شناسه خبر : 47920
چهارشنبه 06 مرداد 1395 , 09:30
اشتراک گذاری در :
عکس روز

«به تن خرقۀِ عبری سرانِ عربی را»

بسم رب الشهدا و الصدیقین

قطعه شعر «به تن خرقۀِ عبری سرانِ عربی را»  پاسخی است به اظهارات سخیف و توهین‌آمیز بعضی از سران مرتجع عربی درباره ایران در اجلاس اتحادیه  عرب در موریتانی

چه آشوب مهیبی به پا گشته جهان را – چه طوفان قریبی دلِ منتظران را

تب حادثه دارد، تنِ عالم هستی- عطش کرده جهان را چُنان اُشتر مستی

 

رصد گشته نشان‌ها به نزدیکیِ دوری – سحرگاه طهورا ، طربناکِ ظهوری

زِ شام و زِ یمن تا، به لبنان و به لیبی - روان خونِ مسیحا ز بالای صلیبی

 

سعودی زده بر نِی به خون غرقه لباسی – طمع کرده حَرامی کِشَد معجر یاسی

 به تن خرقۀِ عبری سرانِ عربی را - یهودا زده بوسه به رخساره نبی را

 

 امیران عرب را به آیین حقیری - به تن کرده یهودا ز دشداشه حریری

به زیر علمِ آن ستمکارۀِ صهیون- سران عربی را نگر مست ز افیون

 

چه شد قوم عرب را به سَر شورِ بهاری - چه شد آن‌همه درمان به بیماریِ هاری

بهار عربی را چه آمد به سر آخر - چرا باخته اسبِ اصیلِ عرب از خر

 

به‌جز هرزه گیاهی بهار عربی را - جهان را چه نصیبی از آن شورشِ گیرا

به نیرنگ یهودا وَ ضحاکِ به سر تاج  - بهار عربی را خزان بُرده به تاراج

 

چه خون‌ها که زمین را خنک داغ ِعطش کرد- چه مادر که به نعشِ جوان آمد و غش کرد

چه شد آن‌همه جان‌ها که در قاهره دادند - چه شد داغ شقایق که بر سینه نهادند

 

چه شد آن‌همه خون‌ها که چون نیل روان شد -چه شد آن‌همه کُشته که از پیر و جوان شد

به لب‌های کبوتر چه شد شاخۀِ زیتون- بهار عربی چون، خزان آمده اکنون

 

اگر کاخ تفرعن به مصر آمده نابود – به خونخواهیِ فرعون کنون آمده نمرود

 از آن آتش بر پا به‌جامانده چه جز دود – نشد زخم جهالت عرب را ز چه بهبود

 

چه شد آن‌همه غوغا به رقص عربی ساز - از آن آتش برپا به‌جامانده تبی باز

پدید آمده سیلی که یک‌باره روان شد - و بیهوده بهاری گرفتار خزان شد

 

همان شیوه علی را که زد خنجری از پُشت-  بهار عربی را جهالت ز عرب کُشت

بهار عربی را خزان آمده آری- به صحرای کویری چه پاییز و بهاری

 

به باغی که ندارد درختی رگ و ریشه-تمامیِ فصولش خزان تا به همیشه

 بهار عربی‌ها، بهار سلفی شد - جهان جمله گرفتار هرزه علفی شد

 

به کشمیر و منامه به پا کرب و بلاییست –به شش‌گوشۀ عالم به‌جز رنج و بلا نیست

چه آشوب و چه غوغا به پا گشته به لیبی - تنِ زارِ مسیحا به هر سو به صلیبی

 

ز پیوند سعودی و مریم رجوی‌ها - به‌جایی نرسد این به بیراهه روی‌ها

ز عوعوی سگان در، شبِ بزمِ شغالان - پدید آمده آیا به‌جز زوزه فراوان؟

 

خلف زادِ یهودا ، ملک‌زادۀ تازی - تو را با دُم شیران چرا آمده بازی

بِکش زوزۀِ آخر، تو گرگینۀِ وحشی - علم گشته به ایران ظهورانه درفشی

 

 چنان ضربۀِ شستی خورد آل سعودی - که یک‌ذره نماند از او جای به‌زودی

به آشوبِ به پا در جهان آمده بنگر - بهار عربی را خزان آمده بنگر

 

به باغی که نروید گل یاس ولایت- دریغا که بیاید بهاری به عنایت

بهاری که ولایت از او گم‌شده باشد- گرفتار خزانِ تلاطم شده باشد

 

چو آن خیزش و غوغا، نه والا هدفی داشت - بهار عربی‌ها ،خزانی سلفی داشت

در آن دل که نباشد غم عشق ولایت - بتابد ز کجا پس بر او نور هدایت؟

 

به امید ظهور حضرت یار...

6مردادماه 1395 منصور نظری

 

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi