شناسه خبر : 57211
دوشنبه 04 دي 1396 , 12:07
اشتراک گذاری در :
عکس روز

خودباوری؛ راز تفاوت انسان ها

بارها خودتان دیده اید که فردی جانباز توانسته فعالیت های فوق تصوری داشته باشد تا آنجا که یک فرد سالم به مراتب نمی تواند چنین کارهای مشابهی کند.

مرتضی قنبری وفا - هرگاه افراد معلول به مرز"خود آگاهی" می رسند، توانایی آنان از آدم های به ظاهر سالم به مراتب بیشتر است.

 خود بنده شاهد فعالیت های اجتماعی اینگونه گروه ها بوده ام. البته این شناخت ساده به دست نیامده و فرد معلول به نحو چشمگیری به خلاقیت در مهارت های زندگی دست می یابد. البته یک نکته فراموش نشود. اول یک (جانباز با یک فرد معلول متفاوت است)، دوم اینکه (یک جانباز در واقع یک معلول است).

 اشتباه نکنید. تناقضی در کار نیست، یک جانباز در دفاع از دین و میهن خود به مرز معلولیت رسیده و یک قهرمان ملی است، اما در برخی اوقات در زندگی روزمره به محدودیت هایی برخورد می کند که بستگی مستقیم به نوع معلولیت او دارد.

 برای مثال یک جانباز دو چشم نابینا یک جانباز 70 درصد است و یک جانباز ضایعه نخاعی هم یک جانباز 70 درصد است ، اما حضور این افراد در خانواده یا جامعه کاملا" متفاوت است و اینجا این جانباز باید خود را به مرز خود باوری برساند که تا چه مقدار نیاز به کمک اطرافیان خود دارد.

 این تفاوت تا آنجا محرز است که دو جانباز مثلا" هر دو نابینا، کاملا" با هم متفاوت هستند. منظور بنده این است نوع معلولیت یک تعریف مجزا دارد و طرز تفکر آنان یک تعریف دیگر، بارها خودتان دیده اید که فردی جانباز توانسته فعالیت های فوق تصوری داشته باشد تا آنجا که یک فرد سالم به مراتب نمی تواند چنین کارهای مشابهی کند.

 در ضمن اینکه یک جانباز، زندگی اجتماعی اش زیر ذره بین مردم عادی و نگاه تیز رسانه هاست، به همین سبب هرگاه یک جانباز معلول به آن درجه خودباوری می رسد، رسانه ها علاقمند می شوند با زندگی این "نخبه ها" صحبت کنند و وارد حریم خصوصی زندگی آنان شوند.

 بله درست است این گروه جانبازان "نخبه" هستند، چرا که توانسته اند به مهارت های زندگی با حداقل نیاز به دیگران دست یابند و با نگاه به نیمه پر لیوان محدودیت را مغلوب کنند.

 متاسفانه در گروهی دیگر هستند افرادی که با داشتن معلولیت به مراتب کمتر، به قولی خودشان را ول کرده و خود را وابسته به دیگران می کنند که یکی از دلایل علاقه رسانه به پرداخت به زندگی خصوصی جانبازان معلول نشان دادن این افراد به عنوان یک الگو به آنان است تا آنان هم به مرز خود باوری برسند.

 همه چیز برمی گردد به طرز تفکر معلول یا جانباز از (حیات و زندگی) است و اینکه تلقی آنان از فلسفه زندگی چیست.
به هر حال هیچ یک از افراد جانباز و معلول زندگی همانند نیستند. شاید نزدیک به باشند اما باز هم تفاوت در زندگی آنان مشهود است، به طوری که گاها" دیده می شود افراد معلولی هستند که از شرایط خود و زندگی خود راضی نیستند و به پوچی می رسند، اما در زندگی جانبازان به دلیل داشتن ارزش های دینی و میهنی از زندگی خود کاملا" راضی و از زندگی خود لذت می برند

 راز این تفاوت ها در زندگی معلولین و جانبازان (خود باوری) است و امیدواریم همه این افراد به این مرز زندگی برسند تا هم خودشان شاد باشند هم دیگران را شاد کنند.

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
جناب آقای قنبری وفا سلام . واضح توضیح دادید . خیلی خوب بود .
بنده عقیده ام اینست جانبازان نخاعی از گردن به پایین باید بهترین خدمات ویژه
حال حاضر در دنیا را دریافت نمایند . ولی متآسفانه مسولین با دادن مقداری ناچیز
حق پرستاری تمام مراحل سخت نگهداری از این دلاوران را به همسرانشان واگذار
کردند . بازهم عقیده دارم کلا نخاعی ها لایق بهترین خدمات به روز دنیا باید باشند .
اصلا شوخی نیست که یکنفر سی و پنج سال فقط روی تخت خواب دراز کشیده باشد .
وبه سقف وخیر شود .
اصلا شوخی نیست یک نفر سی و پنج سال با ویلچر گذران زندگی کند واقعا سخته واقعا
دل بزرگی میخواد .
دوستانم بمن میگن حاجی سختت نیست یه دست ویه پا و یه چشم نداری ؟
منم میگم خدارو شکر میکنم که میتونم ببینم ...راه برم ... و با دستم رانندگی کنم .

آقای قنبری وفای عزیز واقعا نخاعی ها ایثارگر واقعی و مشهود جامعه هستند ولی حقانیت اونا
هنوز در جامعه ما بخاطر بلاهت عده ایی نادان به چشم نمی آید .
عزتت زیاد .
بسم الله . ببین بعد یه روز سخت چی دیدم ؟ دوست داریم ما خیلی . اما انگار باید یه توضیحاتی هم به شما بدیم تا حساب کار بیاد دستتون . همه دنیا رو به شما بدن ولی ما رو هیچ حساب نکنند اصلا ناراحت نمیشم . بازم کمه . بهتون باید بیشتر بدن . آخه من می دونم شما الان چه زجری می کشید . اما این دلیل نمیشه این مطالب را بنویسید . تو نوشته تان خیلی جانب انصاف را رعایت نکردی .
عزیزم وقتی دفاع مقدس شد یه معلول با اینکه از لحاظ جسمی خیلی در محدودیت بود اما احساس وظیفه کرد و پا به پای شما در سخت ترین شرایطهای عملیات هم آمد . چطور می خواهید اجر آن معلولی که از کوه و کمر کردستان بالا رفت و شهید شد را ضایع کنید . شما جانبازان سالم بودید که در این راه قدم برداشتید . خب شما جانباز برگشتید تا ببینید درد معلولیت چقدر زیاد است. دستتون درد نکنه اما اون معلول فقط یه رزمنده ساده ماند و همه فراموش کردند اون کی بود ولی شما جانبازان اسمتان ماندگار شد . اگه معلولی در کنار شما جنگید حالا می فهمید او چه زجری کشید . آن روزها که یه معلول را خیلی درک نکردید حالا هم که به درد یه معلول رسیدید بازم درکشون نمی کنید . عزیزم مهم اون اعتقاده است که ممکنه یه جانباز بعد از جانبازی شالوده ارزشهای شهداییش را از دست بدهد ولی یه معلول با وجود همه مظلومیتها و محدودیتها بازم سر مرامش با شهدا باشد . عزیزم شما اصلا بی خیال نوشتن درباره معلولین بشو . این مطالب باعث کدورت و ایجاد نقطه سیاه درباره جانبازان تو ذهن معلولین می شود . شما بیا برو همین جانبازتونو که خبرش صدر سایت شده جمع کن بعد بیا از تفاوت بین جانبازان و معلولین بگو . یعنی چی معلول به پوچی می رسه اما جانباز نه ؟ وقتی در سایت ایثار و شهادت مطلب می فرستید مراقب تراوشات ذهنی خودتان باشید لطفا ... خوبه بگم دوستون ندارم دیگه !؟
برادر عزیز معلول با سلام
برادر عزیزم بنده که جانباز 70 درصدم حداقل نسبت به مردم عادی خیلی خیلی بیشتر با درد شما آشنا هستیم .
چطور است که با داشتن معلولیت ، در سخت تریت شرایط کوهستانی کردستان عملیات را تحمل کردید ولی حال درد دل چند جانباز خاطر شما را مکدر کرد؟
ما تازه به کمترین رنج هایی که تحمل می کنیم اشاره کردیم ، از اینکه جانبازان در صدر اخبار سایت است نام بردید ، حال بدانید که به بدترین درد جانبازان رسیده اید ، آنجا که تیتر می زنند که به جانبازان چه امتیازهایی می دهند و از فردایش نگاه مردم گره می شود در چشممان و برقش چشم ما را کور می کند .
برادر معلولم اگر بگویی دیگر دوستت ندارم ، در واقع دلم را میشکنی ، با خودم می گویم وقتی یک معلول حرفم را تحمل نمی کند از سایرین چه توقعی باید داشته باشم؟
عزیزم ، کلی سخن گفتی و وارد جزئیات نشدی تا ببینم دردت چیست ؟ من ، کجا شتاب کردم؟ کجا به انحراف رفتم؟
اگر گفتم بعضی از معلولین به پوچی می رسند ، به عین دیدم که معلول نخاعی گریه میکرد و آرزوی مرگ میکرد یا معلول نابینایی که می گفت از دیدن سیاه بودن زندگی به مرز جنون رسیدم و اگر خدا فقط یکروز در حد یک سایه ، روشن به من دید میداد حاضرم دیگه به زندگی ادامه ندم.
نمی دانم چرا بعضی وقت ها ذره بین روی نوشته ها می گذارند و فقط ایراد می گیرند ؟ در کامنت م.ر.ک جانباز یک دنیا زندگی موج می زد ، چطور با خوش بینی به جای افسوس خوردن و کفر گفتن بخاطر حیات و زندگی شاکر خداوند بود.
برادرم ، این ها را ببین .
حال نام جانبازان ماندگار شد؟ خدا را شکر ، ما به همین ماندگاری قانع هستیم ، همین ماندگاری نام جانبازان است که آنان به پوچی نمی رساند.
از شما ممنونم ، خیلی خیلی ممنونم که باعث شد من هم حرف های خودم و یک جمعی را بزنم.
مگر فکر میکنید خوشی زیر دلمان را زده ؟ من جانباز را بطور کامل از یک معلول متمایز و تفکیک نکردم ، بالاخره قسمتی از دردهایمان مشترک است ، آن هم خواست خداوند بود ، مگر می شود به سرنوشتی که خداوند برای ما رقم زد کفر بگوئیم؟
خوشا بحال شهدا رفتند و این روزها را ندیدند ، ندیدند جانباز نخاعی که 35 سال روی تخت ترک های دیوار را میشمرد و به مرز رقم میلیون رسیده متهم به رانت خواری شده ، نرد بامی شده که عده ای یکشبه شدند شهرام جزایری ، بابک زنجانی، جانباز روی تخت آفتاده کله گنده ها به اسم آنها سر از آنتالیا در می آورند.
کجایی مومن؟ اشک ما رو در آوردی ، شهدا یک بار جان دادند ، ما هر روز ده بار جان میدهیم ، دیگر هالوپریدول و آلانزاپین و ... نمی گذارند شب تا صبح فقط دو ساعت با آرامش بخوابیم.
تازه نسل جدید ما را زیر سئوال می برند که شما انقلاب کردید و جنگیدید ، به ما چی رسید؟ چرا پول نداریم؟ شغل نداریم؟ ماشین و خونه نداریم ، پس برای چی جنگ کردید؟
حالا معلول عزیز حاضری یکروز خودت را بجای ما بگذاری ؟ بیا بشین روی این صندلی مخمل جواب دیگران بده ، اگه میتونی بسم الله و گرنه سکوت کن و بگذار ما هم سکوت کنیم .
موضوع را نپیچون دیگه . اصل حرف همان است که گفتم .

بعدم تو تن صدا رگه ای هست که همیشه به گوش آشناست . با هر چی هم تغییرش بدید بازم همونه . یه رو دست زدم بهتون که قصد خیر بود ولی بعضی ها خراب کردن . کاشکی ساکت می شدم و آن روز به امید واهی در این راه قدم نمی زدم . ببین تا آخر عمر هی می خواهید فیلنم دربیارید . نمیشه . جبران نمیشه . من دوست دارم همیشه تا آخر خط بیام ولی تهش بگویم دالی موشه ! اما اعتراف می کنم دو بار با اطمینان کاری را انجام دادم بعد فهمیدم ای بابا قضیه چیه دفعه سوم دیگه دارم میام تا ببینم این ماجراها تا کجا می خواد ادامه کنه . اون شب با حاج محمد تا صبح خندیدم . فک کنم تو خوابم عمیقم که بودم خندیدم . فقط گفته باشم من پیچوندنی نیستم .
م.ر.ک جانباز عزیز با عرض سلام
نگاه شما به زندگی ، بهترین نگاه به زندگی است و نیمه پر لیوان را می بینید.
شما افسوس نداشته هایت را نداری بلکه به داشته هایت تکیه کردی.
شرایط شما تقریبا" مشابه وضعیت بنده است ، من هم یک دست و یک پا و یک چشم دارم و با همین وضعیت رانندگی می کنم ، در اداره مشغول بکارم و زندگی خودم را مدیریت میکنم.
هرگز افسوس نمی خورم و شکر گذارم.
برادر من برایم جای سئوال است که چطور است با این درجه مجروحیت جانباز 70 درصد نیستید و جانباز 65 درصد می باشید.
چون شما با داشتن چند عضو از کار آفتاد مستجق 70 دصد جانبازی هستید ، گویا شما هم قربانی تنگ نظری پزشکان کمیسیون شده اید.
امیدوارم خداوند به مانده سلامتی شما خیر و عافیت دهد.
در انتها متذکر میشوم از داشتن دوستی مانند شما بسیار مفتخرم و از قاش نیوز که موجبات این دوستی ها را فراهم می کند سپاسگذارم.
سلام خدمت حاج مرتض قنبری وفای عزیزم .
در حین کمیسیون پزشکی 70 % شدم ولی چون می توانستم با پروتز راه بروم وبا یک دست کار کنم و با یک چششم هم کمی ببینم . در مقابل مقام جانبازان نخاعی از گردن سر تعظیم فرود آوردم و خواهش کردم پنج درصد از بنده کم کنند .
شکر هندوستان و شکر مازندران هردو شیرینند ولیکن آین کجا و آن کجا ...
باید یک فرقی میان من و یک نخاعی باشد ؟
حقی از لطف و حسن گفتار شما بسیار متشکرم . عزتت شما زیاد
تجربه نشان داده است جانبازان گمنام اعصاب و روان قادر به فکر کردن و خود باوری و.... نیستند و مغزهایشان در همان سن نوجوانی و یا جوانی متوقف شده است و به دلیل مجروحیت و دهها اسیب نا شناخته دیگر ، رشد نمی کند ما خانواده های این گونه جانبازان مثل این است که همیشه باید از یک نوجوان میانسال بدون توانایی های لازم نگهداری کنیم
برادر من ، متاسفانه افرادی که شما از آنها یاد کردید روح و روانشان در همان سالهای جنگ در منطقه به جا مانده و حتی با پیشرفت های زیادی که در علم پزشکی صورت گرفته این افراد از داشتن یک زنگی عادی محروم هستند.
علم پزشکی ، تنها قادر به شناسایی بیماری آنها می باشد.
حرفی که بنده در خصوص خود باوری افراد معلول و جانباز زدم مربوط به آن دسته افرادی است که روح و روانشان در حد نرمال هستند و از لحاظ فیزیکی محدودیت دارند برای مثال افرادی هستند که متاسفانه ضایع نخاعی از کمر هستند و با دستان سالم ویلچر آنان را دیگران به حرکت در می آورند.
به نظر بنده یک جانباز یا معلول باید از حداقل سلامتی حداکثر فعالیت را داشته باشند.
به هر حال حرف شما کاملا" درست بوده و جانبازان شدید اعصاب و روان از گردونه بحث ما خارج هستند.
ممنون ، تذکر شما بجا بود
راجع به مسائل مفیدتر بنویسید این بحثها دیگه چیه.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi