دوشنبه 23 بهمن 1396 , 16:11
عملکرد سیستماتیک
حمل و نقل عمومی برای معلولان در اروپا
جمعه ساعت هفت و پنجاه و هفت دقیقه صبح، ایستگاه دلفت منتظر رسیدن قطار به سمت ایستگاه روتردام سنترال هستم. قطار سر وقت می رسد و وارد می شوم. قطار شلوغ است و صندلی خالی ندارد. ناچارم سرپا در فضای خالی جلوی درب ها بایستم.
ابراهیم رحیمی - جمعه ساعت هفت و پنجاه و هفت دقیقه صبح، ایستگاه دلفت منتظر رسیدن قطار به سمت ایستگاه روتردام سنترال هستم. قطار سر وقت می رسد و وارد می شوم. قطار شلوغ است و صندلی خالی ندارد. ناچارم سرپا در فضای خالی جلوی درب ها بایستم.
یک دانش آموز معلول حدود پانزده ساله کنار من روی ویلچر برقی اش نشسته. کیف مدرسه و کیف لپ تاپش را هم پشت ویلچرش آویزان کرده. موهایش را خیلی مرتب ژل زده، یک گوشی سامسونگ J7 دستش است و بیش از همه، بندهای کفش اناری رنگ قشنگش که به دقت بسته شده بودند به چشم می آمد.
از خودم می پرسم آن مادری که هر روز این بندها را با این دقت می بندد و این بچه را تک و تنها با یک ویلچر می فرستد بیرون تا از یک شهر به شهر دیگر برود، با چه جرأت و اعتمادی این کار را می کند. ساده ترین نگرانی اش شاید این باشد که چطور می تواند از قطار پیاده یا سوار شود.
قطار به ایستگاه روتردام سنترال می رسد. پیاده می شوم و کنجکاو برای دانستن چگونگی پیاده شدنش گوشه ای می ایستم. سه مأمور قطار با یک بالابر مخصوص را می بینم که کمی آن طرف تر منتظر ایستاده اند تا قطار خلوت شود و دانش آموز را پیاده کنند.
کاملا" مشخص است که از قبل در جریان بوده اند و هماهنگی های لازم را انجام داده اند. از همه مهمتر عملکرد سیستم به اندازه ای رضایت بخش و قابل اعتماد است که اجازه می دهد معلولین هم بتوانند مثل بقیه افراد در جامعه باشند و نه محصور در کنج خانه ها...
توچقدر از یه معلول بدبخت تر بودی که این آدما دوستت بودن ... و بخاطرشون سر یه معلول داد می زدی ! قحط الدوست بود آخه .... حیف نباشه دوستت حاجی باشه و با اینا دوست بودی؟ (@_@)
حق معلول خوردن داره ؟ خاک تو سر دنیا طلبشون . خجالتم نمی کشن معلول را تهدید می کنند .
راهپیمایی ۲۲ بهمن کارت می دادند که برویم
کتابخانه و رایگان عضو بشویم .
۲ عدد کارت هم من گرفتم که ۶ روز اعتبار دارد.
امروز رفتم کتابخانه پارک دانشجو و به خانم محترم مسئول؛ کارت را دادم و عکس دادم و ۵۰۰ تومان برای کارت هم دادم .
خانم گفت ۲ عدد تلفن ثابت لازم است .
گفتم همین یکیش را هم دارم غنیمت است .
گفت پس فقط می توانی در کتابخانه مطالعه کنی ؟!
گفتم پس کارتم را بدهید که نمی خواهم عضو بشوم .
و خانم مسئول کتابخانه محترمانه کارت و پولم را داد .
...
حالا فهمیدم چرا پسران و دختران جوان در
پارک نشسته اند و سیگار می کشند ؟!
و با مشروب خودشان را سرگرم می کنند ؟!
چون ۲ عدد تلفن ثابت ندارند ؟!
..
و اینکه شاید کتابخانه تلفن ثابت دوم را برای این لتزم دارد که زنگ بزند و بداند که عضو کتابخانه دزد نباشد که کتاب امانتی را بدزدد ؟!
و گرنه این قانون برای چه می تواند باشد ؟!
و با خجالت از کتابخانه بیرون آمدم ؟!
و البته که ما با خجالت خیلی آشناییم ؟!
...