جانبازی که اسطوره صبر و استقامت است!

فاش نیوز - جانبازی که تمام وجودش را در راه حفظ ارزش‌ها تقدیم انقلاب سلامتی خود را داده تا ما امروز با خیالی آسوده در این سرزمین نفس بکشیم.

از همان لحظه اول دیدار که وارد محل کارش شدم تعجب کردم که «چرا غرور به این آقا اجازه نمی‌دهد از پشت میزش بلند شود؟!» غافل از اینکه من خبر نداشتم این مرد خدایی یک جانباز بی ادعای قطع نخاعی است.

خلاصه حسی ناآشنا بر من غالب شد. از نگاه و چهره نورانی اش می توانستم این را بخوانم که «امثال شما  چه می‌دانید جانباز قطع نخاعی یعنی چه؟!» 

دیدار با این اسطوره صبر و مقاومت عجب لحظاتی را برایم رقم زد؛ لحظه هایی که قلم و تصویر از توصیف آن عاجز و ناتوان است! در این هنگام با تبسم زیبایش و به نشانه ادب، کشان کشان با ویلچیر خودش را به من رساند و بر عهدی که بسته بود وفادار بود و آرزویش این بود که در مسیر زندگی قدمی جز برای حق برندارد. اینجا بود که اشک در چشم هایم حلقه زد و به او گفتم: ما مدیون شما خانواده معظم شهداء و ایثارگران هستیم. لبخندی زد  و گفت: برادر، ما هیچ دینی بر گردن کسی نداریم؛ بلکه شما با این حضورتان ما را مدیون خود کردید.

می گفت وظیفه شرعی و دینی داریم که از حریم ولایت و ارزش های اسلامی دفاع کنیم...

سروران گرامی می خواهم این را  بگویم که این ایثارگران رنج ها و مشکلات را به جان خریدند و خم به ابرو نیاوردند تا ما در آسایش باشیم.
در آن لحظات فراموش نشدنی، بغض، اشک شوق و لبخند توامان نشان از  ضعفی بود در برابر اراده این قهرمان صبر و استقامت! مردی اسطوره ای از جنس  مقاومت.
این یار انقلاب و رهبری، با لبخندی دلنشین و گرم از من استقبال کرد و می گفت همین که ما را از یاد نبرده اید قدردان هستیم و این یک هدیه الهی است و شکر خدا که نسل کنونی با قدم و قلم و جهاد ما را امیدوار و شاد می کنند.

از خاطراتش پرسیدم و از حال و روزش؛ عجیب بود که نه تنها هیچ اعتراضی نداشت، بلکه در این وانفسای روزگار، راضی بود و شاکر! رضایتش تلنگری بود! هر چه گوشم را تیز کردم تا گله و شکایتی بشنوم، اما جز جملات زیبا و دلنشین که بوی  ایثار، صبر و مقاومت داشت، چیز دیگری به زبان نمی آورد. جالب اینکه تنها دغدغه این روزهایش فقط حفظ نظام، اطاعت از رهبری، جوانان، و وضعیت کار و معیشت مردم  بود.

در پایان باید اشاره کنم که در این دیدار کتاب های تألیفی اش را هم تورقی کردم که حاوی نکات بسیار جالب و ارزشمندی در حوزه فرهنگ ایثار و شهادت بود. او با اهداء این کتاب‌های ارزشمند مرا مورد لطف خویش قرار داد و من هم این هدایای نفیس را که بوی شهادت و شهدا رامی دهد، به عنوان یادگار در گنجینه خاطراتم نگهداری خواهم کرد. ان شاءالله

| حمیدرضا مرادی