شناسه خبر : 67738
یکشنبه 09 تير 1398 , 09:38
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چَت کردن و چِت زدن!

چَت ...چَت ...چَت! تحلیلی بر فعالیت بعضی گروه ها و کانال های مذهبی

قنبر ایرانپور - در همه حال، شب تا صبح، حتی تا دم اذان.

انگیزه چت ابتدا موجه است، اما چرا گاهی از چَت کردن به چِت زدن می رسیم ؟
حالا بهترین فرصت است تا با هم موضوع را بررسی کنیم تا ببینیم این چَت یعنی چه و محاسن و مضراتش چیست .

چت (Chat) یک کلمه انگلیسی است که به معنای ( گفتگو ) می آید. چت روم (Chat room ) هم به معنای اتاق گفتگوست . اتاقی که خلوت است. این اتاق تنها و دور از دید دیگران و در ابتدایش کاملا نورانی بنظر می رسد و اگر مراقب باشیم تا آخر کار سازندگیهم نورانی می ماند.
قبل از وارد شدن به بحث اصلی لازم است بدانید گاهی چت بین دو جنس مذکر است و گاهی هم بین دو جنس مونث. حالت سومش چت بین زن و مرد است که دو حالت دارد؛ یا با هم محرمند یا نامحرم! فقط بدانید اشخاص در تمام حالات بالا می توانند آن اتاق نورانی را به گناه، آلوده کنند. یعنی فضای اتاق آلوده می شود، حال چه گفت و گوی بین دو مرد باشد و چه دو زن. اما امان از وقتی که بین یک زن و مرد نامحرم صورت گیرد!
در این مبحث بیشتر روی چَت بین زن و مرد نامحرم بحث می کنیم.

ما انسان ها زود یادمان می رود که شیطان قسم خورده مثل خون در رگ انسان جریان پیدا می کند تا او را به وسوسه هایش گمراه کند. پس زیاد به کارتان مطمئن نباشید. آن لعین، بی آنکه طرفین بفهمند کاری می کند تا آن محیط نورانی و به قول برخی ها انسان ساز، تبدیل به سرای متعفن و شیطانی شود. در طول تاریخ حکایات و روایات زیادی داریم که سرنوشت آدم های مغرور و با سابقه ی روشن، در خلوت ها به چنین ضلالتی اسفناک دچار شده است ... و ما ادرائک الافضای مجازی؟
از آنجایی که اسلام برای تمام حرکات و سکنات ما دستور و قوانین دارد درباره این موضوع هم نظرش را گفته است.

لذا ابتدا می گوید گفت و گو (چَت کردن) اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد . ( امام خمینى، استفتاءات، ج‏3، (نظر)، س‏52

آیت اللّه بهجت، توضیح‏ المسائل، م‏1936؛ آیت اللّه مکارم، استفتاءات، ج‏1، س‏819؛ آیت اللّه تبریزى، استفتاءات، 1622؛ آیت اللّه صافى، جامع‏الاحکام، ج‏2، ص‏1673؛ آیت اللّه نورى، استفتاءات، ج‏2، س‏656؛ آیت اللّه فاضل، جامع‏المسائل، ج‏1، 1718؛ آیت اللّه خامنه‏ اى، اجوبةالاستفتاءات، س‏1145؛ العروة الوثقى، ج‏2، (النکاح) م‏3؛ آیت اللّه سیستانى،( sistani.org، اینترنت)، س‏20 و 19؛ دفتر آیت اللّه وحید .)
اما بعدش یک تبصره برای حالت سوم بیان می شود که می گوید اگر جنس مخالف زن جوان باشد بهتر است گفت‏ و گو با او [هر چند بدون قصد لذت هم باشد] ترک شود.
آقا جان! یک جمله می نویسم شما تا ته خط را بخوانید. حضرت علی (ع) به زن های جوان سلام نمی کرد، این یعنی اینکه دیگر نگویید جای "باباشم" یا "داداشمه" که در چَت کردن هایتان اگر کارتان به اینجا کشید و با این حربه های نخ نما شده به چَت کردن های غیر شرعی تان ادامه بدهید آخرش می رسید به  چِت زدن (Chet).
چِت زدن، یعنی بی حواسی و خنگ شدن و هنگ کردن مغز.
همچنین به خنگ بازی بعد از استعمال مواد مخدر نیز چِت کردن گویند!

حالا سوال اساسی این است: انسان چه زمانی در چَت کردن دچار چِت زدن می شود و منظور از خنگ بازی و بی حواسی و هنگ کردن مغز چیست؟
زیادی که با هم چت کردید یهو می بینید طرف مقابل، وسط ارسال پیام های شهدایی تان، یک عکس نوشته داده که مضمونش این است:

""امیر علی در حال دوختن جوراب مدیر گروه." امیر علی کیه؟

همان دختر جوان نامحرمی است که تو سنگ اصلاح کردنش را به سینه می زدی.

 امیر علی با اندک ترس، حجب و حیایی که داشت مثلا آمده بود که ارزش های اسلامی را یاد بگیرد. او بعد از یک هفته با این چت امتحانت می کند و تو با نوشتن « عکست را به همسرم نشان دادم و با هم بهت کلی خندیدیم » شاخک های جنسی اش را فعال کردی. این چراغ سبز اساسی می شود برای او، و  می شود یک "پرستوی" ساخته شده بدست یک علاف فرهنگی!""


 آن دختری که یک خانواده ی به تمام معنا متلاشی داشت باز هم حتی اگر از سر اجبار بود با چادر و مقنعه آمده بود تو گروه ناشران و مبلغان نامدار فرهنگ اسلامی، اما تو با چَت کردن وقت و بی وقتت کاری به سرش می آوری که کم کم حجاب را کنار می گذارد و یک عکس می گذارد داخل پروفایلش با یک روسری خوشرنگ و در حالی که قسمتی از زیر گلویش نمایان شده است!

بله! شیطان کار خودش را به درستی انجام داده و شما دو نفر بدون آنکه متوجه شوید "سوپ هورمونی" تان سرریز می شود و به هم عادت می کنید. اینکه شما دو نفر چطور در فضای نشر ارزش های اسلامی از مرحله انسانیت سقوط کردید تعجب ندارد. تعجب آن جاست که دویست نفر دیگر در طی 4 سال شاهد فرایند سقوط شما هستند و آنها هم سکوت می کنند و گاهی حمایت! البته پر واضح است که برای حفظ او در گروه مجبورید چه دروغ های شاخداری برایشان سر هم کنید. عمق فاجعه زیاد است. یعنی تازه می توانیم پی ببریم "یک گوجه گندیده استعداد اینکه یک صندوق گوجه تازه را فاسد کند" ، یعنی چه ؟!

 سرتونین و نورآدرنالین، همان هورمون هایی هستند که احساساتی همچون پرواز کردن در آسمان و بر فراز جهان بودن ناشی از کشش به سوی معشوق را در شما پدید می آورد و همان که انرژی لازم برای بیدار ماندن تا صبح و مکالمه های تلفنی که دیگر ماهیت انسان سازانه ندارد، را تامین می کند. همان هیجانات سرگیجه آور، ضربان تند قلب و نفس زدن های بریده بریده را. وقتی امکان وصال و دسترسی دو جنس مخالف به هم نیست و غلیان و سر ریز شدن بیش از حد این هورمون به سمتی می رود که فرد هنگام چَت کردن چنان بی حواس و خنگ می شود که سرش به شدت می رود تو درب شیشه ای سر راهش، ولی اصلا" درد را نمی فهمد و هنگام عبور از مقابل دیدگان بهت زده یک سالن آدم ، با خنده های شیطانی درب را با صدای مهیب بر هم می کوبد و دور می شود. کمی که آدم باشی در ورای اتفاقاتی که چند دقیقه قبل شاهدش بودی ویرانه ای را می بینی که بر سر همسر میان سال آن مرد ادعادار مصلح، آوار شده که با کنترل نکردن چَت کردن ها و از همه مهمتر هوای نفسش، چنین فاجعه ای عظیم را به بار آورده است.
گرچه همسر شرعی مرد هم مقصر است. او اگر مراقب معجون هورمونی بین خود و همسرش بود هرگز یک دختر جوان با طنازی و دلربایی نمی توانست شیشه هورمونی بین او و همسرش را چنین زیرکانه در طی یک هفته بشکند.

اینجاست که پی می بریم چرا حضرت علی (ع) به زنهای جوان سلام نمی کرد و حضرت زهرا (س) می فرماید: برای زن خوب است که مرد او را نبیند و  مولا و مقتدایمان امام خامنه ای نیز می فرماید : فضای مجازی قتلگاه جوانان شده است!

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
روزی به کریم خان زند گفتند، یک فردی یک هفته است میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند .
کریم خان آن شخص را به حضور طلبید، ولی آن شخص بشدت گریه میکرد و نمی توانست حرف بزند ، کریم خان گفت "وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من" بعد از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و شرف حضور یافت. گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از اوگرفتم .

شاه دستور داد سریع چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد !
اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت: پدر من یک خر دزد بود من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم .
پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی می کشند ......

سانسورچی سایت بزن دلیت قشنگه رو ...
درست است می دانی من چرا بیشتر خاکستر نشین شدم چون حواسم نبود وقتی داشتم سایز عده ای را به جای اصلیش برمی گردانم از ذوق و شوق سایز بدتر از اونا رو زیاد گرفتم .
«میثم رنجبر»

می‌پری از خواب و می‌گویی: «مریوان را زدند»!

بچه‌ها قیچی شدند و باز مهران را زدند

آه؛ ای تصمیم کبری در دل میدان مین!

در میان مشق درسِ بازباران را زدند!

زخمِ بستر داغ بود و دست‌هایت داغ تر

مثل بهمن سینه سرد زمستان را زدند

بالِشَت چنگال بر دستان خود می‌گیرد و

باز نجوا می کنی: «یارِ دبستان را زدند»!

خواب می‌بینی ملخ‌ها شهر را پُر کرده‌اند

مثل زالو گوش تا گوشِ خیابان را زدند

چشم می‌گردانی و وحشت تو را پُر می‌کند

پشتِ سر وقتی تمام هم قطاران را زدند

آه؛ ای فرمانده ما داریم عادت می‌کنیم

در خبرها آمده: «دیروز قرآن را زدند»!

باز هم در تیترهای روزنامه خوانده‌ایم:

«در فلان کشور دو بانوی مسلمان را زدند»

پیکرِ خونین کودک‌ها در آغوشِ کتاب؛

بمب‌ها در غزه هم ده‌ها دبستان را زدند

آه ای فرمانده! سنگین است وقتی بشنوی،

فتنه‌ها حتی بسیجی‌های تهران را زدند

بت پرستان؛ مومنان را در میانمارِ فقیر

حمله بردند و به ظاهر نسلِ ایمان را زدند

تخت تو تختِ سلیمانی‌ست؛ اصلاً غم نخور!

من نخواندم هیچ جا "تختِ سلیمان را زدند!"

می‌رسد روزی که ما با تو تماشا می‌کنیم؛

بر دلِ دیوارِ کعبه، نامِ یاران را زدند

***

گفتم شلوغش نکن بفرستم بیای پیشم بریم دوهفته تو دل طبیعت ،،، چپری هوهو کردی نشد دیگه . ول کن این سرزمین پوچ تهرونو همه توش دنبال هیچن هیچ . درشت و ریزش دروغ میگن تانکری . بابا روانشناس کد بده بفرستم دنبالت مین نامعلوم ...
خودتو لوس نکن . من واقعا رفتم برای همیشه . خودت دو هفته برو تو طبیعت مغزت باد بخوره . یه چیزتون میشه ها . منو می برید تو گروه اخراج می کنید . این یعنی چی ؟ چپرو شمایید یا من . ادامه دادن با شما با این وضع به صلاحم نیست . اون اولش اشتباهی کردم که جبران ناپذیره . قولی بهت دادم منتظر اجرا باش . آخرش بهم نگفتی چی می خواستی بهم بگی ؟ تا آخر عمر می مونه تو دلم . مراقب خودت باش . خدانگهدار
مثبت دادی یعنی چی ؟ برای رفتنم بود ؟
اگه رفتم ؟ اصلا چرا من همش دارم جا خالی می کنم برای الکی ها . چرا کاری نمی کنم علافهای فرهنگی بذارن برن . فاش نیوز که مال خودمه کجا برم ... حالا ببین ...
..... دفترت را می فروشی دخترم ؟..... ................

باز شد درب کلاس و همچو رخش ..
قامت استاد زد بر دیده نقش ..
گفت بر پا مبصر و ، کلِّ کلاس ..
پر شد از یک ترس و یک بیم و هراس ..
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi