سه شنبه 26 آبان 1394 , 15:22
ایثارگران بدو ...قوانین بدو
م.ر.ک.جانباز- قصه قصهٔ غربت است اندر وطن ؛ قصهٔ پر غصهٔ سلحشوران غریب افتاده در کیان خویش؛ قصهٔ هردم ازاین باغ بری می رسد است ؛ قصهٔ علی دوغی و رجب ماست بنده ؛ که هر وقت ماستای رجب ترش میشد ؛ علی دوغی عزیز دوست داشتنی رجب ماست بند بود . قصه عاشقان بود و خنیاگران مواجب خوار. ایثارگران بدو .....قوانین صدمن یه غاز وکلا بدو ...
شما که اهل حرف بی عملید چرا دشنهٔ داشاکلی بستید ؛ شما که مرد گود زورخونه نیستید؛ چرا کباده زن گود شدید؟ شما که مرام و مسلک جماعت رزمنده و جانباز رو نمی دونید و واقف نیستید؛ چرا حسین حسین می کنید. قصهٔ شما شده مثل چوپان دروغگو ... نه کاتب خوبی هستید ونه گزمه خوبی ؛ پس چرا ادعای داروغه بودن می کنید. تا وقتی که جوجه کباب دیروزی سر دلتون گیر کرده سفارش سلطانی ندید .
بالا غیرتآ به قول جنوبیا یک کلام به بچه ها بگید خلاص. آخه ما خودمون خونه ایم آبرومون رودخونه ست ... آبرو واسه ما نذاشتید. جماعت مخلص جانباز و رزمنده رو رها کنید؛ برید دنبال کیش و مات کردن همدیگه؛ برید تیر خلاصتونو بهم بزنید چرا با دم شیر مرد جماعت بازی می کنید؟ همهٔ دنیا مال شما؛ اصلا" سند منگوله دار بنام شما؛ برای ما همین عشق ولایت و وطن پرستی کافیه ؛ همین که میدونیم یکی غم مارو میخوره دوستمون داره ؛ قبولمون داره دست نوازشش همیشه رو سرمونه کافیه به غیر ایران همه دنیا مال شما
والسلام .
بازهم مثل همیشه یکی از دلنوشته های مشتی و لوطی منش و خیلی باحال را به ثبت رساندید هزار افرین بر قلم رسایت برادر جانباز و دوست داشتنی ...
این دلنوشته را باید بصورت لوحی مزین به سردر مجلس بزنند تا هر صبح انرا بخوانند ...
عزت و سربلندی ایران مدیون رشادتهای مثال زدنی شهدا و جانبازان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدسمان است . مبرهن است در هنگامه چکاچک سرنیزه های بعثیون فقط ولایت دوستان مام پرست بیرق دفاع را برافراشته نگه داشتند .
آن هنگامه که نوامیس شهر سوسنگرد و بوستان و خرمشهر در زیر نگاه دشمن دد نظر بود ردایون فاطمی با الهام از سید وسالار شهیدان و علمدار جاوید نینوا با جان خویش سپر دفاعی از کیان ایران زمین شدند .
در آن هنگامه دیدیم که چه بزدلانی به بهانه آموختن علم و درمان خویش ؛ به فرامین امام راحل و عزت کشور پشت کرده و فرار را بر قرار پرچم همیشه سه رنگمان ترجیح دادند .
ما سر سپردگان در گاه ولایت صاحب ذوالفقاریم ؛ ما دل دادگان هاله نور امامان عصریم ؛ در جنم شیر مرد نگنجد پشت به کج اندیشان قادسی کنند ؛ منش ما پنجه در پنجه جنگیدن است تا پشت دد بر زمین کوبیم ؛
بدانند شیران خفته در بیشه های سرسبز ایران آزاد همواره ملزم به رکابان حریم ولایتند ؛ بی هیچ خم راستی و بی هیچ کن کاستی ؛
ما فرزندان مکتب فاطمی سر در ره اولاد فاطمه خواهیم داد . اعضای بدن پیش کشی ناقابل است که هنوز هم شرمنده حریم ولایتم .
عشق ما افسانه نیست ؛ عشق ما خاطره نیست ؛ عشق ما پی نوشت نامه نیست ؛ عشق ما عمل ماست ؛ عشق ما آقای ماست ؛ سر به راهت داده ایم و میدهم .
سربلند و پر عزت و سالم باشید دلاوران وطن پرست .
خدمت:
رياست محترم قوه قضاِئيه و وزراي محترم كشور ،مسكن وشهر سازي،رفاه و استانداران معزز
با سلامَ
سي و سه سال پيش در عمليات فتح المبين قطع نخاع شده از آن زمان همواره در آرزوي اجرائي شدن قوانين مناسب سازي توسط شما متخصصين متعهد به قران و سنت رسول اكرم(ص) و فرمايشات مقام عظماي ولايت هستم وتوفيق روز افزون شما را در اين امر از خداوند منان خواستارم.
تنها سؤالي كه ذهن را مشغول ميكند اينست:
به نظر شما سروران معزز 33 سال وقت كمي است براي اجراي فرامين خدا و رسول(حلف الفضول)،ولايت فقيه و قوانين مدون نظام مقدس جمهوري اسلامي؟اينجانب قادرم با طرحهاي آماده،ساده،كاربردي و علمي به روز شده در خدمت باشم اگر وتنها اگر ميخواهيد حداقل به قانون عمل كنيد.
صبر ما مستدام اجر شما با خدا.
مهدي گلستاني بخت
جانباز 70 درصد؛
اين هم قانون و دستور رهبري است اما اجرا نميشه. ما انقلاب كرديم براي اينكه قوانين شوراي اسلامي اجرائي بشه اما هيهات
در کامنتهایتان کمی ادب را رعایت کنید ....
و سعی بر هم ریختن پیامهای جانبازان را در سر نپرورانید .
فعلا با شما بیشتر از این صلاح نمی دانم صحبتی داشته باشم ؟؟؟
اگر با پیام بعدیتان عذر خواهی کردید که هیچ والا درذ پیامهای بعدیم برایتان حرف زیاد دارم ........
جانباز محترم (م ر ک )این بی ادبی را به من حقیر ببخشید امیدوارم که ایشان بی منظور و از روی جهل چنین سخنی را نوشته باشند بازهم من معذرت خواهی میکنم.
برادر (م ر ک )شما استادی بسیار دانا و فهیم هستید و من شخصا در سایت فاش برای شما استاد قلم حرمت زیادی قائلم و همیشه ارزو دارم شما بنویسید تا ما جانبازان مطالعه کنیم چون بسیار زیبا و شیوا می نگارید.........
در ضمن مدتی هست که میخواهم جویای احوالات شما بزرگوار باشم اما خیلی کم کم سری به سایت میزنم چون گرفتار کار هستم ...
استاد عزیزم بفرمائید حالتان چطور است ایا بعد از عملی که روی ترکشهای سرتان داشتید حالتان بهتر است ....
امیدوارم که همیشه خوش و خرم
انشااله خدا از غم و اندوه تجاتش بده . بهرامی جان به روی چشم دیگه مطلبی نمی نویسم . شاید شما بتونید با این ادبیات لفظی تون به خواستتون برسید .
ازروی اعتقاد تحمل کردیم زخم خوردیم تحمل کردیم ودرخانه به بحانه زخم نماندیم بازم هم برگشتیم سی سال گذشت پیرشدیم فشارهای اقتصادی باعث شد شرمنده فرزندانمان بشویم ازروی اجبارپس از سی سال رفتیم سابقه های زخم هارا نشان دادیم
برووبیا خلاصه 17 درصد دادن گفتیم دگترخودتان گفته حق بیشتری دارید پس چرا جالب بود گفتند بخاطرمشکلات مالی شرمنده وسرافکنده تربرگشتیم ودرگوشه خانه نشستیم راستی چی شد هنوز که ازجنگ زیاد نگذشته مگه میشه بهمین راحتی فراموش کرد مسول بهداشت بنیاد میگه آنهایی که یک روز دربرابرعراقی ها استادگی کردن نمیشه حقشان را ادا کرد برادر چرا حرفهایی میزنی که دلها را میسوزاند همان کمیسیونهای شما دردادن حق حرف شما را باورندارند
اگر روزی برسه که درابتدای سخرانیها یشان اسمی ارجانباز ایثارگرنیارند بخدا کمتربما اسیب میرسد چون حرفهای خودشان راهم باورندارند
فاش نیوز تشکر