پنجشنبه 22 فروردين 1398 , 11:59
۲ دختر عقدکرده، فرزند معلول و بدون درآمد! کمک!
خسرو اکبری - جانباز 30% اعصاب روان 5 سال سابقه در جبهه ها بوده و مستاجر. از مجروح شدن و بیماری سال ها درد و رنج آورده و حال حاضر سن که بالاتر رفته، ناراحتی قلب که سه بار آنژیوگرافی کرده و دیابت قندخون شدید بالا و حتی همسرش بیماری اعصاب و دیسک کمر و دیابت قندخون و 20 سال و رحم روده ریه کبد چرب که خوشبختانه خوش خیم هست و...
بدتر و گرفتاری که از5 فرزند 3 فرزند پی درپی جداگانه تصادف کردند که شدیدا" مجروح شدند و 2 فرزند معلول صعب العلاج شدند و به خاطر مقصر بودم پرداخت سیصد میلیون تومان دیه که به سه زخمی و یک نفر فوتی مقابل داده و برای تامین مالی مجبور گرفتن وام ازچند بانک ها گرفتند و پس از چندسال پرداخت اقساط هنوز بالای سیصد میلیون تومان بدهی به بانک ها هستند و ازطرفی خانه کلنگی که تنها سرپناهشان بوده به خاطر ضمانت بانک تصرف کردند.
حدود 8 سال باداشتن دو فرزند معلول مستاجرهستند و دو فرزند هم عقدشدند اما 7سال توان خرید جهیزیه عروسی را ندارند که حتی بچه ها چند بار خودکشی کردند، با متوجه شدن همسایگانش نجات پیداکردند اما همیشه در رسانه ها نوشته می شود کمک به جانبازان گرفتار این جانباز که هیچ درآمدی و یا دلخوشی و یا آبروی ندارد هنوز کمکی نشده که یک سال ازدست طلبکاران و بانک ها آرامش خودش و خانواده داشته باشه که حتی یک روز یا شب آرامش نداشتند.
بااینکه از دوران دکتر صمیمی مدیرکل تا امروز بیشترین مسئولان عالی رتبه از نزدیک خانواده را و فرزندان معلول و زندگی نکبت بار که در آن هیچ مسلمانی نیست، تمامی مسئولان دیدن و قول دادند کاری نکردند نکردند نکردند نکردند و جانباز باید هر روز شرمنده خانواده و طلبکاران و همسایگان باشد.
اگر بنیاد شهید از این جانباز گرفتار حمایت نکند پس از چه کسی باید کمک گرفت؟ تازه باور کنید از هزار حرف یکدانه نوشته شد. شما! فریادرس به داد این جانباز و خانواده اش برس. آه یاحسین. دیگرخسته شدم
آدرس مازندران شهرستان بابل
از بنیاد. دولت و ....
که خیلی توان تامین شرایط شما را ندارند
هرچند حق دارید اما
زندگی خود را با همان که دارید و ممکن است بهبود ببخشید
محضر برادر عزیز وارجمندم
با سلام وعرض ادب واحترام
من بعنوان یک برادر کوچک وعضوی از جامعه هدف البته کوچکتر از انم که نصیحت بکنم اما یک توصیه دارم مگر پدرانمان چگونه زندگی کردن زندگی وقتی باعشق باشه چهارتا چوب وچند وسیله زندگی را زیبا نمیکند . به دختران گلت که همانند دخترهای خود حقیر است سفارش بفرما که نزد مرد زندگیش برود وزندگی را با عشق واز صفر شروع کنند عمر زود گذر است حیف است برای چهار تیکه اسباب اثاثیه شروع زندگی را به عقب بندازند ... کوچک همه شما جعفری
در غیر اینصورت با ادامه اشتباهات و ندانم کاری ها می توانند مصیبت های دیگری هم برسرخودشان فرود بیاورند
انشااله از داماد شانس بیاورند
برادر عزیز بسیار خوب من
در عین درک مشکلات سخت شما اما
ردر شرایط سخت باید تدبیر کرد برادر!
همه ما ایده ال را دوست داریم. اینکه دخترمان با بهترین جهاز به خانه خود برود اما
پذیرش واقعیت های زندگی هم چیز دیگری ست
حال که شما نوشتید من برادرانه به خود اجازه می دهم نظری بدهم
برادر من
7 سال عقدکرده واقعا یعنی چی؟
آیا فکر کردن به عمر و جوانی دخترانتان مهم تر از جهاز نیست؟
برادر
سعی کنید واقعیت را بپذیرید و دختراتان و دامادهایتان را تشویق کنید که با این وضعیت درآمد و بی پولی و گرانی ها، خودشان بروند با عشق زندگی خود را بسازند.
چند سال دیگر می خواهند منتظر فرجی بشوند؟!
بگویید بروند و در کنار همسرانشان باشند. این هدف اصلی و اول ازدواج است
نه اینکه دور از هم، منتظر چهار تکه اقلام دنیایی که شاید هیچ وقت تامین نشود!
به دخترهای گلتان بگویید زندگی کردن و هدر نرفتن جوانی شان و بودن کنار مرد زندگیشان مهم تر است.
این یک توصیه از طرف یک دوست است.
فکر می کنم این به احساس خوشبختی نزدیک تر باشد
جهاز حس خوشبختی نمی دهد و. معنی عزت نفس نیست!
انسان ها باید کنار هم خوش باشند حتی با نان خشک!
پذیرش حقیقت زندگی به شما کمک می کند عمر را تلف نکرده و با همان امکان موجود به زندگی خود برسید!
امیدوارم آقایان داماد و خانواده شان هم معرفت به خرج دهند و بخاطر خود دخترهای گلتان از آنها تنتظار نداشته باشند. چون ارزش همسرشان به جهاز نیست!