دوشنبه 15 آذر 1400 , 11:57
مجرد و بیمار و خانه نشین!
نادر قاسمی - من در 16 سالگی و زمانیکه در کلاس دوم ریاضی بعنوان یه دانش اموز ممتاز بودم و همواره از اول ابتدایی تا انزمان نفر اول کلاس و نخبه بودم ، با لبیک به فرمان رهبر کبیر انقلاب جبهه را بر درس ترجیح دادم و به همراه برادر بزرگترم که از قبل از من به جبهه میرفت با وجود مخالفت شدید خانواده و نزدیکان بخصوص مادرم بالاخره با گریه های مادرم روانه جبهه گشتم و در عملیات والفجر 8 همراه برادرم هر دو زخمی شدیم طوریکه برادرم ده روز در قم بستری بود و من هم 14 روز در اصفهان و 14 روز دیگر هم در شیراز بستری شدم و بعد از کمی خوب شدن دوباره هر دو عازم جبهه گشتیم تا اینکه برادرم در سال 66 شهید شد و به من هم با 28وروز بستری و کلی ترکش در بدن تنها 13 درصد جانبازی دادند و بخاطر جبهه رفتن باعث شد که از درس هم از لخاظ زمانی و هم از لحاظ سطح سواد و پایه درسی چون در رشته ریاضی بودم ضعیف بشم و از درس عقب بیفتم طوریکه در زمانیکه خانواده و اطرافیان بخاطر استعداد بالایی که داشتم و توقع زیادی از من داشتند.
به خاطر همین جبهه رفتن با 5 سال تاخیر به دانشگاه رفتم و متاسفانه بخاطر پایه ضعیف درسی ام و سن بالای انزمان و فقر خانواده و همچنین بعضی مسایل سیاسی.در داننشگاه، مجبور شدم به مدرک کاردانی بسنده کنم و درحالیکه در رشته کارشناسی مهندسی برق مخابرات درس میخوندم و اوایلش با نفر 6 کنکور هم رقابت میکردم ولی بخاطر مشکلات ذکر شده مجبور شدم با مدرک کاردانی در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل بشم ولی از انزمان درحالیکه در یه خانواده عیالوار و فقیر زندگی میکردم هر چی دنبال یه شغل دولتی گشتم هیچوقت برام میسر نشد و درحالیکه سنم داشت بالا میرفت و با توجه به اینکه فرزند بزرگ خانواده بودم باید فکر دیگر برادران و خواهرانم هم میبودم که همه اینا باعث شده که الان من نخبه انزمان و جانباز و عضو خانواده شهدای الان ، در خانه با انواع بیماری روحی و فکری و جسمی هنوز مجرد در خانه مادری به همراه مادر در فقر و با تنها درامد و حقوقی که به جانبازان زیر 25 درصد بعنوان جانباز معسر میدهند به زور امرار معاش کنم.
در واقع الان که دیگه ناتوان شده ام و دستم به جایی یا کاری نمیرسه اجبارا فقط گذران عمر کنم.... و همچنین مادر پیرم انزمان اگرچه مادر واقعی برادر شهیدم نبوده ولی باوجودیکه همچون یه مادر واقعی ( پس از فوت مادر واقعی برادر شهیدم که با مرحوم پدرم که ان زمان 40 ساله بودند و مادرم هم دختر جوانی 18 ساله ی یتیمی از خانواده ای فقیر و محروم بودند، ازدواج نمودند)، برادر شهیدم را از طفولیت تا جوانی خودش بزرگ و سرپرستی کرده و درحالیکه الان مادر پیرم دارای 9 فرزند از مرحوم پدرم میباشد و همچنین ایشون تنها خواهر دایی شهیدم هم هستند (یعنی مادرم درحالیکه نامادری شهیدیست که خودش از طفولیت همچون پسر خودش بزرگش کرده و مادر یه جانباز بی عرضه ای مثل من نوعی هم میباشد، همچنین خواهر شهید هم هست)، متاسفانه در این سن پیری و انواع بیماری ، با تنها حقوق حدود یک میلیون و یکصد هزار تومانی بنیاد به زور در خط فقر امرار معاش میکنند!...
خب اقا یا خانم محترم شما که ادعا دارید در فاش نیوز حامی ایثارگران هستید ، بخدا اگر اطلاع رسانی کنید و درد دل و حرف و مشکلات خانواده ها و یا جانبازان واقعی را که واقعا از جبهه و جنگ ضربه خورده اند و بخاطر جبهه باعث شده که الان اجبارا در فقر بسوزند و بسازند و فقط گذران عمر کنند، انگار بزرگترین خدمت را به این قشر فقیر و غریب کرده اید و شاید که رسانه شما باعث بشه با اطلاعرسانی صحیح و شاید ساماندهی جدید و صحیح در جامعه ایثارگری ، حق اونایی که واقعا ضایع شده برگرده و یا لااقل این اخر عمری یه زندگی ولو ساده برای این نوع افراد و اقشار غریب اما دلسوز نظام و انقلاب درست بشه و مشکلات زندگی و معیشتی انها رفع بشه و در یه کلام عدالت واقعی و علی گونه برقرار بشه!.... اگرچه با هر چی که فکرشو کنید دیگه جوانی من نوعی برنمیگرده ولی برای من جانباز معسر تحصیلکرده و بیکار و بیمار خونه نشین و هنوز مجرد و عضو خانواده شهدا که تا یک دهه پیش حتی ارزوی یه شغل ولو ساده را داشتم ، الان وقتی در کارهای شخصی خود هم ناتوانم و حتی توانایی مراجعه به پزشک را هم ندارم ، لااقل باعث بشه یه زندگی ساده همراه با ارامش برامون تهیه بشه!... ممنون از رسانه خوبتون... ن.ق از ممسنی فارس