شناسه خبر : 48794
پنجشنبه 04 شهريور 1395 , 14:26
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چه انتظار عجیبی!

 

اینستاگرام
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی گره از کار فروبسته‌ی ما بگشایی
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی گذری کن که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو من به جان آمدم اینک تو چرا می‌نایی
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب به که بینم که تویی چشم مرا بینایی
پیش ازین گر دگری در دل من می‌گنجید جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی
گفتی از لب بدهم کام عراقی روزی وقت آن است که آن وعده وفا فرمای

یاعلی مدد .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi