دوشنبه 06 ارديبهشت 1395 , 12:37
یک سیر قهقرایی!
ذوالفقار بابایی - برخی از نهادهای منتسب به انقلاب که در بدو شکل گیری شان امید می رفت که بسیار مفید برای انقلاب کار کنند با معضل مدیریت مواجه بوده اند و نتیجه اش این شده که کار از نفوذ در آنها گذشته است.
برخی از ادارات و نهادها لانه ای برای شبه روشنفکرهای غرب زده شده است یعنی وضعیت به گونه ای شده که در آنها دیگر جایی برای نیروهای انقلابی مثل خادمان شهدا، رزمندگان، ایثارگران، بسیجیان، فرزندان شهدا و حزب الهی ها نیست و نسبت نیروها در آنها معکوس شده است وروز به روز این روند روبه قهقرا می رود.
در حالی که در نقطه مقابل، اگر به لایه ها و حلقه هایی از فرهنگ که توسط جریان شبه روشنفکری در حال اداره شدن است بنگرید می بینید که دقت و مواظبت آنها در عدم ورود تفکرات انقلابی بسیار شدید است. به طور مثال، یک مجله یا روزنامه یا اداره یا نهادی یا قسمتی از آن اداره ونهاد وسازمان تحت اختیار شبه روشنفکری به هیچ وجه حتی در حد یک بند یا یک ستون هم به فکر انقلابی مجال و فرصت بروز نمی دهند و نیروهایی که با آنها کار می کنند گزینش شده هستند.
دراین قسم مجله یا روزنامه یا سازمان و... به جز نفوذی ها که آنجا را به تصرف خود درآورده اند جایی برای فرزندان انقلابی امام وشهدا وجود ندارد و چنان بسته عمل می کنند که درصفوفشان نمی شود نفوذکرد. دلیل آن هم روشن است. برای اینکه می دانند اگر این طور نباشد محکوم به شکست هستند، اما متأسفانه نهادهای انقلابی این تحفظ را ندارند.
کتابی در زمینه روانشناسی مطالعه کردم که در خارج چاپ شده و نویسنده موضوع بیماری اسهولیسم را توضیح داده و مترجم آن را بنام بیشعوری ترجمه کرده است. نویسنده بیشعوری را نادانی و کودنی نمیداند بلکه هوشمندی را علت بیشعوری اسهولیسم بین افراد دارای تحصیلات عالی و مسئولیت و ثروت و قدرت و امثالهم توضیح داده است. کتاب میتواند برای کارمندان دارای رییس اسهولیسم مفید باشد زیرا نویسنده علاوه بر توضیح بیماری بیشعوری راه درمان و نحوه همزیستی با بیمار را بیان کرده است.