شناسه خبر : 34634
پنجشنبه 31 ارديبهشت 1394 , 12:27
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چشمه ناتمام حضور حاج ناصر ربانی!

... او کسی نبود که بخواهد رنج هایش را برای گوش سنگین و نامحرم دنیا و انسان های کوچک واگویه کند...

شهید گمنام - آدم های بزرگ همین طورند. لبخند و شادی شان را همیشه می بینی و غم هایشان را نه! مصداق حدیث امیرالمومنین "المومن سُروره فی وجهه و حُزنه فی قلبه ..." یعنی فرد باایمان شادی اش در چهره اش است و غصه اش در قلب و درونش... حاج ناصر هم همین طور بود.

... چقدر احساس رضایت و خرسندی کردیم از اینکه تنهایش نگذاشتیم و در همین روزهای اخیر، احوالپرس حال حاج ناصر بودیم... چقدر وقتی خبر رفتنش را از میان خودمان شنیدیم، در عین غم سنگینی که داشتیم خوشحال شدیم که از او غافل نبودیم و در همین نزدیکی و در همین چند روز گذشته، پای جویبار حرف هایش نشستیم و از برکت وجودش بهره مند و سیراب شدیم.

 با شنیدن خبر پرواز حاج ناصر، متوجه شدیم که نام ایوب قهرمانان دفاع مقدس، حقیقتا" برازنده این بزرگ مرد و قهرمان صبور بود. هرجا که حاج ناصر را دیدیم، چه در حین مصاحبه و چه در هر جای دیگر، به غیر از خنده و روحیه و امید چیز دیگری در وجود او نیافتیم ... و او به همین اندازه هم روح بزرگ و سینه فراخ و وسیعی داشت!... به وسعت پنهان کردن غصه ها و رنج ها و دردهایش در دل این دریای بزرگ!

 ... او کسی نبود که بخواهد رنج هایش را برای گوش سنگین و نامحرم دنیا و انسان های کوچک واگویه کند... اما فکر بعیدی هم نیست که غیر از عوارض مجروحیت ها و بیماری ها... داغ فرزند، حاج ناصر را بیتاب رفتن کرده باشد!... حاج ناصر ربانی جانباز قهرمانی بود که نخواست با اعداد و ارقام مقدار بزرگی اش اندازه گیری شود و اجازه نداد با اعداد دنیایی، ایثار او را محاسبه کنند... چراکه محاسبه خود او نیز اینگونه مادی نبود و به همین دلیل هیچ گاه برای گرفتن درصد، پایش به بنیاد شهید باز نشد.

... به عنوان یک اسطوره ایثار و صبر، غریب بود و غریبانه رفت اما آن دسته از کسانی که او را می شناختند و با او هم نشین بودند، شیفته مرام و معرفت و مسلک حاج ناصر می شدند و حتی در یک بار دیدار او، از هر آشنایی با او آشناتر می شدند!

یادآوری چهره رنج دیده اما آرام و مطمئن و خرسند حاج ناصر و خنده های حاصل از رضایتش، باور این موضوع  که او دیگر در میان ما نیست را بسیار سخت می کند... کسی که به یقین به بلندترین مقام نزد خداوند یعنی مقام " تسلیم و رضا " رسیده بود و در عرش او را در مقام " صابران" ستایش می نمودند.

جسم حاج ناصر ربانی از میان ما رفت اما راه و مسلک او یعنی استواربودن و رضایت داشتن، تسلیم بودن و صابر بودن، ایمان داشتن و به یقین رسیدن، خندیدن و شکایت نداشتن و ایثار و جوانمردی از او به یادگار مانده و یاد او هرگز از یاد نخواهد رفت.

اینستاگرام
او کسی نبود که بخواهد رنج هایش را برای گوش سنگین و نامحرم دنیا و انسان های کوچک واگویه کند.....
........
...
روحت شاد جانباز مظلوم .. روحت شاد اسطوره ایثار و صبر .. روحت شاد پدر روحانی من !
باز هم حرفهای ناگفته بر لوح دلم ماند .. ای کاش زودتر می نوشتم تا برایت بگویند دغدغه های مرا به تو آنان که محرم رازند و انسانهای بزرگ ..گرچه من شک ندارم روح پرفتوح تو تا آخرین لحظه زندگی ام .. تا زمانی که تو را پای میز عدل الهی ببینم در کنار ما خواهد بود !
روحت شاد .. سلام مرا به شهید صابر شهید نصرالهی برسان ..
................................................................
................................
..............
پدرجان چه خوب کردی که رنج هایت را برای گوش های سنگین دنیا نگفتی که بخدا من فقط گوشه ای کوچک از رنج کم لطفی هایم را برای گوش های بالیاقت انسانهای بزرگ گفتم ولی آنها هم کم لطفی کردند چه کم لطفی ای ... بگذریم !!!!!
و چه بگویم از آن عزیز با لیاقت و با شانی که با شنیدن اندوهم ... منه چوخ دله الوب دوور ... ؟؟؟؟
خداییش یکی بگه سی کیلومتر دورتر از جاده ساوه ...کجاست ؟؟؟؟؟؟
به یاد اون روزا که حاج ربانی به عشق ولادت مولایش امام حسین ع مداحی می کرد ... حاج آقا روحت شاد ..خوش به حالت که همنشین مولا امام حسین ع شدی ..
چون حسین قویدی بو دنیایه قدم

یازدی گویا بو سوزی لوحه قلم

ان فی الجنة نهرا من لبن

لعلیّ و حسین و حسن

گوردی جبریل گلوب مقصد اله

مقصدیدی اولا بو شاهه للـه

ایستدی عامل اولا بو عمله

گلدی دیدارینه دلده بو سخن

ان فی الجنة نهرا من لبن

لعلیّ و حسین و حسن

عرض ائدوب ای گل گلزار رسول

ای جگر گوشه ی زهرای بتول

بیر دانیشدیر منی چوخ ائتمه ملول

تا دیوم شوقیله لای لای سنه من

ان فی الجنة نهرا من لبن

لعلیّ و حسین و حسن


جانباز قهرمانی بود که نخواست با اعداد و ارقام مقدار بزرگی اش اندازه گیری شود و اجازه نداد با اعداد دنیایی، ایثار او را محاسبه کنند... چراکه محاسبه خود او نیز اینگونه مادی نبود -----
سلام بر صالحین...
سلام بر صابرین....
سلام بر مجاهدین....
سلام بر حافظین و سلام بر شاهدین...
همه این صفات بزرگ به یقین جزئی از خصایص این مرد خدا بود.
خدایش بیامرزد او را و نیز ما را که...
خدا نیامرزد ما را و کسانی را که دراین وانفسای زندگی روز مره گی اینگونه از پیرامون خویش غافلیم. و خدا نیامرزد اغلب مسئولین را!!!!!...
بازهم نوشته ات کولاک کرد و غوغا در دل بی قرارما شهیدگمنام عزیز. و چه زیبا نگاشتی جمله ی بالا را.
چون در واقع واقعه نگاری شده، گوشه ای از گفتار و نوشتارت. دستت همیشه بی درد ، تنت همیشه سالم و قدم و قلمت همیشه پایدار و باصلابت.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi