چهارشنبه 14 آبان 1399 , 15:35
کشورهای عطسه ای!
فاش نیوز - بسم اللهالقاسمالجبارین؛ اتحاد شوروی بنیاد یکپارچگی ملتش را بر پایهی نظام دوقطبی و دشمنی با امپریالیسم آمریکا پیریزی کرده بود. پولیتبورو و رهبران شوروی همهی توانایی اقتصادی - رسانهای خود را بر چند پایه استوار کرده بودند:
۱- آفرینش دشمن و فراگیر کردن آن در ۱۵ جمهوری و کشورهای اقماری؛
۲- تمرکز بر توانمندی تسلیحاتی در بخش های هسته ای و غیره و غفلت از نیازهای زندگی. مثلاً اتحاد شوروی از ۱۹۱۷ تا ۱۹۹۰(۷۳ سال) نتوانست در بازار جهانی مانند ژاپن و آلمان حتی یک برند لوازم خانگی ارائه دهد؛
۳- پشتیبانی و یاری نظامی از حکومتهای کمونیستی اقماری.
یکی از کارهای شگفت و باورنکردنی شوروی، تمرکز روزانه و ارائهی وضعیت سلامتی رئیس جمهور و اعضای متنفذ سنای آمریکا بود. سفارت و جاسوسان شوروی پیاپی موظف به ارائهی گزارش آنان بودند. کار به جایی رسیده بود که جاسوسان شمار عطسههای روزانهی رئیس جمهور را گزارش میدادند.
در واقع توانمندی و یکپارچگی شوروی به اوضاع و احوال درونی آمریکا گره خورده بود. اعضای پولیت بورو(دفتر سیاسی) وضعیت تندرستی رئیسان جمهور آمریکا را برای برنامهریزی و تبلیغ درونی و کشورهای اقماری لازم پنداشته و به جای نقش آفند استراتژیک، رویکرد انفعالی و پدافندی در پیش گرفتند. کار به جایی رسیده بود که کمترین فراز و نشیب والاستریت و دلار و سهام، خود به خود، این ابرقدرت را هم زیر تاثیر قرار میداد.
چنین موضعی یعنی چیرگی دلار و وال استریت و بازار جهانی؛ که هنوز هم در مورد جهان، به ویژه کشورهای متخاصم با غرب همچنان حفظ شده و تصمیمات آنان خود به خود بازار این کشورها را چه بخواهند و چه نخواهند متاثر میکند.
به اینگونه کشورها میتوان لقب عطسهای داد و استقلال آنان را به جهت تاثیرپذیری سخت و خرد کننده از بازار جهانی و تصمیمات قدرت ها، " استقلال عطسه ای" نامید. بدین معنی که کمتریت سرنوشت این گونه ملت- دولتها تابع تغییرات و تصمیمات دیگران است ...
|محمدرضا سابقی
در باره مقاله ربنا ربنای شجریان نبود شما در همینجا اول نقد بسیار داشتم ولی بعد از خواندن کلمات ها و سایر مقاله های شما نظرم برگشت. و با شما موافقم
#شق_القمر_حقیقی
غالباً میپنداریم که انسانِ برتر ، موجود خارقالعاده ای است که شق القمر می کند و عظیم ترین حوادث را در زندگی رقم میزند . شق القمر #حقیقی آدمی #اخلاق و #تربیت اوست . معجزه واقعی انسان ، زیباترین و درست زندگی کردن اوست . چه بسیارند که با تلاش های شگفت و شکوهمند خویش گوش فلک و چشم ملک را کر و کور می کنند اما در حوزه اخلاق و تربیت انسانی در می مانند . وقتی پیامبر در متن تعالیم تربیتی خویش می گوید : طُوبی لِمَنْ مَنَعَهُ عَیبُهُ عَنْ عُیوبِ الناس ، خوشا به حال کسی که عیب های خودش او را از پرداختن به عیب های دیگران باز می دارد ، آیا چنین باید اندیشید که او از امری پیش پا افتاده سخن گفته است ؟ بسیاری از بزرگانِ آدمیان چه رسد به کوچکانِ شان در پایبندی #عملی و دائمی به همین اصل اخلاقیِ ظاهراً ساده ، فراوان فرومانده اند و فرو می مانند . اگر نمونه های واقعاً استثنایی را جدا کنیم آیا واقعاً جامعه بشری ما ، در رعایت این قاعده اخلاقی #مختصر و کوچک موفق است ؟