گزارشی خواندنی از تجمع جانبازان در حمایت از فاش نیوز

فاش نیوز - در پی انتشار خبر به زندان افتادن مادرشهید 75 ساله شهرکردی مدیرمسئول سایت "فاش نیوز" برای پاره ای از توضیحات به دادسرای فرهنگ و رسانه فرا خوانده شد.

جانبازان عزیز نخاعی که همواره یار و یاور ما بوده اند این بار نیز در حمایت از "فاش"، در یک حرکت خودجوش از ساعت های اولیه صبح، بی توجه به آفتابی که با شدت فراوان برسر و رویشان می تابید و نبود جای پارک و دشواری های مسیر دادسرای فرهنگ و رسانه با آن سنگ فرش هایی که تردد با ویلچر را دوچندان سخت می سازد، آنهم در اوج ساعات شلوغی منتهی به خیابان 15خرداد که کلافگی بسیاری را به همراه داشت، دل نگران و مضطرب، ابتدا مقابل مسجد ارگ و سپس روبروی درب اصلی دادسرا حضور یافتند تا حمایت خود را از همسنگر خودشان به نمایش بگذارند.

در ابتدای ورود جانبازان و مستقرشدنشان در مقابل دادگستری، نیروهای یگان ویژه حفاظت که در محل حضور داشتند به گمان اینکه این تجمع  یک حرکت از پیش سازمان یافته است و امکان بروز مشکلاتی وجود دارد، با مشاهده خبرنگاران و دوربین های عکاسی، از گرفتن گزارش و عکس ممانعت می کردند که این بار هم جانبازان نخاعی که به واقع کوه صبر و درایت و آرامش هستند به بهترین نحو جریان را مدیریت و موضوع را برای فرمانده یگان بازگو کردند. ما نیز به عنوان خبرنگار، زمانی که به ایشان اطمینان دادیم که مشکلی نیست و این فقط یک  گزارش عادی است کوتاه آمدند؛ به طوری که در کمال احترام حتی صبحانه خود را بین جانبازان تقسیم کردند و تا آخرین لحظه حضور درکنار جانبازان ماندند و ما هم درکمال آرامش از تنی چند از این بزرگواران که به نمایندگی از جمع، حاضر به گفت وگوی با ما شدند علت حضورشان را جویا شدیم.

برادر جانباز "مهدی اسدزاده"  یکی از جانبازان فعالی است که با وجود مشکلات جسمی، درعرصه های مختلف فعالیت دارد و فاش نیوز را نیز یاری می کند. او از همان ابتدای صبح همراه دیگران در میدان ارک حضور دارد. زمانی که از علت حضورش در این مکان جویا می شوم می گوید: ما  نه به حمایت از شخص مدیرمسوول سایت (آقای ساقی) بلکه به حمایت از راه و افکار ایشان و حمایت از جامعه ایثارگری در این جا جمع شده ایم. البته جانبازان بسیاری تصمیم داشتند حضور داشته باشند اما به دلیل شرایط مکانی دادسرا که تردد برای جانباز بسیار دشوار است ما به نمایندگی از خیل عظیم جانبازان اینحا حاضر شدیم و اگر امروز پاسخ مناسبی مبنی بر برائت "فاش نیوز"صادر نشود قطعاً برای روز دادگاه جانبازان کل کشور به حمایت از این سایت ارزشمند تجمع خواهند کرد.

"مصطفی باغبانی" دیگر جانبازی است که با وجود مشکلات و دردهای ناشی از مجروحیت، به طوری که شب ها تنها با قرص های  آرام بخش بسیارقوی دردهایش تسکین  می یابد و به گفته خودش از محالات بوده که بتواند صبح خیلی زود خود را به این مکان برساند درباره علت حضور در کنار دیگر جانبازان می گوید: زمانی که یک ”جانباز"  به عنوان متهم به دادگاه  فراخوانده می شود تمام جانبازان باید پای کار باشند. دادگاه فاش نیوز هم یک دادگاه رسانه ای است. همه ما درکنار فاش نیوز هستیم چون بر حق است و تا آخر هم پیگیر نتیجه آن هستیم.

جانباز "محمد خردمند" یکی دیگر از جانبازانی است که در این تجمع حضور یافته. وی که به عنوان مسافر در شهرستان نایین بسر می برده است و برای حمایت از فاش نیوز سفر خود را نیمه تمام گذاشته می گوید: برخود لازم دیدم تا در این لحظات کنار فاش نیوز باشم. زمانی که از علت حضورش می پرسم می گوید: من به خاطر ارادتی که نسبت به همرزم خودم (ساقی) در جبهه های جنگ دارم و دیگری به خاطر اهانتی که به مادرشهید شده، از شهرستان نایین حرکت کرده و امروز به اینجا آمده ام و به نمایندگی از طرف جانبازان اعلام می کنم تا زمانی که لازم باشد در کنار فاش نیوز می مانیم.

ساعت های طولانی از حضور جانبازان می گذرد و جلسه دادگاه همچنان ادامه دارد. در اوج گرما، هرازگاهی برای اینکه این زمان طولانی کمی قابل تحمل تر باشد هرکدام از جانبازان، دیگران را با خرید خوراکی و نوشیدنی میهمان می کنند و در اوج دوستی و مهربانی، دل و جان دوستانشان را با لیوان های  شربتِ خنک صفا می دهند.

زن جوانی که ازسر ناچاری در همان گوشه خیابان بساط چای و قندی را با چرخ دستی اش پهن کرده تا هم  گلوی عابران خسته و تشنه را گوارا سازد و  هم چرخ زندگی اش  را بچرخاند، این بار میزبان جانبازان می شود.  زن بسیار شادمان و خوشحال است. برای تک تک جانبازان چای می ریزد و از اینکه خدا رزق امروزش را پررنگ تر و متبرک ساخته محجوبانه لبخند می زند و مدام دعایشان می کند. و من به این می اندیشم که  رزمندگان غیرتمند دیروز، همان جانبازان قهرمان ویلچریِ امروز، پیش رویمان هستند که باز هم غیرت می کنند تا سفره امشب او نیز خالی از نان نماند. دست مریزاد.

همچنان که انتظار می کشیم ناگهان "محمدحسین لطیفی" کارگردان مردمی کشورمان که فیلم های ارزشی بسیاری را در کارنامه درخشان دفاع مقدس از خود به جای گذاشته در قاب دیدگان می نشیند. وی که  برای امری به دادسرا مراجعه کرده با مشاهده جانبازان نخاعی، توقف می کند و جانبازان او را در جمع خودشان می پذیرند و گپ وگفت دوستانه ای در می گیرد. "لطیفی" علت حضور را که جویا می شود لبخندی می زند و با تک تک جانبازان دست می دهد و حرف هایشان را به گوش دل می شنود. زمانی که از او می خواهیم در کنار جانبازان عکسی به یادگار از او بگیریم تا در گزارش خبرنگاران ثبت شود، می گوید: این جانبازان هستند که باید افتخار بدهند تا من در محضرشان باشم و در کمال افتادگی خم می شود و ناگهان دوربین هاست که این لحظات خوب را ثبت می کند و در پایان نیز به جانبازان قول می دهد تا فیلمی درخصوص جانبازان ویلچری بسازد.

"رضا رشیدپور" مجری برنامه های تلویزیونی که خود فرزند شهید است نیز که برای کاری به دادسرا مراجعه کرده به میان جانبازان می آید و چند لحظه ای را در کنار آنان قرار می گیرد و چند عکس یادگاری با جانبازان می گیرد.

صدای خوش اذان ظهر از مسجد ارک به گوش می رسد و هنوز از وضعیت مدیر مسئول فاش نیوز دردادسرا خبری نیست. تک تک جانبازان آماده نماز می شوند و  با بطری های آبی که با خود دارند وضویی می سازند و زیر سایه درختان پیاده روی مقابل دادسرا نماز برپای می دارند. پس از آن است که جلسه بازپرسی نیز به پایان می رسد و ساقی در جمع دوستانش حضور می یابد و با تشکر و قدردانی از زحمات دوستانش که انتظارش را نداشت و عرض شرمندگی به خاطر شرایط سختی که ساعت ها متحمل شده اند، گزارش کوتاهی به دوستان جانبازش از روند بازپرسی می دهد و بعد همگی محل را ترک می کنند.

گزارش و عکس: صنوبرمحمدی

‹›×