07 ارديبهشت 1403 / ۱۷ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 87933
سه شنبه 21 دي 1400 , 11:09
سه شنبه 21 دي 1400 , 11:09
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ولی فقیه عروةالوثقی و رمز پیروزی
امانالله دهقان فرد
صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
حسین شریعتمداری
۴۰ دستاورد عملیات تاریخی «وعده صادق»
ابراهیم کارخانهای
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
میخواهم صف اول باشم
مریم عرفانیان
صدای تلق تلق چرخ خیاطی سیاه در فضای اتاق پیچید. مشغول خیاطی بودم که رضا پارچه سفیدی را کنارم گذاشت. سر از روی چرخ سیاه برداشتم و پرسیدم: «این پارچه برای چیه؟»
جواب داد: «برای خودم.»
گفتم: «میخوای برات پیراهن بدوزم؟»
گفت: «قوارهش اون قدر نیست که بتونی پیراهن بدوزی، ولی از پیراهن راحتتره و زود دوخته میشه.»
پارچه را روبهرویم گرفتم و با کنجکاوی براندازش کردم، در فکر بودم چه میشود با آن دوخت که صدای رضا دلم را لرزاند.
- برام کفن درست کن.
با شنیدن این حرف بغض گلویم را فشرد، پرسیدم: «کفن! برای چه؟»
جواب داد: «ردیف اول صفهای راهپیمایی حتماً باید کفن بپوشن.»
آن وقت خندید.
- کفن رو زودتر بدوز، چند ساعت دیگه راهپیمایی شروع میشه. میخوام صف اول باشم.
پارچة سفید را زیر سوزن انداختم، صدای تلق تلق چرخ سیاه در فضای اتاق پیچید و شروع به دوختن کردم.
خاطرهای از شهید رضا فراهانی
راوی: خواهر شهید
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب