یکشنبه 06 مهر 1399 , 15:40
به بهانۀ گرامیداشت هفتۀ دفاع مقدس
اسطورههای گمنام مقاومت
وقتی سخن از ادبیات پایداری و دفاع مقدس به میان می آید، ذهن افراد خداجو و میهن پرستان حقیقی متوجه رزمندگان و ایثارگران می شود...
فاشنیوز - وقتی سخن از ادبیات پایداری و دفاع مقدس به میان می آید، ذهن افراد خداجو و میهن پرستان حقیقی متوجه رزمندگان و ایثارگران می شود. واقعیت این است که تنها عامل غلبهی ما بر دشمن در جنگ تحمیلی هشت ساله، فقط ایثار رزمندگان و قاطبهی نیروهای مسلح کشور نبود. قطعاً مادران و همسران ایثارگران نیز در این پیروزی سهیم بوده و هستند.
قصد دارم در این نوشتار و در آستانهی بزرگداشت هفتهی دفاع مقدس از فرشتگانی یاد کنم که نه تنها در دوران جنگ تحمیلی بلکه هم اکنون با ایثار مستمر خویش در جبههی عشق حماسه می آفرینند. همسران جانباز، اسطوره های مقاوم و گمنامی هستند که ایثار و فداکاری آنان کمتر دیده شده و متأسفانه کمتر دیده می شود. آنها که در عنفوان جوانی مسئولیت بار سنگینِ زندگی مشترک با جانبازان را پذیرفتند، اکنون پا به سن گذاشته اند. قدرت بدنیشان تحلیل رفته، اما ناچارند همچنان از یادگاران جنگ مراقبت کنند و با رنج و مشقت پرستاری از جانباز را به دوش بکشند. به باور من، این بزرگواران مظلوم ترین قشر جامعهی ایثارگری هستند. قشری که توسط بیشتر مسئولین و اغلب مردم ناشناخته هستند.
آیا می دانید همسران جانبازان قطع نخاع بلااستثنا گرفتار عارضهی دیسک کمر، زانو درد، آرتروز گردن و... شده و وضعیت جسمیشان از خود جانبازها بدتر شده است؟
آیا اغلب مسئولین ما به این موضوع فکر کرده اند که با این همه وسایل توانبخشی متعددِ موجود در بازار دنیا، چرا یک همسر جانباز باید به خاطر سختی کار از دیسک کمر رنج ببرد؟ واقعاً چرا هنوز هم بعد از سالها این عزیزان مجبورند ویلچرهای سنگین ساخت دهه های قبل را داخل صندوق عقب خودروی جانباز بگذارند و...؟
آیا تاکنون فکر کردهاید بسیاری از خانمهایی که در بدو جوانی تن به ازدواج با یک جانباز قطع نخاع دادند، یک عمر خود را از نعمت مادر شدن محروم کردند؟
به راستی، می دانید بسیاری از همسران و فرزندان جانبازان اعصاب و روان بارها و بارها از جانباز کتک خورده اند؟ واقعاً پازل این درد و رنج را در کجای زندگی ایثارگران باید جا داد؟ آیا می دانید 43 هزار نفر از رزمندگان ما که در طول جنگ تحمیلی مثل شیر به دل دشمن زدند، اکنون جانباز اعصاب و روان هستند و کسی به جز همسر و خانوادهی او سنگ صبورشان نیستند؟ جای تأسف است که نه خودیها، نه غریبهها و نه حتی بسیاری از پزشکان هم شناخت کاملی از مشکلات خانوادهی جانبازان اعصاب و روان ندارند.
دردهای جسمی جانبازان، همسران و ایثارگران به کنار؛ آیا کسی از زجر روحی ایثارگرانی که می بینند ارزش ها روز به روز دارد به یغما میرود، اطلاع دارد؟ به نظر شما آیا اختلاسگران، دزدان بیت المال، بعضی از مسئولین ناکارآمد و ... از تحمل این همه رنج و مشقت ایثارگران و خانواده هایشان اطلاع دارند؟
آیا مردم میدانند ما تعداد زیادی جانباز قطع نخاعِ خانم هم داریم؟ به نظر شما آیا به تعداد انگشتان یک دست، مرد ایثارگر در جامعهی ما هست که حاضر شده باشد با یک خانم جانباز قطع نخاع ازدواج کند؟...
و سخن آخر اینکه:
احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشیم
رمضانعلی کاوسی
یه حال و هوای غریب ، دلگیر ، وغم زده ...
انقدر سخت گرفتید که ملت رو فراری دادید ... دستتون درد نکنه . چند سال پیش این سایت چقدر حال و هوای برو بچه های جبهه رو داشت ، حالا شده آرامستان دکتر مهندسا ...
تنها چیزی که توش نیست حال هوای خوب و شاد بچه هاست ... ما صدام حسین رو شکست دادیم ولی مغلوب صدام حسن وعده آبادی شدیم ...
همه رو تاروندید... خلوص و صفای قنبرو عشقه ... بازم قنبر چون واقعا اصل جنسه ...
چند روز پیش شب رو کردم اومدم شهرضا کار ملکی داشتم هم خواستم به برادر شهید شاهمرا دی که یک چشمشو از دست داده بود سر زدم .
صبح خیلی زود بود پرسنل فاش نبودن که آدرستو بگیرم یه عرض ادبی هم خدمتت داشته باشم . مخلص کلام تیغ آفتاب کله کردم تهرون .... نشد دیگه مشتاق دیدار بودم .
زنده باشی دلاور . حقا که حق نویسی ... قلمت سبز ، نفست گرم ... دلت روشن ....