یکشنبه 27 شهريور 1401 , 17:36
پنج پیشنهاد یک جانباز اعصاب وروان
لطف الله علیپور - بسمه تعالی سلام علیکم؛ ریاست محترم بنیاد شهید وامور ایثارگران جناب آقای دکتر قاضی زاده هاشمی و مسئولین مربوطه، ضمن عرض تسلیت ایام اربعین حسسینی و دهه آخر ماه صفر، خواستم درد دلی و مطالبی با مسئولین مربوطه علی الخصوص افرادی که به نام شهدا و ایثارگران ارتزاق می کنند داشته باشم.
بنده جانباز 15 درصد اعصاب وروان بنا به تشخیص دکترین عزیز که به مصلحت بنیاد هست تشخیص داده شده ام. در عین حالی که از اول مجروحیت که بر اثر اصابت موج انفجار و پرتاب شدن از بالای کوه به دره که آسیب جدی به پا و کمروارد شده و آن همه مشکلات روحی و روانی که با قرص درمان می شویم و با گذشت 34سال الان هم شب ها کابوس و هراس ... هست و خیلی از شب ها زبان ولب های خود را به شدت گاز گرفتن وبر اثر آن درد ورنج تحمل کردن است و همچنین عارضه سقوط به دره درد کمر پا کشیدن وعدم توانایی ها و مشکلات دیگر که می دانم حوصله شنیدن ندارید میگذرم.
جناب مسئول ((پروانه سوخت شمع فروریخت شب گذشت)) ان شالله در عالم قیامت در محضر مولا و اماممان حضرت امام خمینی ره و شهدا در پیشگاه خداوند متعال خواهیم بود. اگر برخی از شماها باور ندارید، ما برحسب باورمان قدم بر داشتیم وب ر آن استواریم. با توجه به اینکه از این نامه ها خیلی دریافت کردید و ذهنتان پر است و حوصله خواندن هم ندارید اما لازم دانستم چند مطلب را یاد آوری و پیشنهاد کنم.
1 – در تعین در صد جانبازی عوارض قرصهاوسایر موارد را در نظر به گیرید چون تمام داروها عوارض دارند.
2 – در گروه اعصاب وروان صرف آن نیست بلکه دردها و مشکلات ناشی از آن فرد را مبنلا به دردهای دیگر به تروئید، دیابت، فشار خون و... مبنلا می کند، درتعین درصد لحاظ گردد.
3- خیلی از جانبازان و ایثارگران کمتر از25درصد نتوانستن ادامه تحصیل دهند فرصت را با پرداخت شهریه به خود این عزیزان برگردانید.
4- ایثارگران و جانبازان توانایی پول پرداختن ندارند دکتر بروند و دارو تهیه کنند. با دکترین متخصص و داروخانه ها و مراکز توانبخشی خودتان قرارداد ببندید و با بیمارستان های دولتی خصوصا که وزیر محترم بهداشت درمان انسان متدین است.
5 – نمایندگان محترم مجلس را مجاب کنید طرح تسری 25درصد را تصویب کنند.
از مسئولین محترم فاش نیوز خواهشمند است این مطلب را در صفحه اول یا بدون ویرایش از شما قرار دهند. ممنونم ودست بوس همه شما در این سایت.
بنده در سال 64براثر اصابت ترکش (که هنوز هم آن 4ترکش داخل مغزم هست و طبق گفته خود دکترهای بنیاد بعلت ریسک بسیاربسیار بالا قابل خارج شدن هم نیستند) در یه کمیسیون(اون هم فرم درخواست کمیسون را به خانمم داده بودن و بنده در خونه امضایش کردم) دردهه 80به من 5درصداعصاب و روان دادن!!!!(یعنی درحدود 24سال بعد این درصد رو هم دادن!!!) و تا الان هم به لطف خداوند با همه مشقات این مشکل زنده هستم و در ایامی که جوان بودم همواره برایم جای این سئوال بود که چرا خانواده های جانبازان اعصاب و روان از انجام کارهایی صحبت می کنند که این جانبازان عزیز بدون اراده انجام می دهند و بعداز مدتی که آرام می گیرند اظهار پشیمان می کنند اما الان که خودم 37سال با این ترکش ها زندگی می کنم تازه می فهمم که شکستن اسباب منزل؛پرخاش به اطرافیان و خانواده و داد و فریاد زدن بر سر همکار و همسایه و بعضی مواقع کتک کاری .... تازه کمترین کاری است تا جانباز خودشو تخلیه روحی و روانی می کنه، حالا جناب عالی پیشنهاد به چه کسی می دی ؟؟؟ آقایون مسئول توی روزمرگی کار اداری غرق شدن و به زمان بازنشستگی خود فکر می کنند!!!! بنده از همون سال64 تحت درمان هستم فقط خداوند می ودنه از زمانی که من خودم دیگردنبال درمان نبودم(تا سال 67/8طبق برنامه دکتری که تحت نظرش بودم مرتب چکاپ می شدم ولی بنیاد به خاطر کمبود مالی دیگر نامه نگاری بنده را ازشهرستان به مرکز انجام نداد و مرا به بیمارستان محل زندگیم معرفی کرد که همان شد که دیگر این برنامه که هرچند ماه باید به دکتر جهت چکاپ می رفتم قطع شد تا سال 96 یکبار برای(ظاهراً آمار بنیاد)که یک خانم دکتر پوست وزیبایی !!!!! به همراه فردی از بنیاد برای معاینه بنده به منزل مراجعه کردند البته قرار شد که نتیجه اون ویزیت و خون گیری را هم به من اعلام کنند که تا حالا خبری نیست!!!!) کسی از بنده سراغی نگرفته./.
بله برادر عزیز درد بسیاره ولی گوش شنوایی نیست./.
بنده 5 سال است که درس خود را به خاطر شهریه در مقطع دکتری رها کردم و متاسفانه 5 سال است که با سختی زندگی خود را با 4 فرزند سپری می کنم.
دختر مدرسه تیز هوشان است ولی به خاطر روحیه خوب من کنکنور را خراب کرد
سالها است که درد 5 درصد را یدک می کشم و حتی بستری شدن یک ماه بنده در مرکز سعادت اباد و شرکت در کمسیون مجدد دردی را دوا نکرد.
این خواست همه جانبازان محرئم هست ولی همه ناشنوا هستند .
احتمالا تورم زا است و نمی دانم درد ما را چه کسی باید درمان کند.
افسوس مسولان بنیاد بجای خدمت رسانی طبق قوانین تلاش کردند با ترفندهای گوناگون خدمت رسانی را کاهش بدهند که گاهی با کاهش درصد جانبازای و گاهی ترک قانون عمل شده است. فقط خداوند به داد جانبازان اعصاب و روان برسد چون شرایط جانبازان اعصاب و روان در اجتماع بسیار بغرنج است در دادگاه بطور علنی حق مسلم جانباز اعصاب و روان را ضایع کردند و همچون فردی مهجور برخورد داشتند که مشمول هیچونه حقی نیست و در خصوص اجاره منزل نیز مشکلات بسیاری وجود دارد که گاهی مجبور به پرداخت وجوه اضافی میگردد و به همین ترتیب جانبازان اعصاب و روان که داروهای داخلی را بی تاثیر میدانند مجبورند داروهای خارجی که متخصص تجویز میکند مصرف کنند که هزینه را بنیاد متقبل نشده است و خلاصه جانبازان اعصاب و روان روزگار بسیار سخت و ناگواری را میگذرانند. همسرم میگوید ایکاش دست و پایت قطع بود اما اعصابت سالم بود چون خانواده بیشترین آسیب را در حضور جانباز اعصاب و روان متحمل میشوند.
جانباز و خانواده شهید ازگلستان بندرگز هستم