شنبه 19 آبان 1397 , 09:44
همسرم به قولش وفا کرد و با شهادتش زود برگشت
مردان جبهه توحید که در برابر داعش ایستادگی کردند و به مبارزه پرداختند مردانی دلیر و غیرتمندی بودند که نتوانستند؛ اسارت و در محاصره بودن حرم ائمه (ع) را دوباره در تاریخ نظاره گر باشند و در این راستا پا به میدان مبارزه گذاشتند تا به تاریخ و بشریت اثبات کنند که لحظهای درنگ را جایز نمیدانند،جان برکف و عاشق برای نجات مظلومان در هر کجای دنیا گرفتار باشند به پا میخیزند. در این خصوص بخش دوم و پایانی گفتوگوی دفاع پرس، با «مریم جمالی» همسر شهید «محمد جمالی» را در ادامه میخوانید:
دوران دفاع مقدس یکی از اعضای لشکر ثارالله کرمان بود
همسرم در دوران جنگ یکی از اعضای لشکر ثارالله کرمان بود،وی در چند عملیات از جمله؛ طریق القدس، فتحالمبین، بیت المقدس، رمضان، والفجر هشت،کربلای یک، چهار و پنج شرکت کرد و چند بارهم زخمی شده بود.
حضور مستمر همسرم در جنگ وی را آماده و آبدیده برای شرایط سخت کرده بود هر جا که شرایط ناهموار و نیاز به انسانی سخت کوش بود، همسرم وارد شده و آن کار را به بهترین شکل ممکن انجام میداد.
فعالیت همسرم تنها منحصر به دوران جنگ نبود
هشت سال همسرم در سیرجان در حال مبارزه با اشرا بود و خیلی کم به خانه میآمد. زمانی که به همسرم گفتم؛ خیلی زمانها نیستید من چه کار باید انجام بدهم؛ همسرم گفت: مطمئنم تمام کارها را میتوانی خیلی خوب انجام بدهید.
محمد همیشه ناراحت بود و میگفت: دوست ندارم در بستر بیماری یا در بیمارستان بمیرم؛ از کاروان شهدا جا ماندهام، از خدا میخواهم شهادت را نصیبم کند و بیشترین دغدغه و آرزوی همسرم شهادت بود، که به آن رسید.
عکسی از دوران دفاع مقدس ندارد
همسرم دوست نداشت مقابل دوربین قرار بگیرد و از وی عکس بگیرند، چند عکسی هم دارد، مربوط به جلسات که سردار حاج «قاسم سلیمانی» برای رزمندگان لشکر 41 ثارالله برگزار کرده و از دوستان خواسته هرطوری شده از همسرم چند عکس بگیرند، همسرم در دوران دفاع مقدس از دوربین فیلمبرداری و عکاسی فراری بوده به همین خاطر هیچ عکسی از دوران دفاع مقدس وی با این که در خیلی از عملیاتها نیز بوده است وجود ندارد.
پرواز به سوریه
همسرم زمانی که به سوریه رفت چند سال بود، که بازنشسته شده و در این مدت با هم خیلی بیشتر صمیمی شده و تمام کارهایمان را با هم هماهنگ کرده و انجام میدادیم مسجد و هیات رفتنها و انجام تمام کارهای خارج از خانه را با همراهی و مشارکت یکدیگر انجام میدادیم؛ دخترانم هم ازدواج کرده و رفته بودند و در شهر دیگری زندگی میکردند و این مسئله نیز مزید علت شده و موجب بود وابستگیام به همسرم بیشتر شود.
همسرم زمانی که از جنگ سوریه که خبردارشد؛ و موقعیت رفتن برایش هموار شدسریع گذرنامه گرفت و به سوریه رفت؛ همانند عاشقی که سالها انتظارکشیده است، همانند اسیری که سالها در انتظار این روز بوده است،با عجله و شتاب به سوی نبرد با داعشی ها رهسپار شد.
محمد دفعه اول ۵۵ روزه به سوریه برای مبارزه با داعش رفت و برگشت، دفعه دومی که میخواست به سوریه برود همه کارهایش را سر و سامان داد و خطاب به من گفت: «اگر شهید شدم؛ بیتابی نکنید من هم شوخی کردم و گفتم شربت شهادت کجا که شما بنوشید، به شما نمیدهند.»همسرم قول داد خیلی زود برگردد؛ به قولش وفا کرد و چهار روزه درحالی که شربت شهادت را نوشیده بود برگشت.
وصیت نامهای که نوشت
دفعه آخر که میخواست به سوریه برود، وصیت نامهای برای خانواده نوشت، دوست نداشتم، که وی مرتب حرف وصیت و نبودن را مطرح کند.همسرم گفت: «مطمئن هستم که شما میتوانید در نبود من از عهده انجام کارها برآیید.»
همسرم خطاب به من و فرزندانش وصیت نامهای نوشت و درمورد اطاعت از امر ولی فقیه و توجه به نماز اول وقت و حجاب به دخترانم توصیههایی کرد.
آخرین خداحافظی
بعد از خواندن نماز صبح سریع آماده شدم؛ تاخودم همسرم را به فرودگاه برسانم و به سوریه برود؛ با هم حرکت کردیم همسرم در بین راه مرتب از من معذرت خواهی و تشکر میکرد؛ چرا که صبح زود و در هنگامه دعا و یا مناجات به خاطر رساندن وی به فرودگاه از خانه بیرون آمدهام.محمد انسانی مهربان و قدرشناس بود و ازکسی انتظاری نداشت؛ تا آنجا که ممکن بود خودش همه کارها را انجام میداد.
وی سالهای بعد از بازنشستگی بیشترخانه بود و همه جا با هم میرفتیم. فراق و دوری سخت است، ولی زمانی که فکر میکنم همسرم به آرزوی که چندین سال داشته رسیده است صبر و تحملم به خاطر رضایت وی از رسیدن به خواستهاش بیشتر شده و راضی میشوم، زیرا همسرم راه سعادتی که بعد از سالها مجاهدت انتظار آنرا کشید رسیده است.
خواسته همسرم من هم همانند همه شهدا رعایت حجاب و عفاف درجامعه و پیروی از ولایت فقیه بود؛باید قدر نعمت ولایت را بدانیم،چرا که کشورهای همسایه ما امنیت و آرامشی که در ایران حکمفرماست ندارند، همه آن چه ما داریم به خاطر رهبری ولایت فقیه و خون شهدایی است،که برای امنیت جامعه اسلامی حتی در فراتر از مرزها به جهاد و مبارزه میپردازند.
سرانجام محمد برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) ۱۲ آبان ۱۳۹۲ در شهر دمشق سوریه به شهادت رسید.
انتهای پیام/