شناسه خبر : 33056
شنبه 01 فروردين 1394 , 14:11
اشتراک گذاری در :
عکس روز

خاطره ای از دزدیده شدن حاج قاسم

. جلسه‌ای بود که احمد کاظمی، باقر قالیباف، قاسم سلیمانی و همه رفقا بودند. من دیدم که شهید کاظمی گفت گرسنه‌ام چرا غذا نمی‌دهند، جلسه هم خیلی مهم بود، وقتی برای غذا رفتیم یک سفره رنگین انداخته بودند و مشخص بود ارتش سنگ تمام گذاشته است. این موضوع مربوط به اوج جنگ یعنی بین سال‌های ۶۵-۶۴ است. من دیدم احمد کاظمی که از فرماندهان نیروی زمینی سپاه بود نشست و ظرفی کشید جلو، چند تکه نان و پنیر و سبزی گذاشت جلویش و خورد بعد هم چیز دیگری نخورد. گفتم این همه غذا هست چرا نمی‌خوری، احمد آقا گفت نه ما به این سفره‌ها عادت می‌کنیم بهتر است از خودمان مراقبت کنیم و از این تشریفات خالی باشیم. آن زمان بچه‌ها خودشان را حفظ می‌کردند. این طرف‌تر آمدم. آقا رحیم را دیدم که ظرفش تمیز تمیز است و هیچ چیز استفاده نکرده، گفت دل درد داشتم نان خوردم و سیر شدم. بعدا از آقا رحیم پرسیدم چرا چیزی نخوردی گفت یاد بچه‌های خودمان در جنگ که می‌افتم شرفم اجازه نمی‌دهد.

خاطره جالب از حاج قاسم

: قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه‌اش تا روی مثانه‌اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمی‌دانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و می‌خواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی‌اش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا می‌گفتند برو دکتر می‌ترسید، تا می‌گفتند برو بیمارستان در می‌رفت. فضای ما در جنگ این بود. من از هویت ملی و اعتماد به نفسی صحبت می‌کنم که جنگ با خودش آورد و این ملت را آبدیده کرد.

به نقل ازجهان نیوز

اینستاگرام
چرا همیشه سفره های ارتشیان را اشرافی بیان میکنید به الله واحد سوگند من خودم دها بار در زمان جنگ از گرسنگی وتشنگی بیهوش شدم ولی در چند صدقدمی ما تمام انبارهای سپاهیان مملو از اهدایی مردم به جنگ بود وحتی برای خرید اذوقه ومایحتاج خود مجبور به گرفتن پول از پرسنل میکردیم لطفا برای رضای خدا انصاف را رعایت بفرمایید
اولا اینکه شما از شدت گرسنگی چند بار بیهوش شدید دلیل بر پر نبودن سفره ارتشیا نیست.شما سرت کلاه رفته
دوما شما کدوم جبهه بودید که ارتش مقرش چند قدمی سپاه بوده .عجیبه
سوما پر بودن انبار ها دلیل بر پر بودن شکم های افراد نیست
سردار حاج قاسم یک دونه است
احسنت فقط یک دونه است مثلش پیدا نمیشه خدا حافظ و نگهدارش باشه
خدا حافظش باشد شیر مرد ایرانی.
ای دل قافل
باید حواسمان جمع باشد حرفی زده نشود که بوی تفرقه دهد ارتش وسپاه مثل دوتابال لازم وملزوم برای امنیت کشورند
باسلام،من این متن را زمانی می‌نویسم که سرداردلهاشهیدحاج قاسم سلیمانی دیگردربین مانیست وداع بزرگی برپا همه ایرانیان که خودوناموس خودراوامنیتی که اکنون داریم،مدیون این سرداربی ادعای عاشق ولایت ومردم بود.همین کارهای بچه های بسیج وسپاهی بود که دشمن بعثی عراق رانسبت به ارتشیهاکه اسیرمیشدند،آنهمه شکنجه وآزارمیدادند.ازحق نبایدگذشت وکسانیکه درزمان جنگ تحمیلی در مناطق عملیاتی حضورداشتندبه چشم خود دیدند که ارتشی‌های کاوه رشادتهاکه ازخودبروزندادندوچه تاکتیکهایی برعلیه دشمن طراحی واجرامیکردند.حالااگرکسانی قصددارندبه مسائلی همچون مطالبی که دربالاآورده شده دامن بزنمدولین ارتش و سپاه اختلاف بیندازند،بایدبه آنان گفت زهی خیال باطل.چون ارتش و سپاه دارای فرماندهی همچون سیدعلی هستند که در همه جا ودرهمه مشکلات ،باتدلیری که ازخودنشان میدهند،بخوبی فرماندهی کل قوارارهبری مینمایند.پس جوانان عزیرومذدم فهیم وشهیدپرورایران ،مواظب شیطنتهای دشمن باشیدکه ازهرذاهی بدنبال ضربه زدن واختلاف انداختن بین ارتش و سپاه هستند که به حول قوه الهی با رهبری حضرت امام خامنه ای(مدظله)و هوشیاری همه نیروهای ارتشی وسپاهی تیرشان به سنگ خورده وخواهدخورد.یاعلی
سلام
بنده خودم پاسدار وبازنشسته وجانباز اعصاب وروان هستم وبرادرم عضو نیروی دریایی ارتش جمهوری ایران هستند که خودم در نیروی دریایی ارتش کمک کردم پراهنمایی نمودم استخدام شوند..البته خودش علاقه شدید داشت و الان شاغل هستند...خواستم عرض کنم که از بین خانواده های ایرانی خیلی از برادران همزمان در ارتش وسپاه پاسداران و...خدمت میکنند...ارتش وسپاه دوبال انقلاب وکشور وبرادر خونی و خوار چشم دشمنان ایران عزیز هستند...لطفا حرفهایی نزنید که باعث ثفرقه بیاون ارتش وسپاه شود... بنده ارتشیان عزیز را واقعا دوست دارم وبا هزاران نفرشان دوست وصمیمی هستم وبا بسیاریشانننیز همسایه ودوست هستم... خدوند این وحدت وصمیمیت را از ما نگیرد ان شاالله...
برادر کوچکتان ارسلان از مراغه
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi