یکشنبه 18 آبان 1399 , 10:00
چه بایدن، چه ترامپ
اما همه شنیدند و بسیاری هم دیدند که مردهشورخانه بهشت زهرا پر شده بود از کاسبها، تجار و بازرگانهایی که فکر میکردند دلار میخواهد واقعاً...
فاش نیوز - ... یعنی دلار و سکه برمیگرده به قیمت قبل...؟
عزیزم! اگر متولد دههی پنجاه به قبل باشی حتما یادت هست؛ در اوج جنگ شهرها که عراق موشکهای ساخت آمریکا و شوروی سابق و... را دستکاری میکرد و پادگانها و کارخانههای مختلف ساخت اسحلهی داخل تهران را نشانه میگرفت! ولی عوض آن، کارخانهها، مدارس و مساجد و خانههای مردم را میزد و به آتش میکشید و یا با بمبهای ترسناک میگها و میراژاهای اروپایی، کودکان و زنان بیگناه هموطنمان را در منازلشان به خاک و خون میکشید و تعدادی از مردم ناچارا" رفته بودند در ده کورهها پناه گرفته بودند و با آفتابه آب میریختند روی سرشان، به جای دوش حمام، و نان خشک و ماست ترش میخوردند به جای آبگوشت بزباش..
و بدون هیچ زمینهی قبلی و با گزارشات غلوآمیز به امام خمینی(ره) و نیز دلایلی دیگر! ایران قطعنامه را پذیرفت. و امام جام زهر را نوشید.. و صلح شد.. هرچند منافقین و ارتش عراق آمدند و تا نزدیک کرمانشاه قهقهه مستانه زدند ولی به مشیت الهی در تنگه مرصاد به غضب الهی دچار شدند و تار و مار گشتند..
اما همه شنیدند و بسیاری هم دیدند که مردهشورخانه بهشت زهرا پر شده بود از کاسبها، تجار و بازرگانهایی که فکر میکردند دلار میخواهد واقعاً پائین بیاید و به پهن تبدیل شود... همه چیز قرار است ارزان شود... ولی آنها بدبخت! شدند و جنسهایشان بنجل.. همه سکته کردند... با لب و لوچههای کج و کوله، دراز به دراز خوابیدند در قطعات ۸۰ و۹۰ قبرستان جنوب تهران. بهقولی زرنگ هایشان! فرار کردند. شبانه. ناشناس.. و ..
در سالگردشان اما ورق برگشته بود. فراریها مثل قهرمانها آمده بودند. ارزانی یک ماه، یا شاید کمتر از یک ماه دوام آورد. مردگان آن سال بدشانسترین مردگان بودند. از ترس تب خودت را نکش رفیق جان... این ارزانی دلار پس از انتخابات آمریکا بی حکمت! نبوده و نیست...
ما مردان و زنان دههی پنجاه و شصت قطعنامه و جام زهر دیدهایم.. برجام و اینتکس دیدهایم. این شامورتی بازیها نهایتا" یک ماه تاریخ مصرف دارد. بعد از آن باز همان خر است و یک کیلو جو...
خود_دانید..؟!
|محمدرضا سابقی
در نظامهای استبدادی پیشین اگر بهرهکشی بر اساس جبر سیاسی بوده، اینک تحت چتر نظام سرمایهداری بر اساس جبر اقتصادی میباشد؛ یعنی کسی به زور وادار به انجام کاری نمیشود، بلکه انسانها برای تأمین نیازهای خویش خود شان راضی به انجام آن میشوند. در این قرن انسانها به ظاهر آزاد بوده؛ ولی به نوعی دچار بردگی نامرئی شده اند که تصور برده بودن را نمیکنند. زیرا در این نوع بردگی انسانها مشغول کارهای بیوقفه و شبانهروزی هستند که با وجود کار طاقتفرسا باز هم به نیازهای اولیه و اساسی خویش فایق نمیآیند.