شنبه 23 آذر 1398 , 14:00
فیلمی که به هیچکدام از جناح ها باج نمی دهد؛
«دیدن این فیلم جرم است» همچنان جرم است
در حاشیه ی اکران «دیدن این فیلم جرم است» در دانشگاه شریف، تهیه کننده فیلم در گپ و گفتی کوتاه با خبرنگار فاش نیوز، از تماشاگران و دوستداران فیلم درخواست نمود تا برای دریافت پروانه نمایش فیلم دعا کنند!
فاش نیوز - در حاشیه ی اکران «دیدن این فیلم جرم است» در دانشگاه شریف، تهیه کننده فیلم در گپ و گفتی کوتاه با خبرنگار فاش نیوز، از تماشاگران و دوستداران فیلم درخواست نمود تا برای دریافت پروانه نمایش فیلم دعا کنند!
به گزارش خبرنگار سینمایی فاش نیوز، فیلم به شکاف میان نیروهای خودی و تبعیض در اجرای قانون و طرح مشکلات معیشتی مردم و آرمان های انقلاب در لایه های زیرینش می پردازد.
مشکل، اما از جایی آغاز میشود که برای استفاده از این میزان صراحت در یک فیلم باید هم پای نهادهای معتبر نظامی، انتظامی، امنیتی و دیپلماسی را به پروسه ساخت فیلم باز کنی و هم درکنار آن برادری خودت را نیز اثبات کنی تا بتوانی فیلمی چنین ملتهب بسازی. چرا که این فیلم همچنان نتوانسته از اداره کل نظارت و ارزشیابی بر سینمای حرفه ای، پروانه نمایش اخذ کند و بر همین اساس نیز اکران فیلم بلاتکلیف مانده است. فیلم، غافلگیری دلچسب جشنواره سی و هفتم فجر بود. پیش از این قرار بود در عید نوروز اکران شود اما با پیشنهاد نیروی انتظامی به محمدرضا شفاه تهیه کننده فیلم، نمایش آن به تعویق افتاد اما اکنون پس از گذشت ۴ ماه هیچ جواب روشنی به سازندگان فیلم داده نشده است.
***
فیلم یک تریلر در ژانر سیاسی است و اثری به شدت انتقادی می باشد که سعی می کند تا نقدی جدی به تمام مسئولان و متولیان اجرایی کشور در بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دیپلماسی حال حاضر داشته باشد و از این جهت است که می تواند عنوان دار یکی از جنجالی ترین فیلم های سینمای ایران در سال های اخیر گردد و روایتگر دغدغه های نسل حال حاضر انقلاب می شود.
سید امیر موسوی۲۸ساله، جوان انقلابی و بسیجی متولد مرداد۶۹ فرمانده یک پایگاه بسیج و فرزند همان شهیدی است که نامش بر تارک پایگاه بسیج قرار گرفته است. هانیه (بخوانید ناموس وطن) زن محجبه و آبستن امیر در خیابان های شهر، مورد هتک حرمت و ضرب و شتم توسط یک ایرانی دو تابعیتی انگلیسی که از قضا عضو هیئت مدیره یک شرکت بزرگ نفتی است قرار گرفته و فرزند و جنینِ (بخوانید نسل بعدی انقلاب و کشور) امیر و هانیه در رحم کشته می شود و اکنون تمامی نهادهای نظامی و امنیتی و دیپلماسی کشور خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط فرد متعرض می باشند. اما امیر که دانش آموخته ی تاریخ و معلم همین درس است مام وطن را پاس می دارد و خواستار برخورد با این شخص متنفذ است که در ادامه، کار به گروگانگیری می کشد.
فیلم روایتی از زیست و زندگانی نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی است. نسلی که نه انقلاب را شاهد بودند و نه جنگ را دیده اند؛ اما با دغدغه های بسیار و انبوه سوالات مواجه بوده اند. نسلی که دیگر تعارفات متداول نسل اول و دوم را در برخوردهای اجتماعی کنار گذاشته و از محافظه کاری به شدت متنفر می باشد. بر این اساس فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» سعی می کند تا تصویری نمادین از وضعیت این نسل در شرایط کنونی کشور ارایه دهد؛ تصویری که به مخاطب سینمایی خود به خوبی نشان می دهد که این نسل در چه وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به سر می برد و از چه دغدغه هایی برخوردار است و چگونه طیف های مختلف زر و زور و تزویر اسباب عذاب و شکنجه ایشان گردیده و حال جوان انقلاب را بَد می سازد. « دیدن این فیلم جرم است » صدای نسلی از فرزندان انقلاب است که تعاریف انقلاب را از پدرانشان به خوبی دریافت کرده اند اما در ادامه ی مسیر، تناقضاتی دیده اند که تحملش برای هر کسی ممکن نیست. اما همین ها نیز وقتی پای مفاهیم انقلاب به میان می آید، خودشان چند دسته می شوند. عده ای کنار امیر در پایگاه می مانند و عده ای امیر را تنها گذاشته و از پایگاه خارج می شوند و حتی بعدتر به وی خیانت می کنند.
فیلم اثری است ضد فساد حاکم بر تفکر انقلابی نماها.
دیپلماتها و نیروهای امنیتی که برای حل بحران در پایگاه بسیج حاضر میشوند افرادی ریاکار، دورو و واداده هستند که تمام نگرانیشان این است که مبادا به آن تبعه انگلیسی توهینی صورت بگیرد و باعث بحران دیپلماتیک و در نهایت تضعیف امنیت ملی کشور شده و مبادا دو بشکه نفت کمتر فروخته شود!.
هیچکس به فکر اصل ماجرا یعنی تعرض یک تبعه انگلیسی به یک زن ایرانی و کشته شدن فرزند داخل شکم او نیست.
کارگردان البته حواسش بوده که نمیتواند برای طرح ایده مدنظرش با کسی تعارف کند، پس به صراحت پای همه را از جمله آیت الله زادهها و آقازاده ها، نیروهای استحاله شده نظامی و امنیتی، دیپلمات های ترسو و تندروهای افراطی وسط می کشد تا بگوید سیستم موجود اگر میخواهد به حیات خودش ادامه دهد چارهای ندارد که تمام ناخالصیها را دور بریزد و سراغ نیروهای خالصی برود که میتوانند کشور را از بحران فعلی نجات دهند. در فیلم دستگاه امنیتی و دیپلماسی برای حل بحرانها و مشکلات کشور حتی حاضر هستند نیروهای مخلص خود را حذف کنند و برای آنها پروندهسازی کنند و با انگ اقدام علیه امنیت ملی و متهم کردن نیروهای بسیج به همکاری با عوامل ضد انقلاب حکم بازداشت و کشتن آنها را در عملیات آزاد سازی تبعه انگلیسی صادر کنند.
ساختن این فیلم به تهیه کنندگی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نشان میدهد نهادهای اصولگرا هم متوجه ضعف در حل بحرانهای داخلی شدهاند و تلاش میکنند با مطرح کردن نقاط ضعف راه حلی برای آن بیابند.
سینما، قصه و قهرمان می خواهد. «دیدن این فیلم جرم است» قصه و قهرمان دارد؛ شعار می دهد و به ورطه ی شعارزدگی در نمی افتد و ضعف های ساختاری و فرمی اش در اولین ساخته ی کارگردانش تا حدی پوشش داده می شود. قهرمان معترضش نه غربزده ی اهل فرار و مهاجرت، و نه وامانده ی وطنی بی تفاوت و مصلحت اندیش و منفعت پرست، که تمثال درد و رنج عمیقترین لایههای اجتماع است؛ فیلمی مرد است و تا آخرین نفس پای حرف خود می ایستد. حتی قدرت و دولت را به چالش میکشد و به هیچ کس باج نمیدهد، اما دین فروشی و وطن فروشی هم نمیکند. هم درد دین دارد هم درد انقلاب و هم درد وطن.
گزارش از تورج اردشیری نیا