سه شنبه 31 خرداد 1401 , 16:00
بی توجهی و بی مهری در مراکز اعصاب و روان کم نیست
شوریدگان خدایی را دریابید!
کادر درمانی با همه زحماتی که هر روز و هر ساعت در مراکز نگهداری و توانبخشی این جانبازان می کشند که واقعا جای تقدیر دارد، چون خودشان در جایگاه آنان نبوده اند و قرار گرفتن در چنین موقعیتی را تجربه نکرده اند، نمی توانند شرایط آنان را درک کنند...
فاش نیوز - به عنوان فردی که در بیمارستان اعصاب و روان بستری بوده ام و با عزیزان جانباز اعصاب و روان که حق بزرگی به گردن همه ما دارند، مدتی زندگی کرده ام، مسئله ای که همیشه آزارم میداده این بوده که کادر درمانی با همه زحماتی که هر روز و هر ساعت در مراکز نگهداری و توانبخشی این جانبازان می کشند که واقعا جای تقدیر دارد، چون خودشان در جایگاه آنان نبوده اند و قرار گرفتن در چنین موقعیتی را تجربه نکرده اند، نمی توانند شرایط آنان را درک کنند و شاید بشود گفت مظلوم ترین و محجور و مهجورترین بیماران و جانبازان را درک کنند!
وقتی اسم فرد را برای شوک دادن صبح ها در تابلوی اعلانات نصب می کردند، تا زمانی که فرد را برای شوک با آن دستگاه های قدیمی و گوشکوب مانند می بردند، تا وقتی که درحالت بیحسی بیرون میآورندش که به دلیل حالت جسمی و روحی نمی تواند صبحانه بخورد و من که بیمار خود مانند آنان هستم، دلم برای این بنده های خدا می سوخت. با خواهش صبحانهشان را میگرفتم و برایشان نگهمی داشتم...
یا جانبازی که در بدترین شرایط روحی به دلیل شکنجه های روحی و روانی و جسمی بیرحمانه شرایط اسارت با کشیدن ناخن های دست ها و پاهایش و اینکه ناظر تیر خلاص زدن به همرزمانش و دیگر آزارها و شکنجه های قرونوسطایی بوده، هر شب به تخت فیکسش میکردند و البته منظورم همه کادر درمان نیست؛ ولی برخی نادانها که شوخیهای زننده میکردند و می خندیدند؛ شاید به دلیل اینکه شاید فکر میکردند بیمار اعصاب و روان معنی حرفها و شوخیهاشان را نمیفهمد!
یا جوانی که با تعدد شوک هایی که به او داده بودند و وعدههایی که برای ترخیصش داده بودند و عمل نکرده بودند، در قسمت مددکاری را شکست و با درآوردن تمام لباس هایش در قسمت آخر بخش که به حالت راهرو مانندبود، داد می زد و می دوید.
یا جانبازی که وقتی شنید از عراقیها که در همان بیمارستان بستری هستند، وجهی دریافت نمیشه ولی او باید پول بدهد لباس رزم پوشید و نوحه خوانان به این تبعیض اعتراض کرد.
یا وقتی پزشک معالج بیمارش را در جلسه ای که دانشجوهاشش هستند میآورد، سوالهایی را جلوی آنها از این بنده خدا می پرسد، لابد فکر میکند خب این که اعصاب و روان است و چیزی حالیاش نیست؛ تا مسایل دیگر که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
البته در بیمارستانها و مراکز خصوصی و دولتی هم داستان البته با کمی تفاوت، همین است؛ چون من در یکی از اینجاها هم بستری بودهام.
پزشک محترمی که جلوی بیمار بنده خدا میگوید از این فرد توقع یک آدم معمولی را نباید داشت، به او چه باید گفت؟!
فرهاد نرجسپور
هیچ وقت کسی آنها را درک نکرد. فرزندانشان بار سختی زندگی را باید به دوش بکشند. از طرف اطرافیان مسخره می شوند امااااا نباید دم بزنند ...هزینه زندگی و تحصیل را ندارند ...
مجلس که اصلا جانبازان زیر ۲۵ را نمی بیند. هر جا قانون است عبارت بالای۲۵ موج می زند! از کمک معیشت بگیرید تا سهمیه دانشگاه ها و.....
خیلی از جانبازان بالای ۲۵ درصد را دیده ام که به هر حال جراحتش اختلالی در زندگی اش ایجاد نکرده؛ اما جانباز اعصاب زیر ۲۵ درصد اصلا زندگی عادی ندارد؛ خرج زندگی را ندارند؛ هزینه تحصیل فرزندش را ندارد؛ حتی درییییییغ از یک سهمیه عادلانه در دانشگاه ! سهمیه ۵ درصدی که با رزمندگان یکی است یعنی وضعیت این جانبازان را با رزمندگان یکی در نظر می گیرند! آن وقت مجلس ادعا دارد جانبازان بالای ۲۵ آسیبشان بیشتر است.
اما آیابرای این جانبازان هم نباید جایگاهی در نظر بگیرید؟ اصلاح سهمیه هایتان هم که در مجلس رها شد!
مجلسی ها هیچ وقت زندگی آنها را از نزدیک دیده اید؟ فکر می کنید جانباز فقط تیر و ترکش و مجروحیت است؟
جانبازان زیر ۲۵ جانبازان با شرایط خاص هستند. کسی جانبازان زیر ۲۵ را نمی بیند!
مجلسی ها برروی عبارت_ زیر ۲۵ درصد_ بیشتر فکر کنید....!
در این بیمارستانها ، کادرهای درمان و پرسنلی حضور دارند که با روحیات این بیماران بیشتر آشنائی داشته و شاید هم تحصیلات تخصصی آکادمیک در این حوزه داشته باشند ، از طرفی دیگر حقوق دریافت می دارند ، که البته شاید مورد رضایت کامل آنان نباشد ، ولی شرایط بیمارانی که در خانه و خانواده خود بسر می برند ، بسیار متفاوت می باشد.
عده ای زیادی از این بیماران تحت شرایط استرس پس از حادثه "سندروم تروما"(PTST ( هستند که از آنجائیکه این بیماری روانی ، رد فیزیکی خاصی را بجا نمی گذارد ، این عزیزان بدون مدرک یا کم مدرک تلقی می گردند ، در رده جانبازان زیر 25 درصد قرار گرفته و عده ای کثیری جانباز معسر شناخته می شوند و با دریافت مبلغ ناچیزی از سوی بنیاد و دولت در واقع خانواده های این بیماران با فشارهای بسیار مضاعفی بسر برده ، فشار سنگین اقتصادی علاوه بر آستانه تحمل کم آنان در این شرایط بیماری ، موضوع را بسیار پیچیده تر می کند.
در واقع کمکی که بتواند یکشبه این مشکل حل شود عملا" وجود ندارد ، ولی راهکارهای خلاقانه و کم هزینه هایی وجود دارد که شاید حداقل در کوتاه مدت ، بتواند کمک شایانی به این بیماران و خانواده هایشان بکند.
در این موضوع پیشنهاد میشود یکی از سازمانهای متولی یا بنیاد با در اختیار گرفتن متخصصان این حوزه شامل : پزشکان متخصص اعصاب و روان و پزشکان متخصص روانشناس بالینی ، اقدام به تهیه کلیپ های آموزشی برای این گروه هدف انجام داده و از طریق فضای مجازی این محتویات را به نحوی که از طریق گوشی های اندروید که در دسترس همگان وجود دارد ، قابل دانلود باشد به دست این خانواده ها برساند ، حال چه صوتی یا تصویری تفاوتی ندارد ، بلکه محتوا مد نظر می باشد.
در این کلیپ ها به خانواده ها آموزش داده شود که در هنگام بروز شرایط حاد بیماری ، برای به آرامش دادن به بیمار خود و خودشان ، چه راهکارهای عملی و بی هزینه انجام دهند و با اندکی تامل و انجام این تکنیکها در واقع از وارد آمدن فشار خیلی زیاد بخود بکاهند ، چون این جانبازان مرتبا" دچار توهم شده و از اطراف پیرامون خود غافل ، خود را در شرایط جنگی یا شبهای عملیات فرض می کنند.
با توجه به آغاز فصل گرمای زیاد و شدت گرفتن این مشکلات برای بیماران ، این موضوع یک ضرورت باید تلقی شود . سال گذشته شاهد بودیم یکی از مجریان محترم رسانه ملی از طرف یکی از این خانواده ها مطلبی بیان داشتند که : بخاطر گرمای زیاد ما مجبوریم دست پدرمان که حالش قابل کنترل نیست ببندیم ، در همین حال همان مجری دچار بغض گردید.
نمی دانم آیا این مطلب مورد توجه مسئولان خواهد گرفت یا خیر! ولی درخواست داریم یک بررسی و ارزیابی صورت بگیرد که آیا می توان با کمترین هزینه ، در کوتاه ترین زمان به این جانبازان و صد البته به خانواده های آنان ، چنین سرویس مطلوبی ارائه داد یا خیر؟!