چهارشنبه 05 شهريور 1399 , 10:30
به بهانه ی محرم و عاشورای حسینی
امام حسین(ع)، ماهاتما گاندی و سِر توماس!
سالی پیش از این، واعظی بر منبرِ مجلسِ ختمِ آشنایی، نقلی از ماهاتما گاندی، رهبر آزادیخواه استقلال هند در بارهی حضرت حسینبنعلی(ع) به میان آورد.
فاشنیوز - بسم الله الرحمن الرحیم؛ سالی پیش از این، واعظی بر منبرِ مجلسِ ختمِ آشنایی، نقلی از ماهاتما گاندی، رهبر آزادیخواه استقلال هند در بارهی حضرت حسینبنعلی(ع) به میان آورد.
پس از مراسم، دوستی پیش آمد و با لبخندی کنایهآمیز به نقلِ واعظ اشاره کرد و پرسید؛ آیا از خودش نساخته است؟!
گفتم کلام گاندی در بارهی الهام گرفتنش از امام حسین(ع)، نقل مستند و مشهور و معروفی است، ... چطور مگر؟ با تردید نگاهم کرد و بعد شانهای بالا انداخت و رفت.
رفتار آن دوست محترم سبب حیرتم شد... عمدتاً از این جهت که چرا مهاتما گاندی در چشم و ذهن او بزرگتر از امام حسین(ع) آمده است!..؟؟
بعد با خود اندیشیدم که تقصیر ندارد زیرا او احتمالاً شرح زندگی و مبارزات گاندی را از زبان روشنفکران غرب و شرق زده! شنیده و یا فقط قلم کمرنگ روشنفکران را خوانده است؛ و حال آنکه شرح ماجرای شگفت #امام_حسین(ع) را یا از منبریهای سطح(۳)قشری و مداحان کمدانش و یا از افراد و جماعتی اهل غلّو و قمه و خرافه آموخته؛ و نیز آنکه از برخی نادانان موجه و اسلامستیزان متعصبی تأثیر پذیرفته است که برای داوری در بارهی تاریخ و فرهنگ این بخش از جهان، کمترین توانِ به کارگیری اخلاق و انصاف و بیطرفی را ندارند. و دربارهی هر آنچه رنگی و بویی از فرهنگ و تاریخ اسلامی و قرآنی دارد با نفرت و کینهای آشکار قضاوت میکنند! حتی اگر در این میان، پای یکی از داناترین و شجاعترین و مظلومترین #شهید_تاریخ بشر در میان باشد!
این بود که به یاد شهید استاد مطهری افتادم. اگر استاد مطهری از گور برمیخاست و میدید که آنچه فریاد او را از «تحریفات عاشورا» به گوش فلک رسانده بود،. اینک دوباره! همان تحریفات در بعضی رسانهها و بسیاری محافل شاید رسمی! با شور و حرارت تبلیغ و ترویج میشود، دوباره در دم، جان به جان آفرین تسلیم میکرد.
باری فرزند پیامبراکرم(ص)، حضرت حسین ابن علی(ع) شخصیتی بینهایت درخشان و بسیار بزرگ است و نمونهای برای او در تاریخ بشر نمیتوان یافت. در بارهی چرایی کار عظیم او من ناچیز هر چه بیشتر میاندیشم فقط بر حیرتام افزوده میشود... چطور ممکن است انسانی ساخته شده از گوشت و پوست و خون و عصب و استخوان، پس زدن و ردکردن یک بیعت (باظلم فاحش حرام لقمهها) را به بهای خون مطهر خود و قتلعام و اسارت تمام فرزندان عزیزش و خویشان و دوستان وفادار و گرامیاش و خاندانش به گردن گیرد و در این تصمیم سرنوشتساز و هراسانگیز، حتی لحظهای خوف و تردید به خود راه ندهد؟! آخر او چه درک عظیم و فهم روشنی از اصالت معنا و مفهوم این حیات ابدی و جهان بیکران هستی و خداوند متعال در ذهن پاک و دل مقدس خود داشته که پایبندی و تعهد به آن را به قیمت پرداخت چنان هزینهی بینظیر و خارقالعادهای کاملاً موجه دیده است؟
درک این موضوع بزرگ، به نظرم بیحد و اندازه دشوار است و از همین رو، تلاش برخی از متفکران معاصر برای توضیح کار امام حسین(علیه السلام) آنگونه که باید قرین اقناع نشده است. دعا میکنیم که به فضل و احسان الهی بتوانیم قطرهای از دریای زلال و نامتناهی حسین(ع) را بچشیم... برای نمونه، نظریهی زندهیاد آیتالله صالحی نجفآبادی در کتاب بس موشکافانهی «شهید جاوید» مبنی بر حرکت ناموفق امام حسین(ع) برای تشکیل حکومت عدل، بهرغم تمام وسواسها و ریزهکاریهای استنادی آن، با بسیاری از دادههای تاریخی مطابقت ندارد. شهید مطهری نیز که سه جلد کتاب بسیار ارزشمند «حماسهی حسینی»اش حاوی بحثهای بسیار مفیدی است، نهضت نورانی امام حسین(ع) را عمدتاً در چارچوب اصل امر به معروف و نهی از منکر تبیین نموده و بیان کرده است که بیش از اندازه بهنظرم کلی و عام است و پردهای از رازهای اصلی و اسرار مقدس سیدالشهدا(علیه-السلام) و کربلا را برای تشنگان فهم از همهی وقایع و فلسفهی قیام عاشورا نمیگشاید. نظریهی شادروان، شهید دکتر علی شریعتی نیز در کتاب گرانقدر «شهادت» هم که طبق آن، امام حسین(ع) مرگ خود و خاندانش را آگاهانه برگزید تا دستگاه جور و ستم خلافت اموی را رسوا کند و پیامی به تاریخ برای قیام علیه ظلم دهد. گرچه بر اساس پارهای از دادههای تاریخی موجهتر مینماید؛ اما با پارهای دیگر از این دادهها سازگاری و همخوانی لازم را ندارد.
بهواقع آنچه مرا تا اندازهای به فهم حرکت امام حسین(ع) رهنمون کرده است، مطالعی سرنوشت سِر توماس مور صدراعظم هِنری هشتم، پادشاه انگلستان در قرن 16 میلادی است. سر توماس که اصولاً مردی منعطف و بذلهگو و آرام بود، در مقابل پذیرش حکم ریاست هنری بر کلیسای انگستان، چنان مقاومت و سرسختی غیر قابل انتظار و باوری از خود نشان داد که به قیمت جدا شدن سر از تنش هم حاضر به کمترین نرمش و انعطافی در این زمینه نشد!
داستان زندگی توماس مور به ما میآموزد که در زندگی خط قرمزهایی وجود دارد که به هیچوجه و بهایی نباید از آنها عبور کرد؛ خط قرمزهایی که به حفظ شرف و عزت انسانی مربوط میشود و به زندگی معنای اخلاقی عمیقی میبخشد. سرتوماس خیلی تلاش کرد تا در معرض انتخاب بین فرمانبرداری یا نافرمانی از هنری هشتم(شاه شاهان!) قرار نگیرد؛ اما وقتی ناچار به انتخاب شد، از جان دوست داشتنی خود گذشت تا هرگز از خط قرمزِ «اصول یک زندگی شرافتمندانه» نگذشته باشد.
امام حسین(ع) نیز بسیار کوشید تا بین بیعت و عدم بیعت، ناگزیر به انتخاب نشود، اما وقتی خلیفه او را بین بیعت با ظالمان و عزت عدم بیعت مجبور و مخیر به انتخاب کرد، او عزت و شرافتش را برای خدا و آگاهی انسان،، نه فقط با قربانی کردن خالصانهی خود برای الله و آزادگی انسان، بلکه با پذیرش تراژدی کشته شدن، بهدست پستترین و شقیترین شبه بشرها...
و البته پذیرش آگاهانهی شهادت زیباترین و بهترین انسانهای زمانش، و قتلعام فجیع و اسارت دردناک تمام فرزندان عزیز رسولالله(ص) و اصحاب مهربان و خاندان پاکیزهاش، برای همیشه بر رفیعترین بلندای تاریخ انسان و انسانیت و بشریت ثبت کرد.
السلام علیالحسین
وعلی علی ابنالحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحابالحسین
محمدرضا سابقی
حماسه عاشورا حماسه ای است که اگر صدها قلم تا قیامت هم بنویسند. هرگز نخواهند توانست حتی گوشه ای از عظمت ان را بیان کنند.
شهیدان و جانبازان دفاع مقدس در مسیر سیدالشهدا به فیض عطیم شهادت و جانبازی رسیده اند.
امام حسین (ع) و یارانشان در مسیر خدا و پیامبرخدا(ص( و راه امیرالمومنین و حصرت فاطمه زهرا به شهادت رسیدند.
اللهم صل علی محمد و ال محمد