست ... دادا !
در این شب عظیم با خودت رو راست باش ... واقعا خودت کجای میدان هستی جانباز ؟ ..... لم تقولون مالا تفعلون ؟؟؟




محترم ... باز هم خوب نخواندی و زود بر منبر رفتی . قبل ازوعظ چند بار مطلب را بخوان .... حکایت منبر تو گر منبر بود .... درشارع عام چوبه دار نبود ....
تبصره ...،،،
٪ هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ....
٪نفرت دارم از کسی که به اسم شهدا در صدد کسب مقام و جایگاه برای خود است و خود را عقل کل می داند ...
«اگر تو حق را به کسی دادی یا مردم دادند، یا قاضی به نفع کسی رأی داد مبادا گمان کنی که مسلماً حق با اوست؛ چه بسیار بوده محکومانی که در آسمان حاکم اند.»
«انسان عادل هر بار طوری قضاوت می¬کند که انگار این آخرین قضاوت زندگی اوست و او بعد از آن راهی آسمان خواهد شد و به ملاقات خدا خو اهد رفت.»

«اگر قاضی ظلم کرد حتماً به این معنا نیست که او ظالم است یا اگر رأی او عادلانه بود این الزاماً از عدالت او خبر نمی¬دهد. میان قضاوت عادلانه و قاضی عادل فاصله هست همان طور که بین انسان و عمل او فاصله¬ای واضح وجود دارد.»

«اگر لازم است قضاوت کنی، پس در باره چیزی قضاوت کن که در مسئولیت تو است. وقتی که خارج از مسئولیت خود قضاوت می¬کنی اگر درست بگویی، کار تو دخالت و زیاده¬روی است و اگر اشتباه کنی، بار نتایج این نظر اشتباه هم به آن اضافته می¬شود.»
« آن که زود قضاوت می¬کند مانند کسی است که اخگری سوزان به وی داده¬اند و او آن را از این دست به آن دست می¬اندازد و سپس برای آن که دستش نسوزد، آن را در دهان خود می¬گذارد.»
«از شتابزدگی و عجولانه عمل کردن و قضاوت نمودن، پرهیز کن زیرا این روش، قرین اشتباه کردن و به خطا¬رفتن است.»

«اگـر قـرار می بـود که جرائم ظـاهری را با روش های باطنی قضـاوت کرد بسیاری از محکـومـان تبـرئـه می شدند، بسیاری از گناهکاران، بی گناه و بسیاری از بی گناهان، گناهکار شناخته می شدند.»

«آن قاضی که به دنبال یافتن سیاه یا سفید است قاضی موفق و عادلی نیست. وقتی به دنبال سفید یا سیاهی، بالاخره آن را به یکی از دو طرف نسبت می¬دهی در حالی که در عالم واقع ، نادر است که واقعیتی کاملاً سیاه یا کاملاً سفید باشد.»

«انسانی که خود را عادل می¬پنداردخداوندِ خود را به عدالت نشناخته است و کسی که خود را بزرگ می¬داند هرگز توجهی به خداوند بزرگ نداشته است.»

« آن که محکوم حق است و آن که حق با اوست دارای نشانه¬های معلوم¬اند. قاضی عادل آن نیست که می¬خواهد محکوم و حاکم را اثبات کند، اوست که می¬خواهد بر حسب نشانه¬ها وی را کشف کند.»

« اما انسان دادگر با پشتیبانی خداوند عادل، مارهای بی عدالتی را هر طور که شده، به چنگ می¬آورد و به چنگال تیز عدالت می¬سپارد. هیچ ماری نمی¬تواند از دست توانا و چشم تیز¬بین او بگریزد و هیچ چیز نمی¬تواند او رااز اِعمال عدالت باز دارد.»

« اگر کمانگیر بخواهد تیر را به هدف بزند، باید هدف را نشانه بگیرد، بر آن خیره شود، کمان را درست در دست گیرد، دست و دلش نلرزد، زه کمان را به درستی و به اندازه کافی بکشد، تیر را در نقطه مناسبی از کمان به زه آن برساند، حواس و تفکرش را یکپارچه و منسجم کند و آن گاه در اوج آمادگی، تیر را رها کند.»

«آن توصیه رسول معظم خدا محمد مصطفی (ص) که به یادگیری تیراندازی و شنا و اسب سواری سفارش فرمود چه بسا دارای جنبه هایی باطنی هم بوده است. وجه باطنی تیراندازی مانند تشخیص درست، قضاوت عادلانه، هدف یابی صحیح و علم توفیق است... .»

«این که به عدالت خود مطمئن باشی یا دیگران اطمینان کنند، برای عادل بودن تو کافی نیست. عادل ، نشانه¬های عدالت را دارد و از علائم پرستیدن خداوند عادل بهره مند است.»

«اگر ضروری است که نظر دهی اما ضروری نیست که محکوم کنی، پس محکوم نکن.حداکثر به تأیید نکردن بسنده کن.(9) • هر قضاوتی (در باره دیگران) را به عنوان آخرین دفاعیه خود در محضر خدا فرض کن، پس برای ارائه بهترین دفاع، تمام سعی¬ات را برای تحقق قضاوت عادلانه به کار گیر.»

« اگر دیگری می¬تواندهمان کاری را که تو می¬کنی بکند و مانند تو قضاوت کند، هرگز خود را در جایگاه قاضی قرار نده.»

«آدم و حوّا در حضور خداوند، به تشخیص و قضاوت دست زدند. لیکن ملکوت الهی محل قضاوت نبود. زمین، برای تشخیص و تحلیل، شایسته تر بو د. پس آدم و حوّا به زمین آمدند. و مادامی که قضاوت پابرجاست، زندگی در زمین نیز پابرجاست.»

نفرت از نشانه های عدم تدبر وتعقل در اندیشه های گفتمانی ست ؛ نفرت دل را سیاه ورنگ رخسار را کبود مینماید ؛ نفرت انسان عاقل را از دوراندیشی باز میدارد ؛ نفرت زبان را به بیراه و چشم را بسته نگه میدارد ؛ نفرت مجموعه قواعد تبعیت از تفکر را به خشم لایعقل مبدل میسازد ؛ نفرت یک مسلمان نباید دیده اورا نسبت به حقوق دیگران سلب نماید؛ نفرت ؛ نفرت ؛ بهتراست این کلمه جدال برانگیز را بر سردرب قلبهای پلمپ شده زد ؛ نمی پسندم ؛ معقول بود ؛ دوست داشتم ؛ انتظار از شما داشتم ..... راههای رایزنی دیپلماسی تکنولوژی فکر امروز است ؛ تکنولوژی فکر افزار ما را از گزافه گویی ؛ تند گویی ؛ بیراهه گویی ؛ استخراخ اتهام به افراد ؛ تقابل فرهنگ دوستت دارم ؛ استعانت پیروی از بزرگان دین ؛ ودر نهایت پیروی از منطق عقلایی بدرو از سفسطه خویش پرستی است . محترم زود قضاوت و قصاص نکن .... والسلام .
محترم . گفتم در کدام کوچه پس کوچه های دلخوش بودن به ندانم کاری مدیران دنبال دست گرمی میگردیم ؟ سوال ؟ متوجه شدی ؟
گفتم کجاییم که نمی بینیم ناخلفی بنام هوس ونفرت ظهور کرده .
مقصود حواستان بیشتر جمع باشد نفرت از جامعه ایثار و هوس به نابودی کشاندن آن مقصود است .. عالم ..
شما زود قضاوت و قصاص میکنی ...
بنابر این سه بر هیچ به نفع من .
یک ... تمسخرم درجایی با اقوام کردی .. دوتای دیگر همین جا ...
خداوند نجاتت بدهد .
ای بابا بزرگوار تو رو خدا یه کم در حق ما عنایت بیشتر داشته باش ... پ شما چرا اینجور هستی ! کاشکی واژه ها و مفاهیم و جملات را از دریچه نگاه من استباط می کردی؟می دونی با این کنایه ها و تیکه هایی که به ما میندازی چه آبرویی از ما می بری ؟ چرا ؟
از کجا فهمیدی ما مومن آبرودار نیستیم ؟
یعنی چه قبل از وعظ چند بار بخوان ...؟؟ ما رو باش که ادعای محرم راز ما لاهوته شما را باور کردیم ... نگو که مثل همون ادعای آشناییت ....استغفرالله ربی اتوب الیه !
بزرگوار مگر قرار نبود وقتی از هم ناراحت شدیم با استغفار هم خودمان به آرامش برسیم هم طرفمان را متوجه خطا کنیم ..ها ....!!
من فرمایشات شما را خوب درک کردم ..، فهمیدم دارید از کسانی حرف می زنید که ادعای جانبازیشون از شمابیشتر شده ! از شمایی که صدق ادعاتون روح و قدرت دست و پایی شد که امروز زودتر از نفس و جان شما در بهشت ماوا گرفته است ...و چه رندانه با این دستاویز به خاطر تاریکی اتاق فکرشان با پرده های ضخیم قدر نشناسی پشت میزهایی که به اسم پاسداشت و نگه داشت ایثار و شهادت تکیه زده اند در حال چرت بعد از خوردن و نا دیدن حق و حقوق ایثارگران مظلوم هستند ..، می دونی معده که سنگین شد یه خواب شیرینی به چشمها هجوم میاره که نگو !
به خاط همینه که من مدتهاست سعی می کنم سیر نخورم ... تا بتونم در جبهه های متعدد ضمن آنکه تحرک کافی داشته باشم دچار خواب آلودگی و خمودی نشم ...
بعدم با ترس و لرز نوشتم این افراد جانباز نیستن و اگر شما در این خصوص بیشتر قلم بهشتیتو به حرکت در بیاری موفقتری و کاری اساسی در حق همرزمانت انجام دادی .....همین !
اصلن این تبصره که فرستادم برای شفاف تر کردن منظورم بود ...
بعدشم خدا منو بکشه اگر شما رو با اقوام تمسخر کرده باشیم ؟ ما هم به زبون خودمون دردمونو‌گفتیم تازه اونم دسته جمعی ... اینه همه ی حس همدلیت!
پ مگه نمی دونی سهل و ممتنع یعنی چه ؟ ... ما این جور می نویسیم ...اما در عمل شفاف و واضح رفتار می کنیم ...اگر غیر این بود که تا بحال ده دفعه دارمون زده بودن ... گلم !
اینا رو گفتم اما بدون ته دلم ازت ناراحت نیستم ... حالا یه چند بار که برای هم مقصود و منظورامونو توضیح دادیم به حال و هوای اتاق فکر و دل هم بیشتر پی می بریم... اون وقت در کنار هم سرباز لایقی میشیم برای فاش نیوز ... شما از اون سر منم از این سر !
خواهشا منبعد این قدر زود رنج نباش و خودتو پیش دکتر ساقی لوس نکن .... لطفا !
شهادت حضرت علی(ع)در زمانی اتفاق افتاد که او لشگری برای شام تجهیز کرده بود و در نتیجهه شهادت جریان این جنگ دا خلی مسکوت ماند ----امام حسن (ع)سبط پیامبر(ص)بی هیچ گفتگویی به جانشینی حضرت علی (ع)انتخاب شد . حضرت علی شاید بنا به سنت پیامبر(ص)مایل نبود در زمان حیاتش جانشینی برای خود انتخاب کند .امادر مواردی بسیار عقیده راسخ خود را گفته بود که فقط اهل بیت پیامبر (ص)شایستگی حکومت بر امت را دارند. و وصیت خود به امام حسن(ع)حاکی از نظر صریع او برای این انتخاب بود.. لکنتی که در زبان امام حسن(ع) بود از شایستگی او نمی کاست . در واقع او خطیبی بلیغ بود . امام حسن(ع)بعد از شهادت پدرش در خطبه ای در رثای او در مسجد کوفه او را چنین وصف می کند . براستی در این شب مردی از دنیا رفت که پیشینیان در کردار بر او پیشی نجستندو ایندگان نیز در کردار به او نرسند . او بود که به همراه رسول خدا جهاد و با جان خویش از ان حضرت دفاع کرد . و او همان کسی بود که رسول خدا او رابا پرچم خویش به جنگ فرستاد . و جبرئیل و میکائیل او را در میان گرفتند . جبرئیل از طرف راست ومیکائیل از طرف چپ . واز جنگ باز نمی گشت تا خداوند پیروزی را نصیب او می کرد . او در شبی از دنیا رفت که در ان شب عیسی بن مریم ..را به اسمان بردند و یوشع بن نون وصی موسی در همان شب از دنیا رفت و در هم ودیناری جزهفتصد درهم به جای نگذارد که بهره اش بود از بیت المال و می خواست با ان برای خانواده خود خادمی بخرد... پس گریه گلو ی او را گرفت و مردم با او گریستند . او به سخن ادامه داد... ای مردم هر که مرا می شناسد و هر که نمی شناسد.منم حسن فرزند محمد(ص)منم فرزند بشیر و منم فرزند نذیر . منم فرزند انکس که به اذن خدای تعالی مردم را بسوی او دعوت میکرد . منم فرزند مشعل نورانی و تابناک هدایت و راهنمایی . من از خاندانی هستم که پروردگار متعال پلیدی را از ایشان دور کرده و پاک و پاکیزه شان فرموده . و همان خاندانی که مودت و دوستی ایشان را خداوند در کتابش بر مردم واجب کرده است در انجا که فرماید(و هر که کار نیکی کند به نیکویی اش می افزاییم و کار نیک مودت و دوستی ما خاندان پیامبر است ) ان گاه عبیدالله بن عباس .حاکم صنعا که به کوفه گریخته بود بپا خاست و مردم را به بیعت کردن با او دعوت کرد . مردم نیز سخن ابن عباس را پذیرفتند و گفتند . براستی که چقدر حسن بن علی (ع)نزد ما محبوب است و بی شک او سزاوار خلافت است . ......
سلام.حاج آقا یه دونه ای به خدا!خسته نباشید.
دوستان ماشاءالله خبر 4خطه نظرات 400خط!!!
مظلومیت و تنهایی امام علی(ع):
پس از وفات پیامبر(ص)و بی وفایی یاران،به اطراف خود نگاه کرده یاوری جز اهل بیت خود ندیدم(که اگر مرا یاری کنند،کشته خواهند شد)پس به مرگ آنان رضایت ندادم.چشم پر از خار و خاشاک را ناچار فرو بستم و با گلویی که استخوان شکسته در آن گیر کرده بود جام تلخ حوادث را نوشیدم و خشم خویش را فروخوردم و بر نوشیدن جام تلخ تر از گیاه حنضل،شکیبایی نمودم.(خطبه26نهج البلاغه)
.
.
.
(خدایا نکند علی زمان ما هم تنها باشد؟!...)
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi