شناسه خبر : 34260
دوشنبه 14 ارديبهشت 1394 , 13:32
اشتراک گذاری در :
عکس روز

در آستانه برگزاری یادواره جانبازان شهید

چند روز دیگر دومین یادواره جانبازان شهیدی است که صبورانه سال ها با درد و رنج های ناشی از مجروحیت همنشین بودند و غریبانه از میان شهر پر از غفلت و فراموشی ما به سوی یاران شهید خود می شتابند.

شهید گمنام- این روزها اشک با چشمانمان اُنسی بینهایت گرفته و شقایق های دشت سینه، در دست بادهایی سرد پرپر می شوند. این روزها خبرها پر از نام های کسانی ست که عنوان جانباز را با نام شهید جابجا می کنند و کام شهر، طعم تلخ فراق به خود گرفته است!

چند روز دیگر دومین یادواره جانبازان شهیدی است که صبورانه سال ها با درد و رنج های ناشی از مجروحیت همنشین بودند و غریبانه از میان شهر پر از غفلت و فراموشی ما به سوی یاران شهید خود می شتابند.

  قلب مالامال درد می شود وقتی می شنویم که آمار شهادت جانبازان در سال 93 خیلی بیش تر از سال پیش از آن است و اینگونه کوچ پرندگان سرعت گرفته! این برای همه ما یک هشدار است اعم از مردم و مسئولین که بدانیم آبروداران این سرزمین و قهرمانان ملی این آب و خاک به سرعت دارند از میان ما رخت سفر برمی بندند و همچون شقایق هایی سینه سوخته و لطیف در دست باد تک به تک و درست جلوی چشمانمان پرپر می شوند!

 در میانه سیل اشک هایمان که برای از دست دادن کبوتران شکسته بال از چشم چشمه جاری می شود و دلتنگی هایمان از فراق این عزیزان آبرومند در زمین، شاید خوب است به این موضوع هم کمی فکر کنیم که چرا این کبوتران زخمی اینگونه سریع درحال ترک کردن ما هستند. شاید این بی توجهی ها و کم کاری های ماست که همچون قفسی عرصه را بر این پرستوهای مهاجر تنگ کرده و شوق پرواز را در ایشان شدت داده است!

 توجه کردن به افزایش میانگین سنی جانبازان عزیز ساده ترین و ابتدایی ترین علتی ست که می توان به آن اشاره کرد. نگاهی به سال های جنگ تحمیلی و عوارضی که آن سال ها و سلاح ها و ... بر روح و جسم رزمندگان دفاع مقدس گذاشت، شاید بتواند ما را به علل این سرعت برساند.

بررسی عوارض جنگ تحمیلی در سال های جنگ

قرار گرفتن در معرض انواع سلاح ها مانند شلیک توپ و تانک و خمپاره، ترکش و تیر و تفنگ و ... که نه تنها جسم بلکه روح هر انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد... صدای مهیب انفجار و دیدن صحنه های دلخراش و تکان دهنده از سوختن و تکه تکه شدن هم رزمان، دست و پنجه نرم کردن از نزدیک با مرگ و جان دادن انسان ها و برادران همدل و هم رزم به صورت دائم... که روح و جسم را به شدت آزار داده و به آن آسیب می رساند... قرار گرفتن در معرض انواع سلاح های شیمیایی، آسیب های صوتی و موج انفجار، زخم ها و مجروحیت های جسمی و روحی، قطع اعضا و از کار افتادگی که حقیقتا زندگی انسان را تغییر می دهد.

... تحمل انواع شکنجه های جسمی و روحی در ایام اسارت، گرسنگی و بی غذایی در جبهه، تشنگی ها و کم آبی، نبود میوه و سبزیجات و شیر در ایام اسارت و نخوردن غذای سالم بعضا" تا چند سال در اسارت یا جبهه که به شدت دستگاه گوارش را در معرض بیماری قرار داده و عوارض بعضا" مزمنی را در بدن رزمندگان ایجاد کرده است. نبودن امکانات بهداشتی و پزشکی در اسارت و در جبهه خود از عوامل آسیب دیدگی رزمندگان است که میزان جراحات را به ایشان بالا برده است.

... دوری از خانواده و گاها" از بین رفتن یک سری روابط خانوادگی در اثر سال های طولانی جدایی در زمان جنگ تحمیلی نیز خود از عوارض این دوران است و صدها و هزاران عامل دیگر که می تواند بر زندگی امروزه جانبازان عزیز تاثیر بگذارد و این گذشت حدود سی سال از جنگ را برای هریک از این عزیزان به گونه ای رقم بزند.

با توجه به تمام این عوارض و عوامل برشمرده شده ناشی از جنگ تحمیلی بر جسم و روح و زندگی و حتی خانواده رزمندگان، در تمامی این سال ها عوارض دیگری برای هریک از این عزیزان با توجه به شرایط زندگی، سن و سال، شرایط خانوادگی، میزان مجروحیت، طول زمان شرکت در جنگ و شدت جراحات به وجود آمده است که هم اکنون پس از گذشت اینهمه سال دارد خود را به این شکل یعنی سرعت فزاینده در از دست دادن این عزیزان جانباز، نشان می دهد.

بررسی عوارض جنگ تحمیلی در سال های پس از جنگ

  صحیح نبودن مصرف غذا و آب و مواد خوراکی مورد نیاز یکی از عواملی ست که در سال های پس از جنگ تحمیلی، به شدت سلامتی جانبازان را تحت تاثیر قرار داد. یبوست، تنبلی روده، چسبندگی روده، زخم معده و خونریزی های معده، سوء تغذیه و کم خونی های شدید، بیماری های کبد، و ... از بیماری های دستگاه گوارش است بسیاری از جانبازان گرامی از آنها رنج برده و سلامتی ایشان را به خطر می اندازد.

 عوارض کلیوی مانند سنگ کلیه و نارسایی کلیه که تحت تاثیر کمبود آب ایجاد شده است و فرصت های سخت در زمان جنگ و خطوط مقدم جنگ و ایام اسارت که بیماری های مثانه و کلیه و روده را برای ایشان ایجاد می نماید.

عارضه قطع نخاع که اینگونه جانبازان را به شدت در معرض کم تحرکی، چاقی، و بیماری های قلبی قرار می دهد و جان این عزیزان را به مخاطره می اندازد.

  عدم رسیدگی کافی پزشکی به این عزیزان، نبود امکانات و سهولت درمان برای ایشان، مشکلات شدید برای تهیه داروها و ... از فاکتورهایی ست که با بی توجهی ما و مسئولین، به انواع دردها و رنج ها و آلام روحی و جسمی این عزیزان دامن می زند و سلامتی آنها را به مخاطره می اندازد... و متاسفانه بسیاری از ما و کسانی که مسئول تامین بهداشت و درمان جانبازان هستند، دست روی دست گذاشته ایم تا خداوند این اسوه های ایثار و مقاومت را که برکت کشور و زندگی ما هستند  از میان ما ببرد!

... مشکلات زیادی که به دلیل شرایط خاص برای جانبازان به خصوص جانبازان نخاعی در زندگی و روابط اجتماعی وجود دارد نیز به این عوامل تهدید کننده سلامت جانبازان اضافه می شود.

نبود امکانات شهری مناسب و مناسب سازی ها برای تردد جانبازان ویلچری در اماکن عمومی، پارک ها، ادارات، پیاده روها و معابر، خود باعث محدودیت حرکتی و انزوای بیشتر جانبازان شده و می تواند یک فاکتور خطر محسوب شود. نداشتن روابط اجتماعی در برخی جانبازان باعث عوارض روحی و روانی گردیده و به تبع آن، ضعف  و بیماری های جسمی نیز تشدید خواهد شد.

دیده شده است که برخی جانبازان نخاعی داخل آسایشگاه ها به دلیل انزوای اجتماعی سال هاست که از آسایشگاه ها بیرون نرفته اند و همه این موارد زمینه بیماری را برای ایشان فراهم می کند.

وجود شرایط جسمی و روحی خاص که روابط خانوادگی با همسر و فرزندان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، در برخی موارد جدایی های ناگزیر و نداشتن همسر و همراه، روابط گسسته خانوادگی به دلیل سختی های خاص زندگی در مواردی می تواند منجر به تشدید بیماری های فرد گردد. در جانبازان اعصاب و روان که این موارد پررنگ تر و شایع تر بوده و می تواند سلامت فرد را به شدت به خطر بیندازد.

... زخم های بستر به خصوص در جانبازان نخاعی، جراحی های شدید و سخت، عوارض شیمیایی و تنفسی و عدم امکان آسان تهیه کپسول اکسیژن در جانبازان شیمیایی  نیز از عواملیست که جان قهرمانان این سرزمین را تهدید می کند.

با توجه به همه موارد مذکور که کم هم نیستند و عوارض متعدد دیگر، همه ما اعم از مردم و مسئولین باید توجه کنیم که هرکدام از ما در حرفه، مسئولیت و وظیفه خود باید بیش از پیش به این قشر آسیب پذیر و در معرض خطر و صدالبته ارزشمند اهمیت داده و برنامه ریزی های خرد و کلان خود را در جهت تامین رفاه، آسایش، تامین و تصویب بودجه برای تهیه امکانات رفاهی و مادی، درآمدزایی، اشتغال زایی، بسترسازی اجتماعی، مناسب سازی اجتماعی، امکانات پزشکی و دارویی و بیمارستانی و رسیدگی و توجه همه جانبه به ایشان انجام دهیم و فراموش نکنیم که حضور جانبازان در شهر و زندگی ما، مایه مباهات و برکت بوده و با از دست دادن هریک از این گل های آسمانی این ما هستیم که از برکتی خداوندی و حضور آبروداری در زمین محروم خواهیم شد. همچنین نباید فراموش کنیم که همه ما زندگی و نفس کشیدنمان را به حق مدیون این عزیزان و بزرگان هستیم و باید بی منت و بر اساس وجدان و وظیفه اجازه ندهیم تا رنجی غیر از رنج مجروحیت ایشان را بیازارد، شاید کمی از دین خود را به این ایثارگران گرانقدر ادا کرده باشیم.

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید
آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را

ای دوستان "بی وفا"رسم عاشق کُشی را از شمع بیاموزید
اگر پروانه را سوزاند خود نیز تا دم مرگ گریست ...

شمع پروانه را سوزاند خود نیز تنها شد
از غم هجرش ذره ذره آب شد ..............

ای جونم ای جونم ای جونم که زود حرفو از دهنم گرفتی شهید گمنام .. دست مریزاد .. احسنت حق جانبازانو خوب ادا کردی گلم .. خدا به همتون سلامتی بده .. منکه این جانباز م ر ک ندیدم یه بار گفت حالش بده تا اون دنیا رفتمو اومدم ... اون دفعه مدیر سایت منو نصف جون کرد .. قبلشم علی جون به لبم کرد ..
به خدا یه بار من رفتم پیش علی گفتم دلم می خواد کمک کنم جانبازان از حالت انزوا دربیان نمی دونم چرا از جانبازی مثل من خجالت کشیدند .. اصلا نمی دونم چشون شد کار پیش نرفت ..اون وقت یه جایی فهمیدم دلتنگی جانباز آسایشگاهی یعنی چه که هیچ کاری از دستم برنمی اومد .. فکرشو بکن وقتی یه جانباز نخاعی پشت سرت گریه کنه ... بگذریم !
حالا دفعه بعد بیشتر باهات حرف می زنم .. می خوام برم برنامه تحلیل خبر رو ببینم ..
خداحافظت عزیزم .. خداحافظتون .. خداحافظ همتون ..
چرا جانبازان با درصد بالا را برای چک آپ از شهرهای بزرگ و پیشرفته به شهرهایی مثلاً چابهار می برند ؟! هر کس میدونه جواب بده چون حتی دلم نمی خواد به بنیاد خودمان زنگ بزنم ! مگر در موارد خیلی خیلی ضروری .
ضمنا تازگی ها مد شده وقتی کسی به بنیاد کل زنگ میزنه ، تلفنچی میگه : به من گفته اند وصل نکنید چون هر کس باید با بنیاد منطقه خودش تماس بگیره !
آقایان محترم خیلی زحمت می کشند :
1 ساعت صبحانه
1 ساعت ناهار
1 ساعت نماز
1 ساعت گپ و گفت های روزانه
1 ساعت استفاده از اینترنت برای چک کردن ایمیل ها و کارهای اینترنتی شخصی
1 ساعت رسیدگی به امور شخصی خانوادگی
ووو ... / وقتی برای پاسخگویی برایشان نمی ماند !!
خیلی قشنگ به همه موارد اشاره کردید. لااقل تا آنجاییکه من میدونم چیزی از قلم ننداختید واین خیلی خوبه.
احسنت به شما «شهیدگمنام» که واقع بینانه به بحث ازدست دادن یادگاران دوران عاشقی(هشت سال دفاع مقدس) پرداخته اید.آنهم با ریزترین مسائل.
ما که مجذوب این نگارش ومطالب پر مغز و بسیار زیبا شده ایم. امید آنکه تلنگری باشد برای همه و گوش شنوایی باشد برای درک واقعیاتی که به آن اشاره کرده اید.موفق باشید و پاینده ای «شهیدگمنام» مهرباننننننننننننننننننننننن
سلام شهید گمنام عزیز . عزتت پایدار . شکر هندوستان و شکر مازندران هر دو شیریند ولیکن این کجا وآن کجا .
شهید گمنام عزیز میدانی سه روز تشنگی در محاصره دشمن در کانالی چه معنا دارد ؟ می دانی بوی گاز خردل چیست ؟ می دانی کشاندن مجروح به عقب بعداز سه روز تشنگی در هوای ۴۷ درجه چه معنایی دارد ؟ می دانی جمع کردن تکه های بدن همرزمانت برای شناسایی چه معنایی دارد ؟ می دانی صدای لاتحرکو اجنبی از سی و پنچ متری با خشاب خالی چه معنایی دارد ؟ می دانی نفس های آخر یک رزمنده با عکس خانواده اش وچشم دوختن بی نهایتش چه معنایی دارد ؟ می دانی تسلیم نشدن تا تیر آخر وتحمل آتش تهیه جهنمی چه معنایی دارد ؟ می دانی شخم زدن کانال و محور چه معنایی دارد ؟ شصت های زمانی را دیده ایی ؟؟
می دانی وقتی دشمن مقاومتت را در کانال می بیند افراد ت را با صدها شصت زمانی سوراخ سوراخ میکند ؟ می دانی بعداز سه روز تشنگی و گرسنگی صدای ممد ممد یاسر .... ممد ممد یاسر ... چقدر دلنیشن است؟ می دانی ترکشهای بدنت حقیرند در مقابل بدنهای بی سر چه معنایی دارد ؟ می دانی جنگ تن به تن سر نیزه باخشاب پر دشمن چه معنایی دارد ؟ می دانی گذشت در جنگ یک طرفه واز جانب ما بود ؟ می دانی مادر شهیدی در محله سراغ پسر مفقودش را بگیرد چه بگویی ؟ می دانی معنی ( مگه شما چند نفر باهم یکجا نبودین ؟؟؟ پس چرا خبر نداری ؟؟؟ ) یعنی چه ؟
می دانم که می دانی و می فهمی ؛؛ آیا از ما بهتران نمی دانند ؟؟؟؟
چرا می دانند و نمی خواهند بفهمند .... والسلام .
سلام گلم شهید گمنام ... خوبی ؟
با اجازت یه سلامی خدمت جانباز م ر ک هم داشته باشم .. خوبی گلم ؟ وووی حالا قهرت چیه ؟ من که بخشیدمت تو هم ببخش .. سلام به سایر حضار در جلسه ..
شهید گمنام من باشما خیلی حرف دارم ولی واقعا بیانش دل شیر می خواد حالا بازم من با ایما اشاره میگم تو خودت با اون زیرکی و فراستی که داری اصل مطلبو بگیر ..
گلم یه بار علی جانبازم ... حالش خیلی بد شد مشکل کلیوی و مجاری داره خیلی زیاد ..
آره می گفتم یه بار زنگ بهش زدم .. یه دفعه دیدم صدایی مثل شستن و خش خش پلاستیک میاد .. مردم مردم فکر کردم خدای نکرده علی من پرستو شده الان تو ... زبونم لال هرچی صدا می زدم کسی جوابم نمی داد ... بعد چند دقیقه صدا زدنم که فایده نداشت .. گوشی رو قطع کردم یه بهانه جور کردم به یه جانباز شهرستانی زنگ زدم بعد حرفام گفتم از حاجی خبر داری ؟ گفت چطور مگه ؟ گفتم همین جور ! گفت خوبه الان باهاش حرف زدم
گوشی رو که قطع کردم سرم رو مهر خم شد .. الانم که دارم می نویسم از به یاد آوردنش ...
خلاصه عصر دوباره به علی زنگ زدم با شرمندگی گفت حالم خوب نبود خلاصه گفتنی ها را از حالش بهم گفت ..بعدم گفت دعا کن شهید بشم !
بغضم ترکید بهش گفتم دردت بخوره تو سرم بذار یه دکتر دیگه بیارم بالا سرت .. قبول نکرد . گفت باید دکتر خودمان باشد تا هزینه هاشو قبول کنند ..
گفتم همه دار و ندار من فدای یه تار موت پول چه ارزشی داره در مقابل یه روز نفس کشیدن بیشتر تو .. خلاصه قبول نکرد که نکرد که نکرد و حالا من در هول و ولای اون نه شب میشناسم نه روز ..این فقط یه ماجرای ارتباطم با جانباز است ..
نتیجه : اخوی می دونی در این ماجرایی که گفتم من الان از دو ناحیه رنج می برم
یکی از آن روز تا حالا همش فکر می کنم اگه دکتر معتمد خیلی متخصص به حال جانبازان نباشد .. تخصص کافی برای درد آنها نداشته باشد چی میشه ؟
دوم که این همه اصرار به خاطر نگرانی من برای حال جانبازان است اما اگه تو فکر یه از خدا بی خبری در حقم یه شائبه ناحق ایجاد شد مثلا فکر کرد که من برای انتخابات دنبال رای هستم چه خاکی به سرم کنم .. حالا هی بیا قسم کبری صغری بخور !
چیه می خندی .. بایدم بخندی تو که حال منو نداری ؟ خو دارم صاف و صادق مشکلات سر راه خدمت کردن به جانبازانو می گم ..
اخوی این مسئولین که زدن به دنده بی خیالی ما خودمون باید یه فکری بکنیم .. من هم مثل شما دوره نوشتاری رو گذروندم ولی الان زمان عمل کردنه ..
بخدا اگه الان گرفتاریم نبود هر ماه یه گزارش از حال جانبازان در بیمارستانهای کشور برای سایتها ارسال می کردم .. خب چیز زیادی نمونده اما تا اون موقع اگه فکری به ذهنت رسبد بهم بگو ..،
حالا با اجازه دیگه برم تا کامنت بعدی آقا داره صحبت می کنه .. برم ببین فرمایشاتشونو ..
خداحافظ شهید گمنام ... خداحافظ جانباز م رک منم هم چنین خاطرتو خیلی می خوام مثل علی و بقیه ... خدا سایتو بالای سر زن و بچت حفظ کنه ..
شهید گمنام خوبی ؟ آقا جان از همون دور اقلکن یه لنگه کفش بهمون پرت کن که بفهمیم نظرت چیه ؟
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi