شناسه خبر : 76976
پنجشنبه 23 مرداد 1399 , 16:17
اشتراک گذاری در :
عکس روز

کلافگی ساواک از دست «وصالی»

همرزم شهید اصغر وصالی گفت: شهید اصغر وصالی از مظلوم ترین شهداست که کمتر درباره‌اش صحبت شده، او شهامت خاصی داشت.

سال 58 کردستان در شرایط ناآرامی قرار داشت و گروهک‌های ضد انقلاب با اقدامات مسلحانه، ترور و ایجاد جنگ داخلی در تلاش برای ناامن کردن کشور و سهم‌خواهی برای اعلام خودمختاری بودند. پاوه از جمله شهرهایی بود که در مدتی کوتاه با حمله ضد انقلاب محاصره شد و در خطر سقوط قرار گرفت.

جمعی از پاسداران به فرماندهی شهید «اصغر وصالی» با هدایت نیروهای خود که به گروه «دستمال‌سرخ‌ها» معروف بودند به پاوه رفتند تا این شهر را از محاصره نجات دهند. در نهایت با فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر شکستن هرچه سریعتر محاصره پاوه، مهمات و تجهیزات به کمک پاسداران رسید و ضد انقلاب با قبول شکستی سخت از شهر عقب‌نشینی کرد.

«شهاب جنگروی» از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که چند روزی را در جریان محاصره پاوه در این شهر به سر برد. این رزمنده دوران دفاع مقدس که هم اکنون 65 ساله و بازنشسته وزارت دفاع است در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس به بیان خاطراتی از حضور خود در پاوه و شهید اصغر وصالی پرداخت.

امام خمینی جریان پاوه را تمام کرد

من به همراه برادرانم در جریانات انقلاب حضور داشتم، البته که من چون ازدواج کرده و بچه داشتم فعالیتم کمتر بود اما به واسطه برادرم که در دانشگاه بود و به سپاه رفت از جمله نیروهای اولیه سپاه پاسداران بودم. برادرم شهید شد و من هم ماندم.

در برهه‌ای از زمان که کردستان در خطر دشمنی ضد انقلاب قرار گرفت بنا شد که نیروهای سپاه پاسداران برای خاتمه دادن به این غائله عازم غرب کشور شوند. نیروهای اصغر وصالی برای اینکه قابل شناسایی شوند دستمال‌‎های قرمزی به دور گردن خود می‌بستند که به همین دلیل به دستمال سرخ‌ها معروف شدند. من اولین بار اصغر وصالی را در پاوه دیدم. به همراه چند نفر دیگر از کرمانشاه که آن زمان به آن باختران می‌گفتند به پاوه رفتیم. شهر پاوه شهر بسیار کوچکی در داخل جنگل بود و خانه‌های مردم در سینه‌کش کوهستان قرار داشت. من البته جزو دستمال سرخ‌ها نبودم و بعدا با هلیکوپتر به آن‌ها اضافه شدم. چمران هم چند روز بعد از ما به پاوه آمد. ما که رسیدیم عده‌ای از کُردها در «غار قوری‌قلعه» تحصن کرده بودند و هنوز انشعاب در چریک‌ها رخ نداده بود. حدود هفت یا هشت روز در پاوه بودیم. بعد از سه روز از حضور ما بود که ضد انقلاب بیمارستان شهر را که جزوی از مقر پاسداران و نیروهای انقلابی بود، تصرف کرد.

وصالی خاص بود

شهید وصالی مردی خاص بود. شهامت زیادی داشت. بعدا متوجه شدم سابقه مبارزاتی از قبل انقلاب داشت و می‌شود گفت از بزرگان انقلاب بود. بسیاری از بزرگان انقلاب اسلامی و شهدایی که در زندان‌های سیاسی بودند او را می‌شناختند، زندانی سیاسی‌ای بود که ساواک را کلافه کرده بود. نه از زندان سیاسی ترس و واهمه داشت و نه از ساواک. آنقدر که برخی از زندانی‌ها نیز از او فاصله می‌گرفتند تا گیر ماموران ساواک نیافتند. با همان سن کم چنان جسارتی داشت که در مواجهه با برخی از ماموران ساواک تو روی آن‌ها می‌ایستاد و اگر کاری کرده بود می‌گفت «کردم که کردم» یکبار او را آنقدر زدند که بدنش بی جان شد و به گوشه بند انداختند.

چمران به شهامت وصالی پی برد

در مدتی که جنگ تحمیلی آغاز شود ضد انقلاب و دشمن به خوبی او و شجاعتش را شناختند. برخی گروهک‌ها نیز به خوبی او را می‌شناختند ولی خودش انسانی نبود که بخواهد شناخته شود، اهل مانور دادن نبود و سیاسی کاری نمی‎کرد تا خودش را نشان دهد یا بخواهد از زحماتش برای انقلاب بگوید تا اینکه بلاخره در عاشورای سال 59 به همراه شهید علی قربانی که او هم از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب بود در تنگه حاجیان به شهادت رسید.

اصغر کسی بود که شبیه او را ندیدم. جانش را کف دستش گرفت و به غرب رفت. شهید چمران وقتی دلاوری‌های وصالی را در غرب دید، شناخت خوبی از او پیدا کرد تا آنجا که بعد از شهادت وصالی و تا شهادت خودش هر سال چند صفحه در روزنامه‌ها درباره او می‌نوشت و از شهامت او می‌گفت. به واقع وصالی از مظلومترین شهداست که کمتر درباره‌اش صحبت شده. هر شهیدی حسنی دارد ولی شهید وصالی شخصیت خاصی داشت.

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi