دوشنبه 28 تير 1395 , 10:56
درخت تنومندِ "تجمل گراییِ" مسئولین
امیر المومنین علی (علیه السلام) می فرمایند " ای مردم با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر او سوار هستم٬ داخل شهر شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم چیز دیگری داشتم٬ پس بدانید من از خیانتکاران هستم"
سعید خداوردی (کارشناس ارشداقتصاد) - امیر المومنین علی (علیه السلام) می فرمایند " ای مردم با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر او سوار هستم٬ داخل شهر شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم چیز دیگری داشتم٬ پس بدانید من از خیانتکاران هستم" (المناقب ج ۲ ص ۹۸).
در یکی از روزهای دهه هفتاد بود که وقتی وارد محل کارم در یکی از شرکت های دولتی شدم، کپی فیش حقوقی یکی از معاونین شرکت در روی تابلو نصب شده بود که طبق فیش، مبلغ دریافتی ایشان حدود هفتصد هزار تومان بود و این درحالی بود که دریافتیِ ما به عنوان کارمندان شرکت حدود ده هزار تومان بود. یعنی در آن زمان حقوق مدیران شرکت حدود هفتاد برابر کارکنان شرکت بود.
در همان دوران، ادارات و شرکت های دولتی بسته به جایگاه و بودجه، به مدیران خود یک خودرو داخلی یا وارداتی صفر کیلومتر واگذار کردند، بدین صورت که در فیش آن ها مبلغ هفت هزار تومان به عنوان قسط خودرو کسر و مبلغ هشت هزار تومان نیز به عنوان حق بنزین به حسابشان واریز می گردید. یعنی علاوه بر تحویل رایگان یک خودرو، ماهیانه هزار تومان هم هزینه سوخت به مدیران پرداخت می گردید و توجیه آن هم این بود که در عوض، مدیران از خودروهای دولتی استفاده نمی کنند، در حالی که مدیران صبح وقتی وارد محل کار خود می شدند، خودرو را در پارکینگ پارک کرده و از خودرو دولتی با راننده استفاده می کردند!.
در همان زمان به یکی از روحانیون معزز که نماینده مجلس بود، مراجعه و با بیان مشکلات ناشی از این گونه رفتارها، خواستار پیگیری مجلس و جلوگیری از این پرداخت ها شدیم که متاسفانه ایشان فرمودند: "ما این گونه می دمیم، شما اگر بلدید بهتر بدمید شما بدمید! ". همین دیدگاه در بین متولیان دستگاه های مختلف بود که به جای پیگیری امر، از آن زمان به بعد، فیش ها در داخل پاکت چسب خورده ارسال می شد تا کسی از این گونه پرداخت ها مطلع نگردد.
غرض از بیان مطالب بالا این است که شروع این رفتارها به دولت سازندگی باز می گردد که پس از پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی، با ترویج تجمل گرایی و اشرافی گری در جامعه، بذر این گونه مسائل را در زمین انقلاب و کشور کاشتند و از آن زمان تا امروز این بذر در جای، جای این کشور ریشه دوانده و تبدیل به درختی تنومند شده که همراه خود بعضی از مدیران ضعیف النفس را به فساد کشانده و نکته قابل ملاحظه آن است که بسیاری از مدیران امروز دولت تدبیر و امید که باید با این فساد به طور ریشه ایی برخورد نمایند، همان کسانی هستند که خود این بذر را کاشتند!
مقام معظم رهبری در سال های مختلف بارها در دیدارها و پیام های خود بر ضرورت پرهیز از دنیا طلبی و تجمل گرایی خصوصا" در بین مسئولان تاکید داشته اند. ایشان در خطبه های نماز جمعه تهران در 23/4/1368 فرمودند: " اگر دل های حکام و زمامداران به نور معرفت و حقیقت روشن شده باشد، تجمل و تشریفات و اسراف و برخورداری های زیاد و خودرأیی و تکبر و استکبار، جزو لوازم حتمی زمامداری آن ها محسوب نمیشود". رهبر معظم در بیانات خود در اجتماع بزرگ مردم در صحن مطهر رضوی در 1 / 1/ 1368 می فرمایند: " اگر یکی از مسئولان دارای ثروتی باشد، مال و منالی داشته باشد، خانه آن چنانی داشته باشد، وضعیت آن چنانی داشته باشد، این یک امر منفی است".
معظم له در دیدار نمایندگان شوراها با ایشان در 27 / 4 / 1381 فرمودند: " کارهایی نظیر سفرهای بیهوده، تجمل گرایی و حقوق های گزاف، خلاف عدالت است و باید از آن ها پرهیز کرد ". ایشان همچنین در آستانه سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و از تریبون نماز جمعه ضمن بررسی نقاط ضعف سه دهه از انقلاب بیان کردند: "یکی از ضعفهای نظام، گرایش برخی مسئولان به دنیا طلبی، مادی گرایی، ثروت، تجمل، تشریفات و اشرافیگری است که نتیجه این گرایش نیز، گسترش این روحیه در میان مردم و جامعه است. باید تلاش شود تا مصرف زدگی و حرص به دنیا کاهش پیدا کند و این نقیصه از جامعه برطرف شود."
رهبر جامعه به عنوان پدرمعنوی جامعه اسلامی که وظیفه نظارت بر عملکرد و ارشاد مسئولین و مردم را برعهده دارد، با تیزبینی ضمن شناخت آفت موجود در نظام، مکررا" نقاط ضعف را بیان و از مسئولین پیگیری آن را مطالبه می نمایند و این مسئولین در قوای سه گانه هستند که باید گوش به فرمان ایشان و با استفاده از ارشادات ایشان، نقاط ضعف موجود را پیگیری و رفع نمایند ولیکن متاسفانه علیرغم تاکیدات مکرر معظم له در طول سال های متمادی بر دوری از تجمل گرایی و اشراف گریی در بین مسئولین که فساد را در جامعه و در بین مردم گسترش می دهد، هیچکدام از قوا نه تنها به درستی به وظایف خود عمل نکردند، بلکه گاهی خود نیز به آبیاری این نهال پرداختند تا امروز شاهد چنین مسائلی در جامعه باشیم!
در آخر، متن سوگند نامه نمایندگان مجلس شورای اسلامی را برای یادآوری به سرکار خانم"فاطمه حسینی" نماینده محترم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و دیگر نمایندگان محترم مجلس ذکر می نمایم تا بر طبق سوگندی که یاد کرده اند، پیگیر مطالبات به حق مقام معظم رهبری باشند که در خطبه نماز عید فطر امسال فرمودند "با پدیدهی اشرافیگری و برداشتهای نامشروع از بیتالمال باید به شدت برخورد شود. اگر این مسئله پیگیری نشود، اعتماد مردم به نظام سلب خواهد شد".
متن سوگندنامه نمایندگان:
"من در برابر قرآن مجید به خدای متعال سوگند یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد میکنم که پاسدار حریم اسلام و نگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی، ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم. همچنین ودیعهای که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف، وکالت، امانت و تقوا را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم، از قانون اساسی اطاعت کنم و در گفتهها و نوشتهها و اظهار نظرها استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنان را مدنظر داشته باشم".
بیاد داشته باشیم هنگامیکه بی وجدانی در جامعه حاکم شد, نام هیمنه مردان باوجود را زیر آسفالت معابر و تابلوهای کوچه ها دفن کرده اند .
بیاد داشته باشیم زمانیکه روبه صفتان زشت خو , اعمال و گفتار شما را تصدیق میکنند ویروسی کشنده در فتوت انسانی شما نفوذ کرده است .
بیاد داشته باشیم زمانیکه تبلیغات دشمن و دشمنان برعلیه ما زیاد شد یقینا در راه درست در حال گام برداشتن هستیم و عقب نشینی حکم سم مهلک برای ماست .
بیاد داشته باشیم هنگامیکه از زیر سایه نورانیت اهل متصل به ملکوت خارج شده باشیم , تمام دنیا را سیاه تر از آنچه دیگران می بینند خواهیم دید .
ایرانیان بیاد داشته باشند از ازمنه آرامیان تا تورانیان و پس از آن نام دشمن همان دشمن است و هرآنکس که در لباس دوست , دستی بلند کردو سلامی داد هنوز هم دشمن است و دشمن باقی خواهد ماند , پس به دشمن پشت نکنید که ایرانی همیشه از پشت خنجر خورده است .
دلاوران و رزم آوران و نامداران ایران , در این دوران جنگ سلاحهای اتمی و بیولوژیک بیاد داشته باشند دشمن دیگر نیازی به آتش افروزی و کشتار نژادی ندارد , باسیاست دیپلماسی و روشنفکری و اصلاح عملکرد سیاسی و محوریت دروغین تفکر گفتگوی فیس تو فیس , آخرین تیر کلت کالیبر چهل و پنچش را در جمجه ناشی ترین خوشبینان تمدن زده غربی خالی خواهند کرد .
بیادداشته باشیم , بیاد داشته باشند , بیاد خواهند آورد کسانیکه محو تماشای چهره بزک کرده سیاست آیزن هاورها و نیکسونها و اف کندی ها و هنری کیسنجرها و مادلین آلبرایتها شدند هنوز در حال دادن تاوان سختی بخاطر جهلشان هستند .
نام وعزت و مرام و جوانمردی پولاد مردان راستین این مرز و بوم را بعد از پایان دفاع مقدس بر سر کدامین میز سیاس چهار قاب ریز غربی براحتی باختید که اینچنین با غرض و بغض و کینه به سلاخی آنها همت گماشتید .
رادمردی و منش یکه سوران فلات پهناور ایران زمین به بلندای آسمان آبی خلیج پهناور همیشه فارس ایران زمین است که مهر تایید آنرا عزت و عظمت دماوند و سبلان و شیرکوه ضمانت کرده اند . یا علی مدد.
خدمت بزرگوار همیشه سربلندم . جناب دکتر حاج بهروز ساقی سلام علیکم .
همچنین عرض احترام و سلام دارم خدمت دلاوران گمنام سایت که با پهنای وسیع قلوبشان درک حاجت همرزمانم را کرده و لبیک گو ایثارگری می کنند .
نام عزت مام وطن . ونام شما بلند مرتبه باد . یا علی مدد .
امروز وضعیت ارگانهای حکومتی طوری رقم خورده که از ملاحظات سیاسی و باند بازی گذشته بلکه مسئولان با اتحاد در مقابل مردم بشدت هوای همدیگر را دارند و اعتناعی به درخواستها و شکایات مردم ندارند و هر طور مایل باشند عمل میکنند. بنابراین عاشقان ولایت همراه با مردم مستضعف و بلا دیده چاره ای نداریم جز اینکه فقط پناه ببریم به خدای متعال و از او استعانت بجوییم.
با خود فکر میکردم اگر مشکلاتی از قبیل "بیکاری"، "بیپولی"، "تبعیض" و... روبرو بودم که هستم صدای اعتراض خود را چگونه به گوش مسئولان میرساندم. به آنها نامه می نوشتم که وقت خواندن نداشتند . اگر در شهرستان زندگی میکردم، بار سفر میبستم و به پایتخت میرفتم و صدایم را به گوش مسئولان میرساندم یا وقتی رئیس جمهور یا مقام مسئولی به شهرم سفرم میکرد در جریان سخنرانی و یا دیدارها با شعار، دست نوشته و یا فریاد صدایم را به گوش آقایان مسئول میرساندم؟
قطعا در این میان گزینه سوم گزینه در دسترس تر و کم هزینه تر است. وقتی رئیس جمهور یا هر مقام مسئول دیگر پشت تریبون قرار میگیرد از آن بالا به خوبی بر روی جمعیت تسلط دارد و میتواند شعارها و پلاکاردهای مردم را مشاهده کند. به نظر میرسد اصلا مقام مسئول سفراستانی را با این هدف انجام میدهد که با مشکلات کشور آشنا بشود و گرنه چه احتیاجی به سفرهای استانی.
وقتی خودم را جای مردم مناطق محروم میگذارم میبینم دوست دارم وقتی مقام مسئولی به شهرم میآید دوست دارم به جای اینکه او حرف بزند، من حرف بزنم و مشکلاتم را به او بگویم. روسای قوا که صداوسیما را برای حرف زدن در اختیار دارند چه احتیاجی است وقتی سفر استانی میآیند هم سخنرانی کنند و همان حرفهایی را بزنند که میتوانند در تلوزیون آن را تکرار کنند.
مردم باید حرف بزنند آقای رئیس جمهور
مردم مشکل دارند و میخواهند این مشکلها حل شود و برای حل این مشکلات حاضرند حتی خود را آتش بزنند تا مقامی درد آنها را بفهمد. شاید بهتر بگوییم مردم دوست دارند به جای اینکه مقام مسئول به پشت تریبون برود آنها میکروفون را در دست بگیرند و از مشکلات خود بگویند.
در این میان باید بگوییم برخورد رییس جمهور روحانی با شعارهای مردم کرمانشاه چندن مطلوب نبود. رئیس جمهور در واکنش به شعارهای مردم در مورد برخی مشکلات کشور گفت:" گوش نمی کنید مدام شعار می دهید با این شعارها که مشکلات حل نمی شود."
رئیس جمهور باید بداند این شعارها به خاطر مشکلات است. شاید مردم در یک دهه گذشته اینقدر مشکل داشتهاند که به خوبی میدانند سخنرانیها چندان عملیاتی نمیشود و در مقام سخن باقی میماند.
شاید برخی بگویند تعدادی از این شعاردهندگان نه به خاطر دغدغه های اقتصادی بلکه به دلیل اهداف سیاسی، شعار اقتصادی می دهند تا بعد در رسانههای خود تیتر بزنند "اعتراض مردم به رئیس جمهور" اما آنها هم به عنوان بخشی از مردم می توانند با انگیزه های سیاسی یا اقتصادی، اعتراض کنند.
رییس جمهور به عنوان کسی که با رای مردم به قدرت رسیده است باید پاسخ گوی مشکلات آنها باشد. شاید بهتر بود رئیس جمهور سخنرانی خود را قطع میکرد و به شعارهای مردم گوش و اجازه میداد مردم حرفهای خود را بزنند. اصلا باید می گفت مردم باید حرفهای خود را بزنند. اگر مردم در سفرهای استانی از مشکلات خود نگویند رئیس جمهور چگونه متوجه مشکلات استانهای و شهرهای کشور شود. اصلا اگر قرار بر گوش نکردن به صحبت های مردم باشد چرا یک رئیس جمهور باید به سفر استانی برود؟
معمول بر این است که مسئولان برای اینکه خود را موفق نشان بدهند سعی میکنند در گزارشهای خود به مقام های بالاتر از پیشرفتهای بگویند و هیچگاه اشاره ای به مشکلات و کاستی ها نکنند.
بهترین راه برای درک مشکلات مردم ارتباط مستقیم بین مقامات و جامعه است و قطعا خود جامعه بهتر از هر نهاد دیگری میتوانند از مشکلات خود سخن بگویند.
مسئولان ما بهتر است به جای سخنرانیهای زیاد کمی هم بشنوند.