شناسه خبر : 61170
یکشنبه 08 مهر 1397 , 11:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گفت و گو با «سیدسعیدرضا چاووشی»، جانباز نخاعی نام آشنای قمی

سختی های شیرین ویلچرنشینی!

فرصتی دست داد تا با یکی از جانبازان نخاعی ویلچری قمی به گپ و گفت بنشینیم و از تجربیات و فعالیت هایش در زمینه های فرهنگی، قرآنی و... تشکیل تیم های ورزشی استفاده کنیم...

فاش نیوز - خواستن توانستن است؛ این جمله ای است که بسیاری از جانبازان ما آن را در طول چهار دهه اخیر به اثبات رسانده اند. فرق نمی کند جبهه باشی و یا در عرصه نظامی، عرضه اندام کنی یا در میدان های ورزشی از نام و عزت و شرف کشور دفاع  کنی که هر دو عرصه سختی است و احتیاج به مردانی سخت کوش، با ایمان و اراده ای قوی دارد. مردانی با اراده پولادین بود که هر کدام نمادی از ایستادگی و مقاومت برای انسان های سالم و تندرست جامعه هستند.

فرصتی دست داد تا با یکی از جانبازان نخاعی قمی به گپ و گفت بنشینیم و از تجربیات و  فعالیت هایش در زمینه های فرهنگی، قرآنی و... تشکیل تیم های ورزشی استفاده کنیم.

چاووشی از جمله جانبازان موفق است که توانسته، علیرغم همه سختی هایی که یک ویلچر نشین با آنها روبه‌رو و درگیر است، بر مشکلات فایق آید و خواستن را به توانستن تبدیل کند. جثه درشت و تنومند، صدای دورگه، بم و رسا و بیان روان و شیوا به او این مزیت را داده است که بتواند در عرصه های مختلف، از جمله فرهنگی و ورزشی، فرد موفقی باشد.

او در گفت و گو با فاش نیوز از حضورش در جبهه، مجروحیت و جانبازی تا فعالیت ها و موفقیت های فردی و اجتماعی و راه های موفقیت و ایستادگی بر آرمان ها و اعتقادات را بیان کرده است.

با هم این مصاحبه را می خوانیم.

فاش نیوز: لطفاً خودتان را معرفی کنید.

- با عرض سلام و ادب خدمت برادران بزرگوار، بنده سید سعیدرضا چاوشی هستم از جانباران بالای 70 % قطع نخاعی، از شهر مقدس قم. بنده در سن 16 سالگی در تاریخ بیست و یکم بهمن ماه سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی درمنطقه ی  فکه، نزدیک شهرمرزی بصره ی عراق در جنوب کشور بر اثر اصابت ترکش خمپاره به نخاع کمرم توفیق جانبازی در راه خدا نصیبم شد و از خداوند متعال به خاطر این توفیق سپاسگزار هستم.

 بعد از حدود یک سال که در مرکز توانبخشی امام خمینی (ره) در منطقه ی جماران بستری بودم، همزمان فعالیت های ورزشی خودم را در رشته ی بسکتبال با ویلچر با تشکیل یک تیم ورزشی در همین مرکز با عضویت تعدادی از جانبازان قطع نخاعی آغاز کردم. در ابتدای سال 1363 که از این مرکز مرخص و به قم منتقل شدم، پیگیری کردم و دیدم فعالیت های ورزشی برای جانبازان و معلولین در قم وجود ندارد، فلذا بعد از حدود یک سال پیگیری، خدا را شکر موفق شدم هیئت ورزشی جانبازان و معلولین را در شهرستان قم در سال 1364 یعنی 32 سال پیش تأسیس کنم و همزمان جانبازان و معلولین را که در اواسط جنگ هم قرار داشتیم یعنی در سال 1364 به فعالیت های ورزشی دعوت می کردم. خودم هم فعالیت های ورزشی را در رشته ی بسکتبال با ویلچر و سپس دو میدانی، پرتاب دیسک  و پرتاب وزنه و در برخی از مسابقات در رشته ی دوها با ویلچر ادامه دادم.

 خدا را شکر از سال 1365 تا سال 1374، یک دهه ی کامل به فعالیت های ورزشی قهرمانی پرداختم ز در مهر ماه سال 1367  یعنی دقیقا  30 سال پیش در مسابقات پارا المپیک در کشور کره ی جنوبی شرکت کردم.

 با توجه به این که جنگ تحمیلی به تازگی تمام شده بود و همه ی جهانیان نگاهشان به تیم اعزامی ایران بود تا ببینند جانبازان ایرانی، در شرایطی که جنگ تازه تمام شده چه توفیقی را می توانند به دست بیاورند، حضور ما می توانست برای نظام جمهوری اسلامی یک حضور بسیار سرنوشت ساز باشد. خدا را شکر با این که اولین بار بود جمهوری اسلامی در مسابقات پاراالمپیک شرکت می کرد، اما به لطف خدا توانستیم چهار مدال طلا، یک مدال نقره و  سه مدال برنز را در این مسابقات به دست بیاوریم که بنده ی حقیر موفق شدم در پرتاب دیسک مدال برنز پاراالمپیک را برای کشور عزیزم و برای شهر مقدس قم کسب کنم.

این مدال برای قم برای اولین بار بود و 28 سال طول کشید تا دو ورزشکار از قم (دو سال پیش در سال 1395) به مسابقات پارا المپیک اعزام شوند.

 فعالیت ها را همچنان ادامه دادم تا این که در سال 1369 برای دومین بار در عضویت تیم ملی اعزام شدم برای مسابقات جهانی در کشور هلند و در این مسابقات مدال نقره ی جهان را در پرتاب وزنه و مدال برنز را در پرتاب دیسک کسب کردم. سال بعد یعنی در سال 1370 در مسابقات جهانی در استوک منویل انگلستان شرکت کردم که با اختلاف بسیار کم اما با رکورد خیلی عالی مقام چهارم جهانی را در این مسابقات به دست آوردم.

تا چندین سال بعد، حدود سال 1374  به عضویت تیم ملی درآمدم. البته اعزام نداشتم اما جزو ورزشکاران موفق در مسابقات داخل کشور بودم. کم کم از سال 1374 ورزش قهرمانی را کنار گذاشتم و وارد عرصه ی جدیدی شدم که خدمت شما عرض می کنم.

 ابتدای سال 1373 با توجه به این که 5 سال ازجنگ تحمیلی گذشته بود، بنده و تعدادی از دوستان جانبازم به این نتیجه رسیدیم که اگر ما بخواهیم ارزش های دفاع مقدس را و پیام امام و شهدا را به نسل های بعد از جنگ منتقل کنیم، بهترین راه حضور فیزیکی، معنوی، فرهنگی و قرآنی ما جانبازان در میان اقشار مختلف جامعه است. فلذا با این ایده به لطف خدا توانستیم اولین گروه تواشیح و مدیحه سرایی را با نام مبارک و زیبای حضرت قمر بنی هاشم (ع) در شهرمقدس قم تأسیس کنیم، اولین گروهی که در سطح کشور تأسیس شد.

 فعالیت ها را خیلی خوب و عالی ادامه دادیم،  سال 1374 سال دوم فعالیت ما بود که توفیق داشتیم در محضر مقام معظم رهبری در ماه مبارک رمضان اجرای برنامه داشته باشیم که از شبکه ی اول سیما هم به طور مستقیم پخش شد و خدمت حضرت آقا هم به صورت خصوصی رسیدیم و ایشان هم خیلی مشوق ما بودند برای ادامه ی این مسیر.

 فعالیت ها را ادامه دادیم تا سال 1381 که برای نخستین بار به عنوان یک گروه بین المللی مطرح شدیم. ما در عرصه ی مجامع قرآنی و فرهنگی در خارج ازکشور گروه داشتیم با سفر به کشورهای لبنان و سوریه. سال 1381 یعنی 17 سال پیش در حقیقت شروع سفرهای خارجی گروه ما بود. ما همه ساله سفرهای متعددی را به کشورهای مختلف داشتیم که آخرین سفر ما امسال در ماه مبارک رمضان، خرداد ماه 1397 به کشور روسیه و شهر مسکو بود که فعالیت های خیلی خوبی را در مجامع مختلف برگزار کردیم و محافل زیبایی را شرکت کردیم و اجرای برنامه داشتیم. جمعاً تا الان ظرف این 25 سالی که گروه ما تشکیل شده است، ما موفق شدیم 56 مرحله سفر داشته باشیم به کشورهای مختلف جهان در آسیا، افریقا و اروپا و حدوداً 4 سال پیش هم برای دومین بار توفیق اجرای برنامه  درمحضر مقام معظم رهبری نصیبمان شد و جالب این که مجددا در محضر حضرت آقا در همان نقطه ای که 20 سال قبل به حضورشان رسیده بودیم، رسیدیم و ایشان را در جریان گذاشتیم که در همین نقطه، شما ما را در سال 1374 تشویق کردید و الان 20 سال می گذرد که به لطف خدا گروه ما همچنان با نشاط و پرامید در حال  فعالیت است. حضرت آقا از این بابت بسیار ابراز رضایت کردند و باز هم ما را تشویق به ادامه ی فعالیت ها فرمودند.

 بنده همزمان  با فعالیت های ورزشی که در ابتدای سال های اولیه ی  مجروحیتم  فعالیت می کردم، در رشته ی حقوق قضایی در دانشگاه تهران موفق شدم مدرک لیسانس را کسب کنم. همچنین فعالیت های شخصی قرآنی ام که تقریباً در اوایل مجروحیتم شروع شد و در مسابقات متعدد قرآنی، چه در سطح شهر قم و استان قم و چه در سطح کشوری رتبه های بسیار زیادی را در جایگاه های اول تا سوم کسب کردم؛ از جمله سال 1381 در مشهد مقدس، مقام اول مسابقات قرائت قرآن کریم جانبازان سراسر کشور و همچنین سال 1385 که مسابقات کشوری ورزشکاران بود، از طرف سازمان تربیت بدنی در آن زمان که موفق شدم در جزیره ی قشم رتبه ی اول را کسب کنم و به لطف خدا به عنوان یکی از مدرسین علوم قرآنی و محافل قرآنی در حدود 30 سال گذشته و بلکه بیشتر، فعالیت های خودم را بی وقفه ادامه دادم و در حال حاضر هم خدا را شکر می کنم که در طول هفته، دو جلسه ی ثابت آموزش تلاوت قرآن کریم را در شهر مقدس قم دارم که مشتاقان زیادی تشریف می آورند و بنده در خدمت این عزیزان هستم.

فاش نیوز: آقای چاووشی پیامتان برای افرادی که سالم هستند اما این امید را ندارند که به عنوان یک شخص سالم بتوانند کاری را انجام دهند، چیست؟

- متأسفانه من در جامعه زیاد می بینم افرادی که از لحاظ جسمانی بسیار بسیار سالم هستند و خداوند نعمت سلامتی را به این عزیزان عنایت کرده است اما متأسفانه در برخوردهایی که من با این افراد دارم، احساس می کنم که همیشه دم از یأس و نا امیدی و نا توانی می زنند، در حالی که همین الان که من در حال مصاحبه با شما هستم، در مسابقات کشوری گلبال جانبازان نابینا در قائم شهر حضور دارم و می بینم که این عزیزان با وجود میانگین سنی بالای 50 سال، همچنان با نشاط و پرامید مشغول فعالیت هستند و اگر ما از سن این عزیزان صرف نظر کنیم به مثابه ی جوان های خیلی خیلی رشید و قدرتمند 18 ساله و 20 ساله هستند که همچنان دارند این فعالیت ها را ادامه می دهند و جالب اینجاست که چند تن از ورزشکاران که در این دوره از مسابقات هستند هم دوره های بنده در 30 سال گذشته در تیم ملی بودند. یعنی بعد از گذشت 30 سال همچنان دارند فعالیت می کنند. فلذا توصیه ی بنده ی حقیر به سایر عزیزان یعنی غیر جانبازان و معلولین این است که قدر نعمت سلامتیشان را بدانند  و سعی کنند از این نعمت برای خدمت به مملکت، خدمت به اسلام، خدمت به مسلمین و انجام وظایفشان در محیط کاریشان بهره ببرند و نکته ی بعدی این که مردم عزیز ما هم نگاهشان به افرادی که ناتوانی جسمانی دارند، حالا چه جانبازان و چه غیرجانبازان یعنی معلولین عزیزمان، یک نگاه مثبت و واقع بینانه باشد نه نگاه ترحم آمیز، چون ما در سطح جامعه افرادی را داریم که در اوج ناتوانی جسمی، فعالیت های ارزشمندی را توانستند انجام دهند که افراد سالم از انجام این فعالیت ها ناتوان بودند، پس در حقیقت اینجا جای این دو گروه عوض شده است.

 من دوستان زیادی دارم که این عزیزان در جایگاه های پزشک هستند، استاد دانشگاه هستند، حتی در مسابقات جهانی ورزشی، علمی و غیره شرکت کردند و رتبه های بسیار ارزشمندی را کسب کردند اما روی ویلچر هستند، نابینا هستند، قطع عضو هستند.

 همین گروه تواشیح که ما داریم و تا الان غیر از آن 56 مرحله سفر خارج از کشور، در حدود 3000 محفل قرآنی و فرهنگی در داخل و خارج از کشور شرکت کرده ایم! یکی از عزیزان گروه ما که الان عضو تیم گلبال نابینایان قم در این مسابقات هم هست آقای «علی بابکی» هستند که یک دستش از مچ قطع است ،یک پایش از مچ قطع است، دو چشمش نابیناست. یکی دیگر از اعضای گروه ما که سرپرست گروه ما هستند دو دستش از مچ قطع است، یک چشمش نابیناست، یک پایش قطع است. یکی دیگر از عزیزان قطع نخاعی است، یکی دیگر از این عزیزان، یک پایش از بالای زانو قطع است و قله های بلند ایران را با دو عصا صعود کرده است. شما به افراد سالم بگویید از ده تا پله پایین و بالا برو، آه و ناله شان بلند می شود، ایشان 4000 متر، در آن وضعیت سنگلاخ ها و صخره ها از قله ی سهند یا سبلان بود که صعود کرد تا بالای قله.

 این ها همه نشانه ی اراده ی جانبازان است و نشان می دهد که سن و سال و مشکلات جسمانی مانعی نشده که این عزیزان در این عرصه ها حضور پیدا کنند. اما با توجه به این که الان دقیقاً 30 سال از جنگ تحمیلی می گذرد، ما اگر یک بررسی کنیم گذشته ی این 30 سال را برای این که ببینیم روند دیدگاهی مردم و روند فرهنگی جامعه ی ما نسبت به دوران دفاع مقدس و دوران جنگ و بعد از آن چگونه بوده، با توجه به این که  تقریباً یک نسل کامل، یعنی اگر ما مبنا را بر این بگذاریم که این 30 سال جوان های متولد سال 1367 دقیقاً یک جوان برومند 30 ساله هستند اما افرادی هستند که هیچ اطلاعی و هیچ حس و درکی نسبت به دوران دفاع مقدس ندارند. اگر همه ی اینها را یک بررسی کارشناسانه کنیم به خوبی درمی یابیم که متأسفانه یک ناهنجاری هایی در سطح جامعه ی ما و دیدگاه های نادرستی نه از طرف همه ی افراد جامعه، از طرف بعضی از افراد که شاید گاهی اوقات جوان ها را ما در بین این افراد ببینیم، صورت گرفته است.

 ما جانبازان بعد از گذشت 30 سال از جنگ تحمیلی و بنده که مثلأ حدود 36 سال از مجروحیتم گذشته، همچنان افتخار می کنیم که حضور ما در دوران دفاع مقدس، در صدر این حضور شهدا، آزادگان عزیز و ما جانبازان باعث این شده است که در این 30 سال بعد از جنگ دشمنان ما شاید نقشه های زیادی کشیده باشند و شاید اقدامات زیادی برعلیه ما انجام دادند اما همچنان می بینیم یک مملکت آزاد، با عزت، با اقتدار و در امنیتی که شاید در سطح جهانی، ما این امنیت را خیلی کم ملاحظه کنیم اما در سطح داخل کشور ملاحظه می کنیم عزتی که جمهوری اسلامی در جوامع بین المللی دارد. این واقعاً باعث افتخارماست و به این عزت و افتخار ما نیز فتخار می کنیم و امیدوار هستیم که انشاءالله تا آخرین لحظه ی عمرمان بتوانیم همچنان مثل اصحاب و یاران آقا ابا عبدالله بن الحسین (ع) پشت سر امام زمان، پشت سر ولی فقیه زمانمان مقام معظم رهبری حرکت کنیم و لحظه ای از این خط فاصله نگیریم که عزت و سربلندی ما در گرو اطاعت، پشتیبانی و پیروی از ولی فقیه زمان است. اگر بخواهیم انشاءالله به مملکت ما آسیبی نرسد، مسئولین مملکتی ما هم باید به این مسئله توجه کنند که جانبازان 30 سال پیش و 35 سال پیش، با جانبازان الان بسیار تفاوت دارند به لحاظ جسمانی. به لحاظ معنوی و اعتقادی ما همچنان روی اعتقادات خودمان محکم ایستاده ایم اما به لحاظ جسمانی تفاوت دارد.

 مثلاً  بنده 16 سالگی مجروح شدم و الان 52 ساله هستم یعنی چیزی حدود 36 سال از جانبازی من گذشته است، طبیعی است که جسم من و توانایی من دیگر مثل شرایط قدیم نیست.

 از لحاظ رسیدگی ها، از لحاظ امکانات و توجهات، وضعیت معیشتی در شاخه های مختلف، چه شاخه های اقتصادی، چه حقوقی و چه درمانی و چه امکانات، تجهیزات و آن چیزهایی که  لازم است توجه ویژه تری کنند.

 همسران ما، مثلاً 30 سال پیش که ما ازدواج کردیم در آن زمان یک خانم جوان بودند و  الان سن و سالشان بالا رفته است. این قدر ما را از تخت و ویلچر بالا و پایین گذاشتند و به ما کمک کردند که آنها هم شاید به نوعی جانباز شده اند. فلذا باید یک نگاه ویژه و دقیقتر به وضعیت داخلی و معیشتی جانبازان و خانواده های آنها شود. این مستلزم این است که یک بازنگری صورت بگیرد. الان از درون، خیلی از جانبازان دچار مشکل شده اند، متاًسفانه خیلی از خانواده ها به خاطر این شرایط از هم پاشیدند، شاید بخشی از این مشکلات مربوط به خستگی های جسمانی این عزیزان بوده باشد و بخشی از آن هم به خاطر عدم توجه مسئولین باشد. وقتی مسئولین توجه ویژه تری کنند، خانواده ها و جانبازان و سایر خانواده ی ایثارگران دلگرم تر می شوند و این بی توجهی باعث می شود که به همان نسبت دلسردی ایجاد شود.  

 من تقاضایم این است که نسبت به همه ی جانبازان، علی الخصوص نسبت به جانبازان قطع نخاعی توجه ویژه تری داشته باشند، چون جانباز قطع نخاعی شرایط ویژه ای دارد که غیر از خود جانبازان قطع نخاع هیچ کس آن شرایط را درک و حس نمی کند.

 مثلاً بنده و امثال بنده که یک عمر در فعالیت های ورزشی بودیم و به نوعی در فعالیت های فرهنگی و قرآنی حضور داشتیم و همیشه به عنوان جانبازان شاخص و با نشاط در سطح جامعه مطرح بودیم، مردم همچنان ما را فقط از دید نشاط می بینند، اما یک نفر تا به حال پیش نیامده که از من سوال کند که شما اگر به ظاهر نشاطی دارید و یا فعالیتی در جامعه، داخل و یا خارج دارید،  آیا از درون مشکلی دارید یا ندارید؟

 ولی بنده جهت اطلاع خوانندگان عزیز، بینندگان عزیز و یا شنوندگان عزیز عرض می کنم که سر تا کف پای جانبازان قطع نخاع پر از مشکلات عدیده ی درمانی است که هیچ کس نمی تواند آنها را در ظاهر ببیند، اما در درون کار شاید مثل یک وضعیتی باشد که درونش در حال متلاشی شدن است و شما پوسته ای را می بینید که شفاف و سالم است.

 خواهش من این است که مسئولین ذیربط چه در بنیاد و چه در سایر مراکز، یک بازنگری جدید کنند و با توجه به وضعیت روز جانبازان قطع نخاعی، نسبت به وضعیت معیشتی این جانبازان و سایر مسائلشان نگاه کنند. در حقیقت و یا به قول امروزی ها یک آپدیت شود، یک به روز رسانی شود و با این دید وارد این ماجرا شوند؛ وگرنه روز به روز جانبازان، به خصوص قطع نخاعی ها دچار فرسودگی می شوند و این فرسودگی مانند فرسودگی  یک ساختمان است، اگر از ابتدا نتوانیم جلوی این فرسودگی را بگیریم شاید 6 ماه آینده یا یک سال آینده نتوانیم به این ساختمان مثل روز اول نگاه کنیم، این ساختمان دیگر متلاشی می شود. وضعیت ما هم دقیقاً همین است اما ما امیدوار هستیم که بتوانیم همچنان در این عرصه ها حضور پیدا کنیم.

فاش نیوز: در مورد همسر خودتان و همسران شهدا و دیگر جانبازان چه صحبتی دارید؟

- نکته ی بسایر مهمی که به ذهن من رسید، تقدیر و تجلیل از فداکاری و ایثار همسران مکرمه ی شهدای بزرگوار، آزادگان سرافراز و جانبازان دلاور است. جایگاه همسران شهدا و آزادگان که جای خود، ایثار و فداکاری این عزیزان و تحمل و صبر و بردباریشان جای تقدیر و تجلیل دارد و اما همسران خود ما جانبازان، علی الخصوص جانبازان قطع نخاعی که انصافا بعد از گذشت 25 -30 سال، با نهایت ایثار و فداکاری و صبر و بردباری در خدمت جانبازان عزیز بودند و در کنار همسران جانبازشان حضور داشتند. 

من زبان تشکر ندارم اما می توانم با یک قطعه شعر از این عزیزان تجلیل کنم:

آن که با عشق و وفا سرخیل اهل راز گشت

آن که با کروبیان در این جهان دمساز گشت

آن که در میدان ایثار و شجاعت همچو شیر

 در پی کسب تعالی با خدا همراز گشت

آن زن دریا دل نستوه با جودی ست که

راحت دنیا بداد و همسر جانباز گشت

همسر جانباز را باید به حق سرباز گفت

شأن جانباز است او را همسری سربازگشت

 

برای همه ی این عزیزان آرزوی عمر با عزت و موفقیت دارم و برای همه ی شما عزیزان هم آرزوی موفقیت دارم و تشکر می کنم که این مصاحبه را انجام دادید تا انشاالله بتوانیم در فرصت های دیگر با اخبار بسیار عالی تر در خدمت شما عزیزان باشیم.

گزارش از معرفی

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi