29 اسفند 1402 / ۰۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 53693
سه شنبه 23 خرداد 1396 , 11:44
سه شنبه 23 خرداد 1396 , 11:44
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟!
حسین شریعتمداری
تاوانی که شیعیان عربستان برای اعتقادات خود می پردازند
مطالعات خلیج فارس
سخنی برای بعد از این
سید محمدرضا میرشمسی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
روزی که فرمانده ارتش به پای پدرش افتاد
خواهر شهید
وقتی سربازان بعثی به ایرانیها التماس کردند
کتاب خاکریزوخاطره
معرفی کتاب
سه خصلت است که نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛ آن سه خصلت عبارتند از :فرمانی که داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام و کاری که مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ...
و اما تنها مساله ای که مرا به سویت می خواند : تفضل و مهربانی تو به کسی است که به آستانت روی آورده و چشمِ امید به تو بسته است ...همه ی لطف و احسانت از روی تفضل و همه ی نعمتهایت بی سبب و بدونِ زمینه استحقاق است . " دعای 12 صحیفه ی سجادیه - بخش 1 تا 3 "
امشب ، شب احیاست . آنهایی که درک درستی از این شب عظما دارند ، یه سال تمام ، تلاش می کنند تا معنویت چنین شبی رو درک کنند و چند ساعت قبل از فرا رسیدن تاریکی ، دلشان به تلاطم می افتد . آخه حرف ، حرف تقدیر و مقدرات یکسال آدم است . اما آدمای عادی مثل من چی ؟
از غافلان حساب دلم را جداکنيد
"حرف وحديث کهنه خودرارهاکنيد"
چيزي به شب قدر نمانده به خلوت
که میرويد"قدری دل شکسته مارا
آدمای عادی مثل من ، که ماهها بدنبال یافتن یه گوش محرم بین مخلوقات خدا ، پرسه می زنیم برای بازگو کردن رنج درونی خود ؛ ببین چی بشه وقتی به شب قدر برسیم ؛ و چقدر حس و حال درونی مان هنوز پاک مونده باشه ، که بتونیم سر خودمان فریاد بزنیم و بگوییم : آدم داغون ، این همه ماه به هر ریسمان پوسیده ای چنگ زدی ، چی شد ؟ بالا غیرتا یه امشب بیا آدم باش و رفیق واقعی رو صدا بزن دیگه ..
همان که همیشه منتظرت بوده و امشب بیشتر از هر زمان دیگری چشم براهته ... یکی دو قطره از اون همه اشکی که تو حرف زدن با مخلوقات خدا ریختی ، تا باورت کنند ، بیا تو حرف زدن با این رفیق منتظر خرج کن ...ببین چه کن فیکونی به پا میشه !
خلاصه ، امشب باید بیشتر از شبهای دیگر معنا و مفهوم رفاقت را درک کنیم . اگه هنوز ته مانده ای از آدمیت تو وجودمان یافت شود ، یادمان میاد ، مدعیان رفاقت ، تو این یک سال ، تا کجای کار با ما همراهی کردند و بعد مستاصل و پریشانتر از قبل رها شدیم .اما این رفیق ، به تعداد سالها و ماهها و لحظه های عمرمان ، مشتاقانه منتظر صدا کردنش بوده ..تا شیرینی استجب لکم را به کام ما بچشاند . چه خوبه رفیقی هست ، که خطاها و نامهربانی های ما را به رویمان نمی آورد و باز هم آغوشش به روی ما باز است . همین چند لحظه آدمیت رو که تو برگشتن به طرف دوست واقعی مایه بذاریم ، کمک می کنه بی تامل در مقابلش زانو بزنیم و سرمان را رو به طرف بارگاه حاجت روا کن او کج کنیم و از ته دلمان ضجه بزنیم ""یا رفیق من لا رفیق له ...خدا ""