شناسه خبر : 45439
شنبه 25 ارديبهشت 1395 , 10:33
اشتراک گذاری در :
عکس روز

سرگذشت جانباز دفاع مقدس

کتاب ۱۶۲۱ که به همت نشر آرما چاپ و رونمایی شد، از نگاه آدم‌هایی است که قرار بوده تا زمانی نامعلوم در بند زندگی کنند و در جریان اتفاقات آن دوران، به طور طبیعی برخی اوقات پر از غم و غصه است و گاهی نیز لحظات با شادی و خنده همراه می‌شود.

سید حمیدرضا میر محمد صادقی در سال ۱۳۴۸ در شهر اصفهان متولد شد. او از کودکی بی قرار و پرجنب و جوش بوده. در سال ۱۳۵۷ به خدمت سربازی رفت و پایان این دوران مصادف با زمان انقلاب اسلامی بود. در سن ۳۲ سالگی پس از بازگشت از اسارت ازدواج کرد و ثمره ازدواج او ۲ دختر است.

سید حمیدرضا در زمان انقلاب اسلامی بسیار فعال و محل استقرار و فعالیت او منزل آیت الله خادمی بود. از جمله فعالیت های ایشان پخش اعلامیه ها، درگیری های خیابانی برعلیه رژیم، آتش زدن سینماها و… بود.

وی در سن ۲۰ سالگی به عنوان سرباز پیمانی به اهواز رفت. در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۵۹ متوجه شد که کشور عراق به خاک ایران حمله کرده است و فردای آن روز همراه با گردان ۳۳۰ ماموریت پیدا کرد که در منطقه جنوب بین پاسگاه طلائیه و شلمچه از پاسگاه ۲۵ محافظت کند.

میر محمد صادقی در گفتگو با خبرنگار ما اینگونه عنوان کرد: روز سوم مهر ۱۳۵۹ که دستور عقب نشینی از مرز آمد، در فاصله یک کیلومتر مانده به پاسگاه حمید، عراقی ها ما را محاصره کردند و آغاز اسارت من شروع شد. پس از ۱۰ سال اسارت و شکنجه های متعدد، در روز دوشنبه ۲۲مرداد ۱۳۶۹ اسرا از رادیو عراق شنیدند که قرار است اسرای هر دو کشور آزاد شوند. این خبر هم اسرای ایران و هم سربازان عراقی را بسیار خوشحال کرد چرا که اسرای عراقی در ایران بیشتر بودند.

این آزاده عزیز، جانباز ۵۰ درصد نیز می باشد که این جانبازی به دوران اسارتش برمی گردد. سید حمیدرضا علاوه بر جانبازی روحی و شکستگی های دنده، در زیر شکنجه های ۱۰ ساله عراقیان از ناحیه کمر، چشم و گوش نیز آسیب دیده است.

این جانباز دفاع مقدس در مورد بهترین و بدترین اتفاق دوران اسارتش می گوید: بهترین خبری که در آن زمان شنیدم، خبر آزادی خرمشهر بود. اگرچه عراقی ها از شدت عصبانیت شکنجه ما را چندین برابر کرده بودند ولی همه اسرا خوشحال بودند و به این وضعیتِ عراقی ها می خندیدند. بدترین خبری که به گوش ما خورد و ما را بسیار متأثر کرد، خبر ارتحال حضرت امام خمینی (ره) بود.

پیامی که این جانباز و آزاده بزرگوار برای هموطنان عزیز پس از ابراز تواضع بیان کرد:

«سعی کنید همیشه پیرو ولایت باشید نه اینکه جلوتر از ولایت»

سید حمیدرضا میر محمد صادقی تمامی خاطرات دوران اسارت خود را در کتابی تحت عنوان ۱۶۲۱ که شماره اسارت او است به قلم کشیده است. او در آخر کتاب، سروده های سال های اسارتش را که خود اسرا سروده اند، به تحریر در آورده است.

حمیدرضا میرمحمد صادقی گفت: در زمان کوتاهی پس از بازگشت از اسارت شروع به نوشتن مطالب و اتفاقات پیش آمده در اسارت کردم اما زحمت نگارش اصلی کتاب بر عهده همسرم بود.

کتاب ۱۶۲۱ که در سال ۱۳۹۳ به همت نشر آرما چاپ و رونمایی شد، از نگاه آدم‌هایی است که قرار بوده تا زمانی نامعلوم در بند زندگی کنند و در جریان اتفاقات آن دوران، به طور طبیعی برخی اوقات پر از غم و غصه است و گاهی نیز لحظات با شادی و خنده همراه می‌شود.

میرمحمدصادقی اظهار داشت: در قسمت نخست کتاب تلاش کردم خواننده را با خود همراه کنم که کجا بودم و چگونه و در چه مکانی و زمانی اسیر شده و سپس به اردوگاه آورده شدم و پس از آنکه به اردوگاه رسیدم قسمت دوم و اصلی کتاب که همان خاطرات اسارت است، شروع می‌شود.

وی با اشاره به طراحی روی جلد کتاب هم گفت: عکسی که روی جلد کتاب است به سال ۶۲ من و موصل عراق بر می‌گردد و شماره‌هایی که در اطراف آن است، در اصل شماره اسرا هستند و آن اعدادی که رنگ قرمز ندارند، اسرایی هستند که به سلامت بازگشتند و آنهایی که قرمز هستند، در اصل نماد اسرایی است که به دلیل بیماری یا شکنجه شهید شدند.

این آزاده پیرامون وضعیت اسرا در زمان جنگ گفت: چیزی که بچه‌های آزاده بسیار به آن معتقد بودند تبعیت از ولایت بود و همه آزاده‌ها حتی اهل سنت نیز در اردوگاه نیز مطیع و مخلص حاج آقا ابوترابی بودند.

منبع: آزادگان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi