شناسه خبر : 37052
پنجشنبه 05 شهريور 1394 , 09:05
اشتراک گذاری در :
عکس روز

رزمنده ی مداح حاضر در این عکس معروف چه کسی است؟

عکس معروفی از دوران جنگ منتشر شده که در آن رزمنده نوجوانی با بلندگوی دستی برای رزمنده‌ها دَم گرفته است. شاید کمتر کسی بداند که آن مداح نوجوان حاج احمد واعظی است.

رزمنده نوجوان مشهدی لشکر پنج نصر در سال های نبرد شاید تصورش را هم نمی کرد که روزی با مداحی اش در برابر رهبر انقلاب هم لبخند را بر لبان نایب امام زمان(عج) بنشاند و هم آتش عصبانیت دشمنان را شعله ور کند. اما برای حاج احمد واعظی، بیستمین روز فروردین امسال روز همان اتفاق بود. تا مدت ها فیلم مداحی پر شور و حرارت حاج احمد در شبکه های اجتماعی و بین هیئتی ها دست به دست می چرخید و مداح مشهور مشهدی محبوب تر می شد. خودش می گوید من همه چیزم را از عنایات امام رئوف دارم.

 

 

حاج احمد واعظی عصر  یکی از روز های تابستان میهمان ما در دفتر و حسینیه عقیق بود. درآستانه میلاد امام رضا(ع) خواندن این گفت و گو خالی از لطف نیست:

 





















*عکس معروفی از دوران جنگ منتشر شده که در آن رزمنده نوجوانی با بلندگوی دستی برای رزمنده‌ها دَم گرفته است. شاید کمتر کسی بداند که آن مداح نوجوان حاج احمد واعظی است. به همین همین بهانه می خواهیم از حال و هوای مداحی در جبهه برایمان بگویید.

حقیقت این است بعد از دوران دفاع مقدس خیلی تمایل نداشتم در محافل و مجالس بگویم رزمنده بوده‌ام. بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات هم بارها از من سوال کردند اما باورم این بود که در مقابل آن مادر شهیدی که 4 فرزند خود را در راه احیای اسلام فدا کرده و رزمنده‌هایی که امروز با مجروحیت شیمیایی، سخت زندگی می‌کنند، چطور می‌توانم ادعای رزمندگی کنم!  

یک وقتی دیدم این عکس معروف که من بلندگوی دستی گرفته‌ام و برای رزمنده‌ها می‌خوانم در یک سررسید چاپ شده است. دوستانی که می‌دانستند این تصویر متعلق به مداحی بنده در عملیات والفجر3 است خواستند بازگو کنم. به همین‌خاطر نه به دلیل مطرح کردن خودم بلکه بنابر احساس تکلیف صحبت‌هایی کردم.

روزی که عکس گرفته شده است روزی بود که برای رزمندگان تیپ 21 امام رضا(ع) با بلندگوی دستی دَم گرفته بودم. آن دفتر شعر و نوحه تنها چیزی بود که از من جدا نمی‌شد و در شب عملیات در کوله پشتی می‌گذاشتم و همراه همیشگی من بود. من آن جا 16 ساله بودم.

* اولین بار چند ساله بود که عازم جبهه شدید؟

به نظرم چهارده سال داشتم، سال 61 بود که به عنوان رزمنده البته با کلی گریه و زاری و دست بردن در شناسنامه راهی جبهه شدیم.

*گویا در آن زمان که رزمنده لشکر 5 نصر بودید ، می خواستید پاسدار بشوید؟

بله، یادم می‌آید سال 65 در جریان کربلای 4 که 18 سالم تمام شده بود، بسیاری از دوستان به خصوص آقای قالیباف که فرماندهی لشکر5 نصر را برعهده داشتند می‌گفتند این باید رسمی بشود. همواره مشوق بنده بودند تا پاسدار شوم. البته خودم هم خیلی دوست داشتم و این کار را هم انجام دادم. اما بعد از مجروحیت و بازگشت دوباره، این توفیق از بنده سلب شد.

حاج احمد واعظی در لشگر 5 نصر/ نفر اول از سمت چپ

*پیش آمده بود که در شب عملیات هم از شما بخواهند روضه ای بخوانید ؟

بله. بعضی اوقات شرایطی پیش می آمد که فقط با توسل به اهل بیت(ع) و روضه و ذکر می شد به بچه ها روحیه داد . شب‌های عملیات هم همینطور بود . البته تا قبل از ورود به عملیات و خط‌شکنی باید سکوت رعایت شود تا عملیات لو نرود، اما بعدش حتما همه دنبال فرصتی بودند که متوسل شوند.

*مداحی یا نوحه خاصی در آن دوران داشتید که در خاطرتان مانده باشد؟

البته من بیشتر کار رزمی و نظامی انجام می‌دادم. چون کار رزمی را بیشتر دوست داشتم به همین خاطر یا سرگرم آماده کردن پیش‌نیازهای عملیات بودم و یا توفیق حضور در خط مقدم را داشتم. اما با بهره‌بردن از محضر پدرم که شاعر اهل بیت بودند شعرها، نوحه‌ها و سبک‌هایی را ساختم.


مصداق بارز آن شعری بود که در وصف یک شهید روحانی که در مقابل بنده به شهادت رسید، ساختم. یک زمزمه‌هایی داشتم که الان خاطرم نیست .

*یکی از ضروریاتی که در مداحی مطرح است، استاد دیدن است.  اساتید و پیرغلامان این عرصه معتقدند که مداحان نسل جدید نسبت به مداحان پیشکسوت کمتر استاد دیده اند. نظر شما چیست؟

استاد دیدن ریشه کار است. امکان دارد هر فرد ذوق و استعداد متناسب به خودش را داشته باشد و به طور ذاتی خداوند در وجود هرکدام از بندگانش استعدادهای خاصی را قرار داده اما روانشناسان معتقدند انسان‌های موفق کسانی هستند که استعدادهای پنهان خودشان را کشف می‌کنند. اگر این توانمندی‌های بالقوه را پیدا کنند و در جهت باورشدن آن گام بردارند آن نقطه عطف موردنظر و ایده‌آل بدست خواهد آمد.

حالا این ذوق و استعداد و کسب موفقیت بدون استاد هیچ سیر کمال و پیشرفتی نخواهد داشت. واقعاً در گذشته برای رسیدن به جایی شاگردی می‌کردند. یکی از این هنرها و حرفه‌ها که ریشه قدوسی دارد بحث مداحی و نوکری حضرت سیدالشهداء(ع) است.این که شما احساس کنید یک مقداری صدا و لحنی دارید و از روی صوت مجالس مذهبی، سبک‌ها را تمرین کنید و بخوانید حتی با اقبالی هم روبرو شود، مقطعی و زودگذر است.ولی حقیقت امر این نیست.































 

*تعریف خود شما از یک ذاکر اهل بیت(ع) چیست؟

تعریف مداح و ذاکری اهل‌بیت آن قدر وسعت دارد که شما به هر به اصطلاح خواننده‌ای نگویید مداح. مداح در نگاه اهل‌بیت از جایگاه والایی برخوردار است.

ما معمولاً خداوند متعال را به خاطر نعمات و برکاتش شکر می‌کنیم خاصه نعمت ولایت اهل بیت و امیرالمومنین(ع). حال خود اهل‌بیت می‌آیند خداوند را حمد می کنند؛ مصداق بارز آن روایت امام صادق(ع) است که می‌فرمایند: «سپاس خدایی را که در میان مردم گروهی قرار داد که این‌ها فدایی ما هستند، ما را مدح می کنند و روضه‌خوان ما هستند». این جایگاه روضه‌خوانی و نوکری حضرت سیدالشهداء است.

*شما هم معتقدید مداح شدن ، عنایت اهل بیت(ع) است؟

من امیدوارم همه آن‌هایی که عرض ادب می کنند عنایت اهل‌بیت شامل حالشان شود. اما همه‌چیز عنایت نیست بلکه بخش عمده‌ای از این موفقیت بستگی به سطح توانایی‌های افراد دارد. چرا که مداحی تلفیقی از چندین هنر است. قطعاً اگر یک مداح استاد ببیند جایگاه او والاتر و حوزه‌های هنری وسیع‌تری خواهد داشت.

*شما عمده برنامه‌هایتان را با نام حضرت ثامن‌الحجج(ع) شروع می‌کنید و ارادتتان به این امام همام مثال زدنی است . بسیاری از بچه هیئتی ها حاج احمد واعظی را با امام رضا(ع) می‌شناسند. از این عشق و محبت به امام رضا(ع) برایمان بگویید.

من هرچه دارم از این آقاست. اگر من با صلواتی به امام رضا(ع) مقداری خواستم حواسم به سفره و نمک آقایم باشد کار زیادی انجام نداده‌ام. بعد از پایان جنگ مقداری مشکلات جسمانی داشتم و سپس در مشهد وارد فضاهای فرهنگی و نوکری امام حسین(ع) شدم به هر جایی رسیده‌ام به واسطه توسل به امام رضا(ع) بوده است.

احمد واعظی را اگر الان کسی می‌شناسد عنایت خداوند و حضرت رضا(ع) بوده است؛ اگر از مشهد امام رضا(ع)  به هیئت‌های مختلف کشور می‌روم و مردم وقتی مرا می‌بینند ، دلشان به سمت حرم امام رضا(ع) پر می‌زند و بنده را مورد محبت قرار می‌دهند به خاطر وجود نازنین امام رضا(ع) است و گرنه من که قابل این حرف‌ها نیستم.

*خاطره ای از احوالاتتان با امام رضا(ع) در حرم دارید؟

یادم نمی‌رود سال ها پیش ، روز شهادت امام رضا(ع) بود و هیئت ما به سمت میدان فلکه آب راه افتاده بود . ابتدای ورودی حرم بلندگوها را گرفتند و ما وارد حرم شدیم. یکی از خادمین حرم دست من و پدرم را گرفت و با هم رفتیم طبقه بالا و پشت بام حرم به شکل معجزه‌آسایی سر از گنبد طلا درآوردم.  آن جاوقتی از بالا نگاهم به ضریح امام رضا(ع) و زائرانش افتاد ،  از آقا اجازه گرفتم و  شعری را که تازه ساخته بودم خطاب به ایشان زمزمه‌ کردم.

"درباز کن به روی من آقا کنون منم 

در پشت در گدای تو یا ثامن الحجج"

از آن روز های تکرار نشدنی در حرم برایم رقم خورد.

منبع: عقیق
اینستاگرام
خیلی گزارش خوبی بود ... یعنی این جناب حسین افسری یا این جناب محسن ناطق براشون امکان نداشت شخصا خدمت این بزرگوار برسن یه گزارش جدید به نام فاش نیوز تهیه کنند ...
درد شون تو سرم ... خوب بلد بودند ما رو ...... بگذریم ...
گذشته ها گذشته !
قنبر
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi