شناسه خبر : 78644
شنبه 17 آبان 1399 , 10:05
اشتراک گذاری در :
عکس روز

مسئول فوت جانباز اعصاب تبریزی کیست؟

منصور سلامی - زیر غفلت وبی اعتنایی مسئولین مربوطه یک جانباز اعصاب و روان در تبریز فوت کرد.

پدرم در سال۶۲ در عملیات خیبر شلمچه براثر موج انفجار و اصابت ترکش به شدت مجروح شد ولی با وجود توصیه های پزشکی مبنی بر ترک جبهه ها، تاسال ۶۸در جبهه به رسالت خود عمل کرد تا اینکه به کل زمین گیر شد و طبق کمیسیون بنیاد در سال۷۰ به عنوان جانباز ۵۹٪ اعصاب و روان تعیین درصد گردید. بالاخره تا چندروز پیش، به مدت بیش از ۳۰ سال در بستر بیماری بود با سه پرستار دائم که ۲۴ ساعته تحت مراقبت بود، یعنی یک عمر پرستاری صادقانه مادرم، خواهرم و برادرم شامل حالش بود.

تا اینکه چند روز پیش از قسمت تنفس مشکل پیدا کرد و به توصیه پزشک او را به بیمارستان شهید محلاتی تبریز رسانیدم، در بیمارستان وضع خیلی خوب نبود و دستگاه سی تی اسکن برای عکس برداری از ریه های پدرم خراب بود. به اجبار پدر را بردیم بیمارستان امام علی(ع) ارتش و دو روز در بخش مراقبت های ویژه افراد کرونایی بستری شد.

 در این زمان بنده مرتباً به دلیل شرایط خواص پدرم جویای حال او از پزشکان و پرستاران بخش بودم که صراحتاً اعلام کردند چون پدرت مشکل اعصاب و روان دارد و اصلاً با کادر پزشکی همکاری نمی کند (گاه گاهی ماسک اکسیژن را ازدهانش می کشید و از رسیدگی پرستار جلوگیری می کرد و غذا نمی خورد و...) به صلاح است دستگاه اکسیژن پیدا کنید و با توصیه های پزشکی بعد از ترخیص، بقیه درمان را درخانه خود زیر نظر خانواده و پزشک ادامه دهد تا بهبودی کامل پیدا کند و اگر به همین روال در اینجا بستری باشد، فشار بیماری کرونا و اعصاب و روان خود می تواندکشنده باشد.

به همین دلیل با بخش بهداشت و درمان بنیاد شهید مکاتبه نمودم ولی ۲روز مرا پشت تلفن بازی دادند و آخر سر به من نتیجه ای مشخصی ارائه ندادند. بنده به اجبار از بیرون یک دستگاه اکسیژن و آمبولانس و پرستار اجاره نمودم تا پدرم را به خانه انتقال بدهم.

بعد انتقال به خانه دستگاه اکسیژن چون ضعیف عمل کرد و اکسیژن پدرم هر لحظه پایین می آمد و برای احتیاط ۲ کپسول اکسیژن درخانه داشتیم باهمون دو کپسول چندساعتی سرکردیم و چون برای شارژ مجدد آن دو کپسول، زمان نداشتیم مجدد پدرم را به همان بیمارستان برگرداندیم ولی بیمارستان حاضر به پذیرش مجدد نبود و به اجبار در بخش ایزوله بستری کردند.

تمام دنیا روی سرم آوار شده بود، نه راه پس داشتم و نه راه پیش، تا اینکه با کلی اصرار و خواهش و تمنا و نوشتن تعهدنامه، مجدد پدرم را به بخش انتقال دادند و تنفسش را به اکسیژن دیواری بخش وصل کردند. هنگام وصل ماسک تنفسی پدرم به دستگاه دیواری اکسیژن من متوجه عیب و کارکرد ضعیف دستگاه شدم و به پرستار متذکر شدم ولی متاسفانه پرستار با عصبانیت و بی اعتنایی مرا از بخش خارج کرد!

بدجوری نگران بودم، سراسیمه دیگر نمی دانستم چه کار بکنم، تا اینکه بعد ازگذشت چند ساعت وضع پدرم وخیم شد و به خاطر افت اکسیژن به اغما رفت و صبح همان روز  ۹۹-۰۸-۰۸ درگذشت.

حال اگر کسی پیدا می شود این داغ دل مرا به گوش مسئولین و مردم برساند؟ بسم الله من همه جوره در خدمتم.

ظلم از این بالاتر؟

اینستاگرام
سلام
برید از اون بیمارستان شکایت کنید برادر من
خانواده محترم سلامی ضمن عرض سلام وادب واحترام خدمت شما عروج پدربزرگوارتان که همنشین شهدابودوبرای آرامش من وخانواده ام واجتماعم مردانه وباشرافت هشت سال دفاع نمودوحاصل زحماتش همین اقتداروآزادی من است رابشماتسلیت عرض نموده وخودرادراین عروج شهادت گونه موظف به ادای احترام میکنم ازخدای متعال برای شماصبروشکیبایی مسئلت دارم.
برادرمنصورعزیز روی سخنم باشماست البته اگرلیاقت داشته باشم وپدربزرگوارتان بعنوان برادری حقیرقبولم نمایدبایداینگونه خودمانی وباهمان خلق وخوی رزمندگی بگویم عموجان من به نوبه خودم اعلام شرمندگی ازمحضرهمه خانواده اتان میکنم چراکه بعنوان یک همنوع شماویک هموطن شماشرمنده ام که خیلی زوددیرشدورزمندگان دفاع مقدس اینگونه درعین مظلومیت پرپرمیشوندوجزحضرت آقاودوستان منتصب به جامعه هدف احدی ککش نمیگزداین دربعدشرمندگیم.واما اینکه کارکنان بیمارستانی یامرکزی نمیدانندجان بازاعصاب وروان کیست ودردش چیست وچه اولویتهایی داردوچه حقوقی برگردن جامعه داردرابایدعرض کنم ازکرامات دولتهایی است که مجریان قانون بودندومکلفین رسیدگی به این قشرمعززوجالب نکته اینجاست که درعین بی مهری وبی لطفی تصورشان این است که رسیدگی میکنندکه لازم است ابرازتاسف عمیق نمودبرای چنین دولتهااینکه شمابخواهی سکوت کنی بعنوان ذیحق وذینفع قضیه عدم توجه بیمارستان تبریزامری جایزنیست وهیچکس باعقل سلیم بشما نمیگویدساکت بمان وازبیمهری که نسبت به پدرمعززتان شده دادنزن .بایداحقاق حق کنی واحقاق حقوق محقق نخواهدشدمگرباتلاش وپشت کارشماوامثالهم شمابایدبرگردی به دوران حضورپدرمعظمتان که درسن وسال شما برای دفاع ازکیان اسلامی پایش رادرجنگ نهادونتیجه اش شداین داستان امروزوباهمان اقتدارپدرپیگیررسیدگی به وضعیت موجودبشوی چراکه شهداوهمه ایثارگران مهاجرابدی هم راضی بسکوت مانیستندمن همیشه گفته ام که فرداشهدامقابلمان خواهندایستادوبرحسب رفاقتی که باماداشته اندوبرحسب ماموریتی که مادرکنارشان داشته ایم سئوال خواهندکرد که شما بعدازماچه کاری درجهت اهداف ماانجام داده ایی وای براحوال آنهائی است که حرفی برای طرح کردن ندارندوای براحوال حقیری چون من که مقابل شهدایی ازجنس گلبرگهای عباسی وآلاله هایی ازثلاله پاک رسول الله میخواهدعرض اندامی داشته باشددرحالیکه همه زندگیش خلاصه شده دردنیای کثیف مادی پس شمابایدبایک اراده فولادین درجهت تکریم ازپدربزرگوارتان درهیچ کوششی دریغ نورزیده وباتمام وجودمدافع حقوق پدرتان باشیدهمانطوریکه پدرشمابااهدای جانش مدافع حقوق همه مردمان این سرزمین شدبرهمه ماواجب است ازاین موضوع حمایت کنیم وچون دستی درفضای مجازی داریم بنویسیم وبگویم ازهمه بی عدالتی هایی که درحق جانبازان میشودکه اگرسکوت اختیارکنیم بایدمنتظرفجایعی بدترازاینهاباشیم.لذاحسب وظیفه وپیروخواسته شمامطلب فوق رادرسایت هاومراکزی که عضوشان هستم به اشتراک میگذارم گرچه سایت وزین وارزشی فاش نیوزدربدترین شرایط هاهم مدافع حقوق جامعه هدف بوده که دراین راه چه اتهاماتی رابجان خریدندمسئولین وکارکنانش ودراین موضوع هم کوتاهی نخواهندکردمطمئنا اما ازهمه مخاطبین سایت تقاضادارم درگروه ها وشبکه اجتماعیی اشتراک گذاری بنمایند مجدداومکرراازمحضرشماوخانواده معززتان عذرخواهی نموده وبرایتان بهتذین هارامسئلت می نمایم.
سلام ضمن عرض تسلیت
لطفا حتما پیگیری کنید تا تکرار نشود
دوست وبرادر عزیز ضمن عرض تسلیت خلاصه وشسته رفته اش این است که مملکت بی صاحب شده وبی شک با پیگیری چیزی جز اتلاف وقت وهزینه پ عایدتان نمیشود .این تجربه شخصی است در مورد ی که بی شک در صورت تعریف حق 100 درصدی را به بنده خواهید داد به مدت 4سال پیگیری از طریق دادستانی و بازرسی کل کشور ودیوان عدالت اداری ودفتر ........ فقط وقت تلف کردن بود ودیگر هیچ !!!!
اززحمت کشان ومسولین حق طلب این خبرگزاری کمال تشکر رو دارم بخصوصی کسانیکه ابرازهمدردی کردن.
ازروزی که پدرم زمین گیرشد۱۳۶۸واقتداروعظمتش فدای لبیک تاروزی که به خاک سپردمش واز خداوند متعال دادخواهی دراین سی واندی سال ذره ای همدردی وهمدلی ازکسی ندیدم چون همیشه شاکر خداوندبودم که سایه پدربااینکه همیشه دربستر بود بالای سرخودم میدیدم وباتمام وجود از بودنش سپاس گذار هرگز گلایه ای نداشت، ازکسی دلخوریا ناراحت نمیشد ولی ازروزی که زنجیره ای از بی عدالتی،بی مسولیتی،بی تفاوتی همه کسانی که باعث شدپدرم مظلومانه وگمنام ازبین ما بره تصمیم گرفتنم نفرت اون روز سیاه واین روزگار شاکی ام رو هرگز فراموش نکنم آه مظلوم روزگاری گریبانگیر ظالم میشه وبااین اعتقادزنده خواهم بود. این شمرصفتان پشت نقاب به ظاهر خیرخواه ومدافع انسانیت هرگزنه دراین دنیاونه درآخرت روزگاری خوش نخواهند داشت.
متاسفانه همه این موارد برمیگردد به بنیاد .
زمان جنگ بنیاد در کلیه بیمارستانها نمایندگی داشت و هر روز به مجروحین در بخشهای بیمارستانها رسیدگی میکرد و موارد را هم به مسئولین گزارش میداد و هنگام ترخیص از بیمارستان هم کلی به امورات رسیدگی میکرد .
ولی الان چی ؟ همه موارد را به امان خدا ول کرده اند به امید یک قرارداد پوچ با بیمه دی متکی هستند و غافل از همه چیز و نظارتی هم ندارند بر بیمه خود چه رسد به وضعیت بیمارستان .چرا که بیمه هم مربوط به خود آقایان بلند پایه هست . میخواهد به خود نظارت کند؟
کاش کسی باشد که به فراموش شدگان تاریخ جنگ تحمیلی یک نظری داشته باشد .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi